«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

کاری بنیادین و بس ارزنده!


چندی است که آقای امیر جواهری لنگرودی با برخی از دوستانشان کاری بنیادین را در پیش گرفته اند؛ از آن کارها که آن را به راستی و به درستی کاری کارستان می توان نامید. نامی که بر آن گذاشته اند، چنین است:
«مرور آماری بر اعتصابات و اعتراضات کارگران ایران درسالی که گذشت!»؛ ولی تنها یک نگاه گذرا به مجموعه ای که فراهم آورده اند، نشان می دهد که کار انجام شده، بسی بیش از این هاست و جنبه های گوناگون دیگری از کار، زندگی و رزم کارگران قهرمان میهن مان را دربرمی گیرد؛ کاری بی هیچ گفتگو پرزحمت، شکیبنده، هدفمند و پربار!

به نوبه ی خود دست این پهلوانان پهنه ی کار و کوشش را می فشارم و امیدوارم دستاورد کارشان از سوی گروه ها و ویژه کاران گوناگون، از تحلیلگران دشواری ها و چالش های کارگری گرفته تا سیاستگذاران حزب ها و سازمان های چپ، سود برده شود.

از آنچه که برایم فرستاده اند و همینجا سپاسگزاری خود را برای آن اعلام می کنم، بخش زیر را برگزیده ام که فرآورده ی کار این سه تن است:
احمد راستی، رضا رئیس دانا و امیر جواهری لنگرودی.

دست شان درد نکند و کارشان پیگیر باد!

ب. الف. بزرگمهر   ١٦ اسپند ماه ١٣٩٠

||||||||||||||||

عمده ترین محورهای دشواری های کارگران:
در یک نگاه واقع بینانه میتوان گفت که کارگران همچنان در موقعیتی دفاعی هستند و با انبوهی از دشواری ها، رزم خود را  به پیش می برند. مهمترین محورهای دشواری های اساسی زندگی کارگران ایران در سال ۱۳۸۹ (برشمرده از روزشمار کارگری سال ۱۳۸۹) را می توان بدین شرح برشمرد:
۱ ـ دریافت نکردن به هنگام دستمزدهای پرداخت نشده؛
۲ ـ تعیین نکردن نرخ راستین دستمزدهای کارگران در پیوند با تورم موجود، کاهش توان خرید و دیگر دشواریهای زندگی؛
۳ ـ  ناامنی شغلی بر اثر تعطیلی واحدهای تولیدی و اخراج های بیرویه کارگران؛
۴ ـ رواج قراردادهای ناپایدار، سفید امضاء، روزمزدی، کارگر بی قرارداد، کارگر ساعتی، کارگر قرارداد شفاهی،کارگر پیمانی، تبدیل نشدن وضعیت استخدامی کارگران از قراردادی و پیمانی به رسمی؛
۵ ـ افزایش تحریم های جهان سرمایه داری و اجرایی شدن هدفمند سازی یارانه ها و تشدید دشواری های موجود در زندگی کارگران و زحمتکشان؛
۶ ـ تشدید دشواری های زنان کارگر و رواج کار خانگی زنان؛
۷ ـ افزایش دشواری های نیروی کار شاغل همچون معلمان و پرستاران و نیز بازنشستگان؛
۸ ـ مهمترین چالش، موانع موجود برسر راه شکل گیری ساختارهای مستقل کارگری بوده است. کارگران کشور تاکنون بخش گسترده نیروی سترگ اجتماعی خود را بر سر راه اندازی هر سطح از بازسازی و آفرینش ساختارهای مستقل گذاشته و تا به امروز هزینه های بس سنگینی اززندان، بازداشت، شکنجه، انواع بیماری، پرداخت وثیقه های سنگین چند صد میلیونی برای آزادی از زندان، بیکاری و تبعید ناگزیر برای آن ها پرداخته اند و ...

موردهای یادشده را می توان از عمومی ترین دشواری های کارگران ایران در همه ی سال ۸۹ بشمار آورد. دربرابر دشواری های برشمرده بالا، عمده ترین خواست های درهم تنیده و بی پاسخ مانده ی کارگران در سال ۱۳۸۹ (چون سال های گذشته) دربرگیرنده ی موردهای زیر بود:
الف. پرداخت حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده و افزایش سطح دستمزدهای کارگران (هماهنگ با افزایش نرخ کالاها و خدمات)؛
ب. امنیت شغلی برای همه کارگران و جلوگیری از اخراج و بیكاری و نیز توقف اخراج ها و بازگشت همه کارگران اخراجی برسرکار؛
پ. از میان برداشتن قراردادهای ناپایدار و سفید امضاء؛ غیرقانونی شناختن قراردادهای تازه ی کار ناپایدار برای كارهایی كه ماهیت دایم و مستمر دارند؛
ت. اجرای قراردادهای دسته جمعی وهمچنین تعطیلی بنگاههای کاریابی؛
ث. پایان بخشیدن به نابرابری جنسیتی در محیط کار و توجه به برابری حقوق میان کار زنان و مردان؛
ج. برقراری پوشش بیمه درمانی و تامین اجتماعی  ـ بیمه های اجتماعی برای همه ی کارگران و بیمه بیکاری و بیمه آسیب دیدگی های زمان کار (بیمه حوادث)؛
چ. از میان برداشتن کار کودکان (در واقع بردگی) درسراسر کشور؛ همه ی کودکان و نوجوانان باید از امکانات رفاهی، آموزشی و بهداشتی درخور، بگونه ای یکسان برخوردار باشند؛
ح. دریافت به هنگام اضافه کار، پاداش، عیدی و بُن کارگری؛
خ. برخورداری همه ی بازنشستگان از سطح شابسته ای از زندگی بدون دغدغه اقتصادی؛
د. برخورداری از حق سازمانیابی مستقل در همه ی سطح های کارگری و کارمندی مزد و حقوق بگیران سراسرکشور؛
ذ. دستیابی کارگران فصلی و ساختمانی به حقوق انسانی برابر؛
ر. جلوگیری از اخراج کارگران خارجی به ویژه افغانیها و پایان بخشیدن به بی حقوقی آنان؛ 
ز. برخورداری کارگران از حق اعتصاب، برپایی اجتماعات و تعطیلی رسمی اول ماه مه و از میان برداشتن هرگونه ممنوعیت از برگزاری مراسم مستقل کارگری در این روز؛ و
ژ. آزادی کارگران زندانی، پایان بخشیدن به روند صدور احکام ضد کارگری توسط رژیم و از میان برداشتن تعیین وثیقه های کلان برای آزادی کارگران زندانی ...

برگرفته از «مرور آماری بر اعتصابات و اعتراضات کارگران ایران درسالی که گذشت!»، احمد راستی، رضا رئیس دانا و امیر جواهری لنگرودی، اسفند ۱۳۹۰ 

این نوشتار از سوی اینجانب ویرایش شده است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!