«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آذر ۱۳, پنجشنبه

بجُنب تا بینش یابی! تا دلاور شوی! تا آرامش را دریابی!


تصویرنوشته ای درج کرده («گوگل پلاس»)، دربردارنده ی پیام ها و درخواست هایی از پروردگار که دیدگانم را به سوی خود می کشد (تصویر پیوست).

برایش که شاپرک نیلی نام دارد یا چنین نامی را برای خود برگزیده از از زبان پروردگار می نویسم:
شاپرک جان! می دانی که برای من به عنوان خدای توانا، تفاوتی ندارد که تو آدمی باشی با این نام یا شاپرکی در کرانه ی رود نیل به رنگ نیلی! من، همه را با هم در یکی دو روز آفریده ام و همگی آفریده های من هستید. من آرامش را همراه با جنبش آفریده ام؛ آن دو همزاد و از یکدیگر جدایی ناپذیرند!

در آفرینش دلیری و بزدلی، من با همه ی تواناییم چندان نقشی نداشته ام؛ گرچه این دو نیز با هم در نهاد تو و همنوعانت هست! هرچه بیش تر به جنبش در آیی، دلیرتر می شوی و همراه با آن آرامش می یابی.

از زبان من گفته اند که من، آدمی را از روی خودم ساخته و او را در کره ی بسیار کوچکی، نماینده خود نموده ام. نه! من هنگام آفرینش، چنین آماجی در سر نپرورانده ام و هیچ موجودی را نیز نماینده ی خود نکرده ام. این ها دروغ های خودخواهانه ی تو و همنوعانت است که می پندارید، اشرف آفریده شدگان هستید! برای من همه تان یکی است: از آن ویروس های ریز گرفته تا خود آدمی در روی آن کره ی کوچک. البته ویروس های ساخته و پرداخته برخی همنوعان خودخواهت، چون «ویروس ایدز» را نمی گویم. من این ها را نساخته ام؛ ولی به هر رو، چه شما از الگوی من ساخته شده باشید یا نه، من در شش هفت روز کهکشانی، این همه چیزها آفریده ام. تو نیز بجنب تا بینش یابی! بجنب تا دلاور شوی! بجنب تا آرامش را در بازه های میان جنبش ها دریابی! وگرنه، دوره ی زندگی تو چه آدم باشی یا شاپرک کوچکی در کرانه ی نیل، آنچنان کوتاه است که بختی برای یافتن پرسش های خود نخواهی یافت. جستجو کن تا بیابی!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آذر ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!