«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

ناز و گوز عالیجناب!


عصر یكشنبه جمعی از خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان و طلاب اصلاح طلب در ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام با آیت الله هاشمی رفسنجانی دیدار و گفتگو داشتند. در این جلسه ۶ نفر به نمایندگی از سایر حاضرین با قرائت بیانیه، نامه و درخواست از آیت الله هاشمی خواستند تا خود را برای ریاست جمهوری آینده كاندیدا كند. یكی از سخنرانان هاشمی را مسئول تغییر كشور، دیگری تنها چاره ساز مشكلات كنونی كشور و دیگری شاه كلید مشكلات خواند [بی جهت نگفته اند که عمله اکره ی شیطان گاه خود وی را در پلیدی و پلشتی و چابلوسی و زبان بازی پشت سر می گذارند.]

فرازهایی از سخنان حکیمانه ی «عالیجناب»:
من نمی گویم كه نمی آیم؛ ولی می گویم كه دولت بعدی با بدهی های زیادی سرو كار دارد. [آیا داستان دوره ی احمدی نژاد به شکل هایی دیگر پی گرفته خواهد شد؟]

... مدیرانی كه سابقه درخشان داشتند را خانه نشین كردند [منظورشان کاخ ها و ویلاهای بسیار شیکی در کاناداست!] و حالا نسل جدید، مدیران ارزشی را نمی شناسد. [بی جهت نیست که برخی از جوانان ناآگاه، واژه ی «ارزشی» را به تازگی «عرّزشی» می نویسند و می خوانند!]

نوار ضبط شده ای دارم كه نشان می دهد می دانستم كشور به مشكل می خورد. [چشمه ای از ارزش های اسلامی در «ولایت امام زمان»!]

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینكه هم اكنون كشور در مرحله خطر قرار دارد، گفت: ۲ سال قبل این حرف را زدم. رسانه های معلوم الحال از كلمه خطیر رنجیدند ولی برای اثبات حرفهایم مدرك دارم. ما در مجلس خبرگان رهبری كمیسیونی داریم به نام کمسیون تحقیق كه ۱۲ عضو با رای خبرگان مسئولیت بررسی نقاط ضعف دستگاه های زیر مجموعه رهبری را دارند تا موردی پیدا شد گزارش كنند. سال ۸۷ آقایان این کمسیون به دفتر من آمدند كه شما با آقای احمدی نژاد مشكل دارید، بیایید مشكلات برطرف شود. البته اینها همان آقایانی بودند كه از ایشان حمایت كرده و تائید تقدس سازی هم داشتند. به من گفتند مشكل شما چیست؟ من نشستم و به مدت ۲دو ساعت و نیم فهرست مشكلات گذشته و امروز و آینده را بازگو كردم. تا جایی كه آنها گفتند، اگر می دانستیم نمی گذاشتیم وضع اینطور رقم بخورد.

اگر به نظرات من عمل می شد، گرفتار شرارت های سال ۸۸ نمی شدیم

می خواهم بگویم كه من تمامی این جلسه را روی نوار ضبط كردم و یكی دست دبیرخانه شورای نگهبان است و یكی هم دست خودم كه نمی خواهم فاش شود؛ ولی همه را پیاده كرده و جزوه كرده ام. چون اهل وحدت هستم، نه تفرقه اندازی. تمام حرفهایی كه در مورد آینده گفتم و روی نوار ضبط شده، محقق شد. اگر به نظرات بنده عمل می شد، امروز گرفتار شرارت های سال ۸۸ می شدیم چون برای من این اتفاقات روشن بود. [حیف نیست که چنین عالیجنابی را بی بصیرت می خوانند!]

احمدی نژاد استاندار من بود، فرماندار من در خوی بود و بخشدار من در ماكو [باید از بخشداری آغاز می کرد و به استانداری پایان می داد. این هم گونه ای نیرنگبازی است که نمی خواهد رُک و پوست کنده بگوید: نوکر من بود! ولی «عالیجناب» فراموش می کند که هم او و هم آن مردک دروغگو، هر دو نوکران این ملت بوده اند؛ گرچه، نوکرانی ناکارآمد، نابکار، نیرنگباز و مالِ مردم خور!]  و می شناختمش؛ ولی سیاستش این بود كه نیروهای انقلابی حذف و بدنام شوند؛ و امروز می بینیم كه سیاست ما بی برنامه و روزمره شده است. [آیا «عالیجناب» این بی برنامگی و روزمرگی را با برنامه ی گشودن چهارتاق درهای اقتصاد کشور به روی برادران سرمایه دار اروپایی و ... از همان سال های نخست ریاست جمهوری اش می سنجد؟]

