«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اسفند ۱۸, چهارشنبه

ریشخند روز جهانی زنان از سوی تارنگاشتی مزدور

هیچ چیز درباره ی روز جهانی زنان که روزی برجسته و دارای ارزش جهانی است، درج نمی کنند. چشمی هم از اینگونه رسانه های مزدور نمی توان داشت؛ آن ها به این شَوَند پدید آمده اند که سیاست ها و آماج های خداوندان جهان سرمایه را پیش ببرند و روشن است که این ها بویژه چشم دیدن برابری زن و مرد به آرش راستین آن که تنها و تنها در همبودی سوسیالیستی کالبد یافته و جان می گیرد را ندارند. تا اینجا دشواری چندانی در کار نیست؛ هر کس در پیشانی خود، سیاست ها و آماج هایی را از گوشه ی چشم بهره مندی های طبقاتی خویش به پیش می برد و این نیز سویه ای از نبرد طبقاتی است که به پهنای جهان پی گرفته می شود؛ ولی اینکه خبر پوچ و ریشخندآمیزی درباره ی کاربرد تصویر آدمک های زنانه بجای تصویر آدمک های مردانه ی کنونی روی چراغ‌های راهنمایی ملبورن (گزارش زیر) را درج کنیم و از زبان فرماندار ایالت ویکتوریا جابجایی آدمک ها را نماد‌ها و نشانه‌هایی برجسته در رسیدن به باور برابری بشمار آوریم، جز ریشخند این روز برجسته ی جهانی، بنا به خواست خداوندان خرپول سرمایه و همه ی واپسگرایان همبودهای کهنه در همه جای جهان، چیزی دیگر دربر ندارد؛ ریشخندی که هم اکنون با آنچه یادآور شدم به تفی سر بالا دگردیسه شده، بروی چهره ی پلیدشان از بالا تا پایین و از آن میان، قلم بمزد نگونبخت نیز فرود می آید.

ناگفته نیز نگذارم که شیوه ی گواهمندی آن فرماندار، همانندی های بسیاری با شیوه ی گفتار تبهکاران دزد اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان نیز دارد:
باید به این باور برسید که همه چیز همانگونه است که الله می خواهد! بدبختی تان عین۱ خوشبختی است و خود از آن آگاه نیستید!

... و چنانچه از سخنان یکی دو سال پیش «آقا بیشعور نظام» در نشستی با «پنگوئن های کون گنده ی نظام»۲ وام بگیرم، جای زن درون دروازه و کاریای وی، گل خوردن از خداوند خانه در جایگاه «فوروارد» است!۳

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ باید می نوشتم: «بسان» یا «همانا»! دانسته این واژه ی از ریشه عربی را بکار بردم.

۲ ـ ... مسئله‌ی جنسیّت که یکی از حسّاس‌ترین و ظریف‌ترین مسائل آفرینش است، چگونه میتواند در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد، نه در خدمت انحطاط بشر و انحطاط اخلاقی؟ ... به‌خاطر تفاوتهای طبیعی‌ای که بین جنس زن و جنس مرد وجود دارد، چگونه میتوان - چه در محیط اجتماعی، چه در محیط خانواده - رفتاری را نهادینه کرد و غیرقابل اجتناب کرد که به زن ظلم نشود؟

... نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئله‌ی انسانیّت، سِیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست، امّا قالبها دو قالب است: یک قالب برای یک کار و یک صنف کار است، یک قالب برای یک کار دیگر است ... [آیا] این خدمت است که ما بیاییم یکی از این دو قالب را از منطقه‌ی اختصاصی خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقه‌ی اختصاصی آن قالب دیگر؟

این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند اینها که باز بعضی‌ها جنجال میکنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همه‌جا بد نیست. تبعیض آنجایی که ضدّ عدالت باشد بد است. والّا فرض کنید وقتی‌که شما در یک تیم فوتبال، یکی را میگذارید مهاجم، یکی را میگذارید مدافع، یکی را میگذارید دروازه‌بان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسی که باید در خط دفاع واایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسی که باید مهاجم باشد اگر گذاشتند دروازه‌بان که بلد نیست این کار را، خب تیم میبازد. این تبعیض است، [امّا] این تبعیض، عین عدالت است؛ یکی را اینجا میگذارند، یکی را آنجا میگذارند، یکی را آنجا میگمارند.

