«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مهر ۲۲, پنجشنبه

دست امپریالیست ها و ریزه خواران روسی و عرب و ترک و ایرانی شان از عراق و سوریه کوتاه! ـ بازانتشار

پیکار با «تروریسم» و «تروریسم دولتی»، جدا از پیکار با امپریالیسم و سازند سرمایه داری امپریالیستی، آب در هاون کوبیدن است! 


اُلاغ های جاخوش کرده در باخترزمین که یونجه ی خوشبوی «سوسیال دمکراسی» بویژه از گونه ی انگلیسی آن، مشام شان را عطرآگین و سرمست شان نموده، یورش تبهکارانه ی تروریستی به پاریس را شّدّیّدّاً محکوم نموده اند؛ بی آنکه به هماوندی ریشه دار میان «تروریسم» با آدمکشی ها و نسل کشی های سازماندهی شده از سوی دولت های امپریالیستی در همه جای جهان («تروریسم دولتی»)۱ کوچک ترین اشاره ای نمایند.

اُلاغ های خوب نعل شده با کاربرد همان واژه ها و سیاستی که در رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی پی گرفته می شود، درباره ی «اعلام وضعیت فوق‌العاده»، «هماهنگی یورش های تروریستی» و اینکه «... شهر با یک عملیات تروریستی گسترده روبروست»، حتا با آب و تاب بیش تر سخن رانده۲ و فراموش نموده اند به روند ضد جنبش چپ و طبقه کارگر که چنین رخدادهای ناگوار تنها بخشی از آن را دربرمی گیرد و آماج بنیادین آن به بیراهه کشاندن و کژدیسه نمودن جنبش های اجتماعی در همه جاست، کوچک ترین اشاره ای نمایند.

اُلاغ ها بی آنکه کوچک ترین چشمی به همانندی های کشتار پرسش برانگیز پاریس با ماجرای امپریالیسم ساخته ی «۱۱ سپتامیر» داشته باشند، تنها بر بنیاد این گواهمندی بی ارزش که گویا «گروه تروریستی داعش در شبکه توییتر عبارت پاریس در آتش» را بکار برده، بر این باورند که «مسوولیت اقدامات تروریستی پاریس» بر دوش آن گروه دوزخی است!

اُلاغ ها کم ترین اشاره ای به اینکه «داعش» دست پرورده ی خودِ کشورهای امپریالیستی است، ننموده و بجای آن به کلی گویی و انتقادی نرم و نازک درباره ی زمینه ساز شدن سیاست های ویرانگر کشورهای امپریالیستی در خاورمیانه برای بهره جویی نیروهای تندروی باورمند به اسلام سیاسی و همچنین گسترش سیاست های تروریستی در گوشه و کنار جهان، بسنده نموده اند.  

«اُلاغ های سوسیال دمکرات»، بیگمان حق دارند درباره ی تشدید بی پیشینه ی فضای امنیتی در سراسر کشورهای اروپایی و آمریکا و دیگر کشورهای جهان و محدود شدن بیش از پیش آزادی اندیشه، بیان و کنشگری اجتماعی دلواپس باشند؛ زیرا در چنان شرایطی، هم نان آن ها آجر می شود۳ و هم هست و نیست شان برای امپریالیست ها از کم ترین اهمیت برخوردار خواهد بود.

آیا آن دسته از «اُلاغ های سوسیال دمکرات» که ریگی به کفش ندارند، سرانجام به این نتیجه ـ آن هم نه در سخن که در کردار اجتماعی! ـ  دست خواهند یافت که پیکار با «تروریسم» و «تروریسم دولتی»، جدا از پیکار با امپریالیسم و سازند سرمایه داری امپریالیستی، آب در هاون کوبیدن است؟ 

از آنچه آمد که بگذریم، هم اینک بمب افکن ها و موشک های روسی و فرانسوی و «یانکی» و ... در هماهنگی با یکدیگر، سرگرم زیر و رو کردن شهر «رقه» و شاید «موصل» در دو کشور نگونبخت عراق و سوریه اند. به گزارش رسانه های امپریالیستی، هواپیماهای جنگی‌ روسیه ۱۵۰ نقطه در سوریه را بمباران نموده اند. همه ی این رسانه ها با پافشاری می نویسند که کشته شدگان، تنها دربرگیرنده ی «تروریست های داعش» بوده است؛ ولی آیا براستی چنین است؟! آیا آزمون های گذشته ی دور و نزدیک در همه ی این کشورهای بخت برگشته و از آن میان، پاره تن خودمان: افغانستان گواه آن نبوده و نیست که دروغ می گویند؟ دروغ های بیشرمانه و نفرت انگیز! 

آیا «اُلاغ های سوسیال دمکرات» و دیگر یونجه خواران چپ نمای ایرانی و ایرانی تبار که «همدردی با خانواده های قربانیان تبهکاری هولناک پاریس» از زبان مارگزیده شان نمی افتد، بمباران شهر «رقه» و جاهای دیگر از سوی کشورهای امپریالیستی و مافیای ریزه خوار روسی شان را که در آن بیش از کشته شدن به گفته ای آنان: «تروریست ها»، توده های مردم بی پناه، زنان و کودکان و سالخوردگان از کارافتاده کشته می شوند به همان شّدّتّ محکوم خواهند نمود؟

ب. الف. بزرگمهر     ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۴

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/11/blog-post_31.html 

پی نوشت: 

۱ ـ عبارت «تروریسم دولتی» در این باره از دید من تا اندازه ای نارساست. 

۲ ـ کاربردِ «عَرعَر فرموده اند»، سزاوارتر بود. 

۳ ـ شوربختانه نمی توان گفت: «یونجه شان آجر می شود»!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!