«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

درحاشیه سالروز ١٩ فروردین!

نوشتاری دریافت شده

«حمله ١٩ فروردین درحقیقت مهمترین پاسخ خامنه ای به قیامهای مردم ایران بود که کمتر از ٢ ماه پیش از آن تمامیت رژیم آخوندی را به لرزه درآورده بود... ـ مسعود رجوی»

پاراگراف بالا ما را برآن داشت تا یادی کنیم از چنین روزی و چرایی ماجرا! پیوند (لینک) زیر مربوط به چگونگی آن ماجرا و و قربانیان آن است:

حمله ١٩ فروردین ١٣٩٠ دومین حمله به زندان اشرف بود که اتفاق می افتاد. بار اول آقای مسعود رجوی شخصا در مواضعش اعلام کرد که نیروهای عراقی بدون اطلاع امریکا حمله کردند و دولت امریکا مقصرنیست! ولی این خایه مالی هم افاقه نکرد...

تمام کسانی که طی این ٢ حمله کشته و مجروح شدند، در قدم اول قربانیان سیاست شکست خورده خط موازی رهبرعقیدتی بودند. سیاست خط موازی که با سقوط صدام توسط رهبر عقیدتی مهندسی شده بود، محصول بلافصل توهمات بعد از پایان جنگ عراق بود که قرار بود با شالوده حماقتی به نام انقلاب درونی و ایدئولوژیک به سرنگونی حکومت اسلامی با عملیات فروغ ٢ راه ببرد و جامعه بی طبقه توحیدی محقق شود!

حالا یک دهه از سیاست خط موازی میگذرد. طی این یک دهه، رهبرعقیدتی سپری از گوشت و پوست و اعتماد اعضای اسیرساخته بود و هر کاری که توانست کرد؛ همان کارهایی که بنا به گفته یک مقام ارشد دولت امریکا، خود امریکایی ها از انجامش شرم داشتند ... پس از آن همه کشته و خون و زخمی و زجر که به زعم رهبر قیمت حفظ اشرف بود، حالا ٣ گروه از زندانیان اشرف به زندان لیبرتی منتقل شده اند. تصمیم قطعی برای بستن دکان اشرف توسط دولت امریکا، مسعود رجوی را درتنگنای سیاسی زشتی قرارداده است. علیرغم همه خوش خدمتی های رهبرعقیدتی به «ارباب بی مروت دنیا » غرب نهایتا در سبد تحولات خاورمیانه و ایران جایی برای رهبر عقیدتی نگذاشت ... حتی به اندازه ی مزدوران سیا درلیبی و سوریه! هرچند در سرشت «کاپیتالیسم» استفاده بهینه یا ابزاری از هر آشغال سیاسی و ایدئولوژیک درجهت منافع خودش قابل پیش بینی نیست ...

درست در چنین حالتی، وصل کردن تمام بازیهای داخل عراق میان ٣ ضلع شوم ارتجاع (امریکا، ولی فقیه، رهبرعقیدتی) به قیام مردم، آدم عاقل را به ربط گوز و شقیقه رهنمون می کند. آیا این فقط یک توهم است و یا توهم بخشی از آن است؟

وقتی ندا آقاسلطان که نماد عنصر اجتماعی بود را حکومت اسلامی درخیابان با گلوله اسلام محمدی به اسطوره تبدیل کرد و سپس همین مجاهدین، عکس روسری دار ندا آقاسلطان را کنار عکس ندا حسنی گذاشتند (ندا حسنی به دستور رهبر عقیدتی و درجریان دستگیری مریم رجوی درپاریس خودش رابه آتش کشید تا پوست مریم رجوی درآن چند روز زندان خراب نشود!) با وقاحت و بلاهت مدعی شدند تمام نداهای ایران با هم پیوند دارند ...

وقتی که تمام حرکات ابلهانه سیاسی رهبرعقیدتی درعراق به بن بست میرسد، وقتی که قطع دراز مدت از عنصر اجتماعی هر آدم عاقلی را به رمالی وادار می کند ... وقتی که حتی در زمان حضور در میان مردم، بازهم برای رسیدن به حاکمییت سیاسی، قلاب شدن به بالای هر سیستمی را مشروع می داند و بنای اصلی تلاشش روی آن استوار است ... وقتی که این بیگانگی ازخواسته های مردم و نسل جوان برای رهبری مجاهدین سرسوزنی قابل فهم نیست ... وقتی از رهبر عقیدتی اصرار و اصرار و اصرار که سیاه دانه است و بس ... ازهیچ نقل قول و کپی چسبانی نباید تعجب کرد؛ حتی اگر تمام علوم سیاسی و تجربی و فیزیک و شیمی و ... ثابت کنند و شهادت بدهند که رهبرعقیدتی با تمام ساخت و ساز مسخره اش طی حداقل ٢۵ سال گذشته، حالا دیگر در مسیر ترکستان نیست که درخود ترکستان است ...!

اشکالی ندارد که تمام تحولات جهان هستی ناشی از حضور یا وجود رهبر عقیدتی برای خودتان معرفی شود ... ولی فکرکنم کمی اشکال دارد که شعور همه مخاطبان درقرن حاضر را به سقف یک ساندیس خورتقلیل دهید. این درآینده حتی باعث خنده بقیه ساندیس خوران هوادارتان هم خواهد شد! مردم ایران که سالهاست مشغول خندیدن هستند. این خنده انبوهی جوانب دارد. به قول صادق هدایت: هر وقت درمیان انبوهی درد، نمیدانم برای کدام گریه کنم؛ حسابی می خندم!

این عکس گردنبندی است که مسعود رجوی به ۷٠٠ عضو شورای رهبری و همسران صیغه شده اش پس از خواندن صیغه محرمیت اسلامی، هدیه داده است! چنین صحنه ای، نه ساخته وزارت اطلاعات است و نه توهم ... این را از عضو شورای رهبری مجاهدین و یکی از همسران پیشین رهبر عقیدتی به رسم یادگاری برای ثبت در تاریخ گرفتیم. مرثیه و روضه خوانی و شعرخوانی بی مایه برای کشته شدگان قربانیان  ١٩ فروردین، درزمین سیاست، به درد بی تنبانی بی بی درخانه هم نمی خورد!

اسماعیل هوشیار      ١٩ فروردین ١٣٩١


این نوشتار بویژه در نشانه گذاری ها تا اندازه ای از سوی اینجانب ویرایش شده است؛ گرچه همچنان نیازمند ویرایش بیش تری است!        ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!