برگرفته از «بیانات [«آقا بیشعور نظام»] در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور»، ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26155  

۳ ـ هنگامی که نخستین نشانه های تن دادن رژیم تبهکار به قراردادی ننگین در گفتگوهایی زیر برنام «هسته ای» رخ نمود و پرسش و پرخاش بجای توده های مردم را برانگیخت، "نگرانی" های فرهنگی «آقا بیشعور نظام»، چون بیش تر نمونه های پیش از آن، گُل کرد و دیواری کوتاه تر از زنان نگونبخت میهن مان نیافت تا با گردآوری مُشتی پنگوئن چاق و چله و کون گنده در خیمه و خرگاهش، الاغ چموش سخن سرایی بیمایه اش را به گشت و گذار وادارد و همراه با ستایش های دروغین و روی سر نهادن های ناگزیر زنان ایرانی، آن ها را به دو وظیفه ی آسمانی ریسمانیِ کدبانوگری و دروازه بانی دروازه ی بازی فوتبال در برابر «آقا»ی خانه در نقش یورشگر (فوروارد) گروه همچشم در بازی که با گاوبندی دانسته و آگاهانه گُل نوشِ جان می کند، فراخواند.

برگرفته از نوشتار «این بار، تاریخ بگونه ای شوخی آمیز کمی شتاب ورزیده است ...»، ب. الف. بزرگمهر، دوم اَمرداد ماه ۱۳۹۴

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/07/blog-post_941.html


***

آدمک‌های زنانه روی چراغ‌های راهنمای ملبورن

ده چراغ راهنمایی در ملبورن برای یک دوره آزمایشی یک ساله به جای آدمک همیشگی چراغ عابر پیاده، تبدیل به شکل یک زن می‌شوند.

در راستای تلاش‌ها در جهت افزایش برابری‌های شهروندی و اجتماعی زنان و مردان، آدمک‌های عابر پیاده در برخی از چراغ‌های راهنمای شهر ملبورن، زن شدند.

به گزارش وب سایت ای بی سی استرالیا، ده چراغ راهنمایی در ملبورن برای یک دوره آزمایشی یک ساله به جای آدمک همیشگی چراغ عابر پیاده، تبدیل به شکل یک زن می‌شوند.

این حرکت توسط «کمیته ملبورن» که نام یک سازمان غیر انتفاعی است و از حمایت بیش از ۱۲۰ گروه‌ تجاری و اجتماعی این شهر برخوردار است، انجام شده.

مارتین لتز، مدیر اجرایی این گروه عقیده دارد که وجود تصویر مردانه در این آدمک‌ها نشانه‌ای از تبیعض علیه زنان است. به گفته آقای لتز، نشان دادن تصویر زنان و مردان در این چراغ‌ها به کم‌کردن «تعصب ناخودآگاه» در ذهن افراد کمک می‌کند.

آقای لتس می‌گوید که ملبورن یکی از سرزنده‌ترین شهرهای دنیاست و حالا ما می‌خواهیم آن را تبدیل به یکی از برابرترین شهرها از لحاظ جنسیتی بکنیم. این گروه خواستار نصب آدمک‌های زن و مرد در تمام چراغ‌های عابر پیاده در شهر ملبورن و در نهایت ایالت ویکتوریا است.

برخی از مخالفان این طرح آن را «جلب نظر سیاسی» توصیف کرده و می‌گویند که این کار تلف کردن پولی است که می‌تواند صرف موارد جدی‌تر مقابله با نابرابری جنسیتی شود.اما پشتیبانان آن، از جمله فرماندار ایالت ویکتوریا، عقیده دارند که نماد‌ها و نشانه‌ها تاثیر مهمی در رسیدن به باور برابری دارند.

لتس می‌گوید که این نشانه‌ها از لحاظ معنایی و کاربردی به ما یادآوری می‌کنند که پنجاه درصد عابرین پیاده زنان هستند و بنابراین باید در چراغ عابر پیاده نشان داده شوند. به گفته وی «فرهنگ نابرابری جنسیتی از مسائل بسیار کوچک ـ مانند نشان دادن مردان به عنوان تنها عابران پیاده ـ و مسائل بزرگ ـ مانند میزان خشونت در خانواده‌ها ـ تشکیل می‌شود.»

هزینه عوض کردن هر چراغ ۱۴۰۰ دلار استرالیا است.

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۵

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم؛ گرچه، ارزشی هم نداشت. ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!