برنامه چهارم بدون دولت هم می توانست ۲۳ درصد اجرا شود

آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برنامه چهارم توسعه گفت: سیاست كلی این برنامه را مقام معظم رهبری امضا كرده و با تصویب مجلس و شورای نگهبان باید اجرایی می شد و اگر اجرا می شد تمامی مشكلات كنونی كشور وجود نداشت. سیاست خارجی اینگونه نبود. بعد از چند سال آقایان گفتند، باید برنامه چهارم خمیر شود. سوال این است، وقتی رهبری امضا كرده و مجلس و شورای نگهبان تائید كردند، مگر می شود خمیر شود؟ [بیچاره رهبری! همه چابلوسی اش را می کنند؛ ولی اگر دست شان برسد، نان پخته و برشته شده اش را هم خمیر می کنند. بیگمان باید آدم زرنگ و کارکشته ای باشد که تاکنون دوام آورده و خودش را خمیر نکرده اند. آدم یاد آن کلاغی می افتد که هنگام پرواز بر فراز شهر قزوین ناچار است یک باله پرواز کند و با بال دیگرش شرمگاهش را در امان نگه دارد؛ ولی باید امیدوار بود که وی تاکنون به چنین وضعیتی دچار نشده باشد؛ وگرنه با آن یک بالی که دارد، بیگمان یا سقوط می کرد یا ...] بعد اعلام شد كه ۲۳ درصد برنامه چهارم توسعه اجرا شده است. خب اگر دولت هم نبود این ۲۳ درصد اجرا می شد و شاید هم بیشتر چون كشاورز و كارمند و معلم و مردم به كار خودشان می پرداختند. [نقش دولت مردم آزار را می بینید؟! بود و نبودش یکی است و شاید بهتر است بگویم: سگش بهتر از خودش است! پس ناز و گوز «عالیجناب» برای چیست؟!]

آنهایی كه حرفشان را به راحتی حذف می كنند، آیا می شود به آنها اعتماد كرد؟

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مشكلات اقتصادی كشور اشاره كرد و گفت: بانك مركزی گفت كه ارز مرجع به هیچ كالایی نمی دهیم. یعنی مردم مایوس شوند كه واردات نداریم. یعنی اینكه رسما اجناس مخفی می شود و خریداران بیشتر می خرند و انبار می كنند. بعد موج عظیمی بلند شد و معاون اول رئیس جمهور گفت: بانك مركزی بیخود گفته است. اینجا دیگر دولت ترسید. آنهایی كه حرفشان را به راحتی حذف می كنند، آیا می شود به آنها اعتماد كرد؟ [روشن است که نه! تنها راهش همان ضبط نوار و حفظ ارزش های "اسلامی" است!] البته از این اتفاقات در این دولت بسیار رخ داده؛ ولی این نمونه به روزش بود كه گفتم.

دولت به كشورها می گوید بیایید دعوا كنیم

البته در سیاست خارجی هم بد عمل شده است. ندای حل من مبارز می طلبند كه بیایید دعوا كنیم. بعد می گویند قطعنامه ها كاغذ پاره است؛ بروید آب زیرش را بخورید. عهدنامه شورای امنیت برای لغوش باید دوباره اجماع شود و این اجماع برای كشور هزینه زیادی دارد. باید كلی از ما باج بگیرند.

البته من اینجا یك گریز بزنم و آن این است كه غرب همیشه دنبال دشمنی و جنگ با ایران و ضربه زدن بوده است. نمونه آن هشت سال دفاع مقدس و ۱۰۰۰ میلیارد تومان خسارت جنگ است. با كارهایی كه انجام دادیم، شورای امنیت را قانع كردیم كه عراق آغاز كننده جنگ بوده ولی در مورد غرامت با ۱۰۰ میلیارد تومان آن موافقت شد كه البته هنوز پرداخت نشده است. [چگونه تاکنون به چنین شخصیت کاردانی این همه بی مهری شده است؟! شاید بهتر باشد در کنار فرنام های دیگری چون «سردار اقتصادی»، «سردار جنگی» و ...، فرنام تازه ای مانند «سردار دیپلماسی» نیز به وی بخشید؟! این را می سپاریم به همان ها که وی را «تنها چاره ساز مشكلات كنونی كشور» و «شاه كلید مشكلات» خواندند.]

