«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

چیزکی دیگر نیز به تاریخی ننگین افزوده شد: کیک پیروزی!

بفرمایید! چای و شیرینی ایرانی آماده است؛ کیکِ پیروزی میل کنید!

گزارش زیر درباره ی گشایش دفتر شورای به اصطلاح ملی مقاومت در همسایگی کاخ سپید واشنگتن در گاهنامه ای وابسته به دولت ایالات متحد درج شده است. در گزارش از آن میان آمده است:
«برگزارکنندگان، این مراسم را ”روزی بزرگ“ برای مردم ايران، دموکراسی در ايران و ارزش های ”ايالات متحد“ آمريکا توصيف کردند.»

تنها نیم نگاهی به نام های برخی از شرکت کنندگان «یانکی» در این جشن، ماهیت ننگین و پلید آن را به نمایش می گذارد:
ـ ژنرال «جيمز جونز»، مشاور امنيت ملی پیشین باراک اوباما که گشايش اين دفتر را «لحظه ای مهم» و «گامی در جهت درست» توصيف می کند؛
ـ «جان بولتون»، سفير پیشین «ايالات متحد» در سازمان ملل متحد با چهره ای مانند خروس جنگی که سازگاری بیمانندی با سخنان و کردارش دارد؛
«پی جی کراولی»، معاون پیشین وزير امور خارجه آن کشور؛ و
«جان سانو»، قائم مقام پیشین «بخش عمليات پنهانی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» (سيا)!

با خود می اندیشم:
چشم همه ی ما ایرانیان روشن! چه کشوری ساخته ایم! در آن سو، گروه های گوناگونی از دزدان اسلام پناه در حاکمیت کشورمان که برای روز مبادا میلیاردی به جیب زده و می زنند و برای گرفتن پایوری از «شیطان بزرگ»، کار را از مرز همچشمی با یکدیگر گذرانده، چنگ و دندان به یکدیگر نشان می دهند؛ در این سو، کهنه دزدان کارکشته ی پادشاهی و گروه پیرامون «نیم پهلوی» که پیش ترها بار کرده به زیر سایه ی «شیطان بزرگ» پناه برده اند؛ "اصلاح طلبان" دودوزه باز و بیشرف اسلام پناه با داغی در پیشانی که کوچک ترین شان دکان نان و آبداری در باختر گشوده و به کارچاق کنی های چندسویه سرگرمند؛ "چپ"های پیش تر شرمگینی که آن اندک شرم را نیز زیرپا نهاده، آشکارا تن به نوکری امپریالیست ها در کشورهای گوناگون داده اند ... و این گروه دوزخی که در کردار نقشی هرج و مرج جویانه به سود واپسگراترین نیروهای سرمایه در روزها و سال های نخست انقلاب داشتند، جانِ جوانان پاک سرشت و نادان بسیاری را به باد دادند؛ به نوکری «صددام» تن دادند و اینک با گستاخی بیش از اندازه ای که تنها از «بچه پر رو»*ها برمی آید، از ارزش های ارباب تازه شان سخن می سرایند ... یکی از دیگری پست تر و فرومایه تر!

تصویر کِیکی با واژه ی «پیروزی» به زبان انگلیسی و نشان «شیر و خورشید» به روی آن، همراه با پرچم سه رنگ ایران که بر آن نیز همان نشان نقش بسته است در یکی دیگر از تارنگاشت ها، برایم بادآور همه ی چیزهای "تاریخی" است که رهبری پلید و سرسپرده ی این سازمان دوزخی از گدشته تاکنون از خود به یادگار گذاشته و همچنان پی گرفته می شود:
«هماوردجویی تاریخی» در برابر رهبری انقلاب بهمن ۵۷ و توده های مردمی که به هر رو سمت و سویی دیگر داشتند و خط آن ها را نمی خواندند؛ «فرار و پرواز تاریخی» و به باد دادن دودمان آن هایی که برجای مانده بودند؛ «نوکری تاریخی» برای فرومایه ای دیگر که خود نوکر امپریالیست ها بود و با یاری آن ها به قدرت رسیده بود؛ «همسرگزینی های تاریخی» که از نظر شمارگان آن گویا مرز اسلام و حتا مرز پیامبر اسلام که خداوند وی را تافته ای جدابافته بشمار آورده و وی را مجاز به داشتن هر اندازه همسر دانسته بود را نیز پشت سر گذاشته است؛ «شکست تاریخی» در جنگ برادرکشی که شاید به همین دلیل «فروغ جاویدان» نام گرفت و بازهم شماری دیگر از جوانان میهن مان را به کشتن داد؛ «تسلیم دربست تاریخی» در برابر یورش نیروهای «یانکی» در خاک کشور همسایه و بازهم «نوکری تاریخی» برای اربابی بزرگ تر و نیرومندتر و اکنون، آمادگی برای "پیروزی های تاریخی" بزرگ تر و آفرینش آشوب و هرج و مرج به سود ارباب بزرگ، درست آن هنگام که بیم گردش به چپ در میهن مان به جان شان چنگ انداخته باشد! مگر همه ی این ها، تاریخی نیست؟!

