«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ آبان ۱۶, جمعه

نه شاه می خوایم نه مُلّا، هر دو بگور ایشالا

آرنگی تازه در پاسخ به آوازه گری گسترده ی اهریمنانی که بر بنیاد ساده اندیشی شمار بسیاری از توده های مردم ایران با کاربرد زیرکانه ولی نابجا و تبهکارانه ای از «اَسل (اصل) اینهمانی» در مَنتیک (منطق) فراطبیعی و ایستا («متافیزیک») همه ی کوشش خود را بکار گرفته اند تا دوگانگیِ کم و بیش همانندِ گزینش میانِ بد و بدتر را در ذهن شان بکارند:
نه شاه می خوایم نه مُلّا، هر دو بگور ایشالا

ناچارم این نکته ی از دید من: برجسته را نیز بیفزایم که آماج چنین آوازه گری هایی از سوی امپریالیست ها و مزدوران رنگارنگ شان از آن میان، دَم و دستگاه دیوانسالاری کشور ساخته و پرداخته ای به نام «عزراییل»، به ناگزیر (لزومأ) بر تختِ پادشاهی نشاندن «شازده چُسی»* نیست که بر هم زدن آرایش طبقاتی پیشانیِ کم و بیش خوب کالبد یافته ی نیروهای هازمانی ـ سیاسی در میهن رنج کشیده ی ارژمندمان (دستکم هم اکنون در چارچوب سیاسی آن) است که در سویی از آن «طبقه کارگر» و دیگر نیروهای زحمتکشان پیرامون آن سنگر گرفته اند. همه ی آن اهریمنان از آن میان، «گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان» از چنین نیروی سترگی ترس مرگ داشته و با هر ترفندی می کوشند تا این پیشانی را شکافته، پیشانی هایی ساختگی بر بنیاد دینی و آیینی و جنگ میان اسلام و کُفار و اینا (از زبان کژدم گزیده ی «رهبر کیر خر نظام خرموش پرور») پدید آورند.  

مرگ بر امپریالیسم! نابود باد سیهونیسم و همه ی گونه های رونوشت شده ی آن در کالبد این یا آن کیش و آیین!

زنده و پاینده باد همبستگی توده های مردم جهان از هر ملیت و رنگ و نژاد و کیش و آیینی! 

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر  ١۶ آبان ماه ١۴٠۴

* بنگرید به دو یادداشتِ زیر:

«شازده چُسی» در سودای دستیابی به تاژ و تخت سرنگون شده زیر پر و بال «عزراییل»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/10/blog-post_29.html

«شازده چُسی ذوق رده تر از همیشه در دیگ حلیمی هنوز خوب جا نیفتاده افتاد»  ب. الف. بزرگمهر   یکم تیر ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/06/blog-post_84.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!