هیچ دولت دیكتاتوری نمی تواند در دنیا موفق شود

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برای برون رفت از وضعیت فعلی كشور 2 راهكار دارم. كه هر شخصی كه رئیس جمهور شود اگر این دو راهكار را عمل كند قطعا موفق خواهد شد. اولین راهكار این است كه باید بداند حكومت برای مردم است. این نمی شود كه هر كس هركاری دلش بخواهد بكند و به مردم اجازه ندهد اعتراض كنند. مردم صاحب حكومت هستند. خدا هم حق حكومت را تنها به ۱۲ معصوم داد و بعد از آن هر فردی كه مسئول حكومت شد به رای مردم آمد. اگر دولت بر مردم تحمیل شود مردم در شرایط خطر همكاری نمی كنند و هیچ دولت دیكتاتوری نمی تواند در دنیا موفق شود. [آیا در دوره ریاست جمهوری عالیجناب نبود که بسیار بگیر و ببندها و کشت و کشتارهای زنجیره ای درون کشور و ترورهای بیرون کشور به انجام رسید؟ پاسخگوی آن ها کیست؟]

آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: انتظار داریم كسانی كه صلاحیت دارند بی جهت رد نشوند چرا كه مردم خودشان اصلح را می شناسند و نمی گذارند كشور خراب شود.

ما با اسرائیل سر جنگ نداریم

وی همچنین در مورد برخی اظهارات در سیاست خارجی گفت: راهكار دوم موضوع ترمیم سیاست خارجی است. ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب ها جنگ كردند ما كمك می كنیم. [هوشمندی «سردار دیپلماسی را می بینید؟ اگر عرب ها جنگ کردند ... البته، راست می گوید؛ دشواری اصلی نه «شیطان بزرگ»، نه اسراییل و نه «شیطان» های کوچک پیرامون ایران هستند؛ دشواری اصلی، توده ی مردم ایران هستند که همگی کم کم ناخودی شده اند!] در زمان جنگ هم پیشنهاد پذیرش قطعنامه از سوی بنده بود. [«سردار جنگی» که می گویند، یعنی همین! هم به هنگام، پیشنهاد ورود نیروهای ایرانی به خاک همسایه را به «آقا»ی قبلی داده و خودش پیشاپیش سربازان به آنجا وارد شده اند و هم بازهم پیش از آنکه دیر شود، از آنجا به هنگام، پیشاپیش سربازان عقب نشینی کرده اند. می بینید که هم به فن یورش و هم به فن عقب نشینی، آراسته اند!] اگر امضا نمی شد تبریز و تهران و اصفهان مورد حمله شیمیایی با هواپیماهای اجاره ای فرانسه و روسیه انجام می شد و كلی تلفات می دادیم. بعد كه صدام به كویت حمله كرد برخی آقایان گفتند برویم از صدام حمایت كنیم. ما از صدام حمایت نكردیم و حتی پناهندگان كویتی را پذیرفتیم و دنیا به ما اعتماد كرد و تحریم ها شكسته شد. [براستی که وی شایسته فرنامی چون «سردار دیپلماسی» است! بی جهت نیست که «آقا» وی را دوباره به میدان فرستاده اند!]

من نمی گویم نمی آیم

هاشمی اظهار داشت: من در كابینه ام از همه طیفهای سیاسی استفاده كردم. كه این الان هم قابل پیاده كردن است. نیاز هم نیست من بیایم. البته من نمی گویم كه نمی آیم. ولی می گویم ضرورت نیست پیرمرد ۸۰ ساله بیاید. [ولی فقیه نظام که پیش تر با شما همه ی توافق های لازم را نموده بودند. می دانیم که عمری از شما گذشته است. گ.زهایتان را با بردباری شکیبیدیم؛ نازتان برای چیست؟ بفرمایید، پا به میدان بگذارید؛ روز از نو، روزی از نو! آیا دروازه ای برجای مانده که چارتاق باز نشده باشد؟!]

«خبرگزاری مهر»

این گزارش از سوی اینجانب تنها در نشانه گذاری ها ویرایش شده و بخشی از آن را پیراسته ام. عنوان، برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!