بفرمایید! چای و شیرینی ایرانی در همسایگی کاخ سپید آماده است! بفرمایید! کیک پیروزی میل کنید!

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۲

* «بچه پر رو»، افزون بر آرشی که از درونمایه ی آن برمی آید و هر پارسی زبانی آن را بی درنگ در می یابد، نشانه ی «شخصیت»ی (کاراکتر) همجنس باز، نوچه و ابزار دستِ داش مشتی ها و لات و لوت های کله گنده در دوره هایی از تاریخ کنونی ایران بویژه در تهران و شاید برخی شهرهای بزرگ تر ایران است که هرج و مرج اقتصادی ـ اجتماعی، زمینه های پدیداری آن ها را فراهم نموده بود. بیش تر «بچه پر رو»ها از سوی داش مشتی های پشتیبان شان برای برهم زدن قهوه خانه ها و کافه ها و جاهایی که درآمد کم و بیش خوبی داشتند، بکار برده می شدند و با گرفتن زهرِچشم از مالکان اینگونه جاها، زمینه ی باج گرفتن از آن ها را فراهم می کردند.

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

گشایش دفتر «شورای ملی مقاومت» در همسايگی کاخ سفيد

از آن هنگام که نام "سازمان مجاهدين خلق" در سیاهه ی سازمان های تروريستی وزارت خارجه «ايالات متحد» قرار گرفت، مدت زيادی نگذشته است. با اين همه، در ۱۱ آوريل، ۲۲ فروردين ماه، اين جُستار به خاطره ای کهنه بدل شد و مجاهدين در مراسمی به صرف چای و شيرينی ايرانی، گشایش دفتر خود در همسايگی «کاخ سپيد» را جشن گرفتند.

مراسم گشايش دفتر "شورای ملی مقاومت ايران" ـ که زير مجموعه "سازمان مجاهدين خلق" است ـ در شهر واشينگتن با حضور تنی چند از بلندپایگان پیشین دولت آمريکا، اعضای "شورای ملی مقاومت" و تيم حقوقی شورا برگزار شد. برگزارکنندگان، این مراسم را «روزی بزرگ» برای مردم ايران، دموکراسی در ايران و ارزش های «ايالات متحد» آمريکا توصيف کردند.

سونا صمصامی، نماينده "شورای ملی مقاومت" در آمريکا، زنی ريزنقش با روسری آبی بر سر و کت و دامنی آبی رنگ بر تن، "شورای ملی مقاومت" را «جنبش اصلی اپوزيسيون ايران» خواند و افزود گشایش دفتر واشينگتن لحظه ای کليدی در تاريخ ايران بوده است.

خانم صمصامی در ادامه سخنانش افزود:
«اکنون که وزارت خارجه «ايالات متحد» نام سازمان مجاهدين را از سیاهه ی سازمان های تروريستی حذف کرده، مانع اصلی بر سر راه براندازی جمهوری اسلامی از ميان برداشته شده است». وزارت خارجه آمريکا در سال ۱۹۹۷ مجاهدين خلق را به عنوان يک سازمان تروريستی خارجی شناسايی نمود و در سال ۲۰۰۳ نيز فعاليت های اين سازمان را در خاک «ايالات متحد» ممنوع اعلام کرد.
سونا صمصامی همچنين تصريح کرد که سياست آمريکا مبنی بر تلاش برای ايجاد ارتباط با تهران شکست خورده و هنگام آن فرا رسيده که تمامی تلاش ها بر ايجاد تغييری دموکراتيک در ايران متمرکز شود.
نماينده "شورای ملی مقاومت" در آمريکا در ادامه بدون ذکر جزئيات بيشتر اعلام کرد "شورای ملی مقاومت" مصمم است که کوشش هايش را در اين راستا «به حداکثر برساند.»

سخن گفتن با ايرانيان؟

به نظر می رسد، گشایش دفتر واشينگتن "شورای ملی مقاومت"، آزردگی بلندپایگان ايرانی را موجب شود که اين مجموعه را یک سازمان تروريستی می دانند و پيش تر نيز بیرون آورده شدن نام "سازمان مجاهدين خلق" از سیاهه ی گروه های تروريستی را مورد اعتراض شديد قرار داده بودند.

عليرضا نادر، تحليلگر مسائل ايران در مؤسسه «رَند» می گويد گشایش دفتر "شورای ملی مقاومت" در واشینگتن، بیگمان موجب بهبود روابط ايران ـ آمريکا نخواهد شد. اما درباره تأثير اين اقدام نيز نبايد بزرگنمايی شود. «دولت جمهوری اسلامی، مانند بسياری از ايرانيان، دل خوشی از "سازمان مجاهدين خلق" ندارد اما در عين حال به اين امر نيز واقف است که توانايی های اين گروه محدود است.»

بلندپایگان رسمی «ايالات متحد» آمريکا اعلام کرده اند که "سازمان مجاهدين خلق" را يک گروه اپوزيسيون ريشه دار نمی دانند و باور ندارند که اين سازمان توانايی گسترش ارزش های دموکراتيک در ايران را دارا باشد.

بسياری از ايرانيان به دليل پیشینه سازمان مجاهدين در جريان جنگ ايران و عراق و جانبداری اين گروه از صدام حسين، فرمانروای وقت عراق، با ديدی منفی به اين مجموعه نگاه می کنند و آن را فرقه ای می دانند که با قوانينی سفت و سخت عرصه را بر اعضايش تنگ کرده است.

با اين همه در مراسم ۱۱ آوريل، سخنان سخنرانان درباره ی اين گروه، سراسر بزرگداشت بود و عموماً سازمان مجاهدين را به عنوان گروهی توصيف می کردند که بازتاب دهنده ديدگاه های مردم ايران است و توانايی ايجاد دگرگونی دموکراتيک در اين کشور را داراست.

در ميان سخنرانان اين مراسم، ژنرال جيمز جونز، مشاور امنيت ملی پیشین باراک اوباما نيز حضور داشت. وی گشايش اين دفتر را «لحظه ای مهم» و «گامی در جهت درست» توصيف کرد. ديگر شخصيت های حاضر در این مراسم عبارت بودند از:
جان بولتون، سفير پیشین «ايالات متحد» در سازمان ملل متحد ، پی.جِی. کراولی، معاون پیشین وزير خارجه در امور عمومی، پاتريک کندی، نماينده پیشین کنگره و جان سانو، قائم مقام پیشین بخش عمليات سری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سيا).

گفته می شود در گذشته، بلندپایگان «ايالات متحد» آمريکا پول های بسیاری برای سخنرانی در مراسم عمومی "سازمان مجاهدين خلق" و «لابی گری» برای اين گروه در وزارت خارجه آمريکا دريافت کرده اند [چرا: «گفته می شود»؟! بارها و بارها برخی از آن ها این جُستار را یادآور شده اند!]

پی.جِی. کراولی در همين ارتباط به «راديو اروپای آزاد» («راديو آزادی») گفت که برای شرکت در اين مراسم هيچ پولی دريافت نکرده و به اين توضيح کوتاه بسنده کرد که «من از هدف تغيير دموکراتيک در ايران حمايت می کنم.» وی همچنين توضيح داد که به سود واشينگتن است که به "سازمان مجاهدين خلق" گوش کند:
«شورای ملی مقاومت، خود در طول ساليان نشان داده که اپوزيسونی سازمان يافته است که به ايرانی متفاوت اعتقاد دارد. آنها يک صدا هستند. من فکر می کنم به نفع «ايالات متحد» است که به اين صدا گوش کند و ببيند که تأثيرش بر روی تفکر آمريکا و سياست آمريکا چه خواهد بود.»

مهرزاد بروجردی، استاد علوم سياسی دانشگاه سيراکيوز آمريکا می گويد، گشایش دفتر "شورای ملی مقاومت" در واشينگتن برای سازمان مجاهدين يک پيروزی به شمار می رود که به اين گروه اجازه خواهد داد کوشش های لابی گری اش را گسترش دهد:
«نظر به اهميت واشينگتن، سازمان مجاهدين قادر خواهد بود بيش از پيش به لابی گری بپردازد و با همکاری با نومحافظه کاران برای وضع تحريم های بيشتری عليه ايران تلاش کند.» آقای بروجردی در عين حال می گويد البته بعيد است اين تلاش ها به تغيير سياست های «ايالات متحد» در قبال ايران منجر شود، چرا که دولت اوباما «مشخص کرده که ذهنيتش با مجاهدين خلق يکی نيست.»

از ديگر سو، هواداران سازمان که در اين مراسم شرکت کرده بودند، بسيار اميدوار بودند و يکی از آنها به «راديو اروپای آزاد» («راديو آزادی») گفت:
«يک روز ما گشایش همين دفتر را در تهران جشن خواهيم گرفت.»

گلناز اسفندياری           ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۲

خاستگاه: «راديو اروپای آزاد» («راديو آزادی»)

برگرفته از تارنگاشت وابسته به دولت ایالات متحد: «رادیو فردا»

این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!