«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ مهر ۱۵, شنبه

از حقوق ملت ها در برابر امپریالیسم دفاع کنیم!

از ای ـ میلی دریافتی

«جامعه ملل»، سازمانی جهانی بود که در دست امپریالیستها و استعمارگران می چرخید. آنها در این سازمان که در واقع مجمع تقسیم جهان بود، مستعمرات و مناطق نفوذ خویش را در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین تقسیم می کردند و با خط کش، کشور لیبی متعلق به ایتالیا، تونس و الجزایر سهم فرانسه و مصر سهم انگلستان و ... جدا می کردند. هنگامی که تقسیم مناطق نفوذ از راه دیپلماتیک به سرانجام نرسید، جنگ جهانی راه انداختند. «جامعه ملل» که پس از «جنگ جهانی اول» در سال ١٩١٨ هستی یافته بود و عمرش تا  ١٩٣٣ بدرازا کشید، نتوانست امنیت و صلح در جهان برقرار کند.

«جنگ جهانی دوم» با آن همه فجایع دلخراش، ملّت های جهان و بوِیژه کشورهای کوچک را خواستار آن کرد که سازمانی جهانی برای حفظ صلح و امنیت همه ملت ها پدید آید تا قدرت های بزرگ نتوانند با قلدری و گردنکشی منافع کشورهای کوچک و ناتوان را از میان ببرند. «سازمان ملل متحد» که می بایستی پس از «جنگ جهانی دوم» با تکیه بر تجربیات تلخ «جامعه ملل» و فجایع جنگ اول و دوم جهانی بنیاد می یافت، بیان آرزوی کشورهای ناتوان تر بود تا بتوانند در آرامش و صلح به پیشرفت و تکامل بپردازند و با کشورهای بزرگتر از حقوق برابر برخوردار باشند. چنگ اندازی ها و تبهکاری های «نازیسم» در اروپا احساس و گرایش به مسالمت و زندگی در آرامش و امنیت را فریاد می زد. از این رو، پس از «جنگ جهانی دوم» کوششهایی برای بنیادگزاری «سازمان ملل متحد» پدید آمد. در زیر، ما به سخنرانی رفیق مولوتف، وزیر خارجه ی «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» در «کنفرانس ملل متحد» در سانفرانسیسکو در تاریخ ٢٦ آوریل ١٩٤۵ اشاره می کنیم تا ارزیابی شوروی ... را در مورد لزوم بنیادگزاری این سازمان و شیوه ی برخورد آنها و اهمیت آن، بیان کرده باشیم:
«این کنفرانس باید شالوده ی آتی سازمانی برای امنیت ملت ها جهان را پی ریزی کند. این یک وظیفه بزرگ است که تا به امروز نتوانسته بدرستی گشوده شود. چه کسی نمی داند که ”جامعه ملل“ بهیچوجه از پس آن بر نیامد. این جامعه، کسانی را که به وی دلبسته بودند، نومید نمود. قابل فهم است که امروز کسی آرزو نمی کند ”جامعه ملل“ فاقد حق و نیرو را زنده کند. ”جامعه ملل“ی که جلوی هیچ چنگ اندازی را نگرفت تا جنگی را علیه کشورهای صلح جو فراهم نکنند؛ آری! حتا بیداری ملت ها را در برابر چنگ اندازی سربرآورده، رُک و راست به خواب کرد؛ بویژه، چهره ی «جامعه ملل» هنگامی زیان دید که کوشش بی شرمانه ای صورت گرفت تا آن را به دست ابزار این یا آن نیروی واپسگرا و قدرت های صاحب امتیاز دگردیسه کنند. در اینجا، شایسته بنظر می رسد که به آموزش های غم انگیز ”جامعه ملل“ اشاره نمود؛ آنهم به این علت که در آینده از ناراستی های کهنه ای که در زیر عنوان وعده های پر زرق و برق نباید انجام شوند، پرهیزید. پنداشت که شکیبایی مردم، چنانچه دولت ها دوباره ناشایستگی خویش را در امر آفرینش یک سازمان جهانی به نمایش بگذارند که از زندگی مسالمت آمیز انسان ها، از زمین هایشان، از نسل های جوان آنها در برابر ترس ها و رنج های جنگ تاراجگرانه امپریالیستی محافظت کند، بی انتهاست.

”اتحاد شوروی“ از روی دوستی و بی هیچ نگرانی از پدیداری یک سازمان جهانی نیرومند برای امنیت پشتیبانی می کند. همه آن چیزهایی که به دولت شوروی و کوشش هایش برای این کار عمومی مربوط می شود، تا یک چنین سازمانی برای صلح و امنیت ملت ها پس از جنگ بیافرینیم، با آمادگی به انجام می رسد. برای گشودن این دشواری ما آماده ایم بدون قید و شرط با همه دولت هایی که به این کار بنیادین براستی باور دارند، همکاری کنیم. ما باورمندیم که این آماج تاریخی با نیروی یگانه ی خلق های صلح دوست با وجود همه ی بازدارنده هایی که بر سر راه دستیابی آن هستی دارند،  دست یافتنی است ...»

کوشش های دولت های پیروزمند پس از جنگ و احساسات عمومی مردم که وجدان شان از آن همه تبهکاری نازیها، رنج ها و بدبختی های جنگ به تنگنا افتاده بود، پشتوانه ی استواری بود تا با شعار صلح خواهی که در جهان از سوی کمونیست ها با لباس سفید و کبوتر صلح تبلیغ می شد، جلوی پیگیری چنگ اندازی و سر برآوردن دیوهای امپریالیستی گرفته شود؛ «سازمان ملل متحد» سر بگیرد و تا اندازه ای برای ملت های کوچک، امنیت و صلح پدید آورد. «سازمان ملل متحد» دستاورد پیکار بشریت بر ضد خودسری و قلدری امپریالیستها در بخش کردن جهان میان خودی ها بود. از همان آغاز پدیداری این سازمان، امپریالیست ها کوشیدند، مهار امور این سازمان را به کف آورند و آن را در جهت منافع خویش بگردانند. آنها از امتیازات ویژه ای که داشتند، مانند بهره وری از «حق وتو»ی ایالات متحد در سرکوب رزم مردم فلسطین و چنگ اندازی ضدبشری اسرائیل به سرزمین های فلسطینی سوء استفاده کردند. امپریالیست های آمریکایی حتا تا جایی پیش رفت که از پرداخت حق عضویت خویش به «سازمان ملل متحد» سر باز زد و این سازمان را زیر فشار نهاد تا به گرایشات این امپریالیست قلدر گردن نهد. آنها تا جایی پیش رفتند که با دروغ و دغل و سندسازی در «شورای امنیت» به عراق یورش بردند و صدها هزار نفر را کشتند و بر نفس پیدایش این سازمان قلم بطلان کشیدند و هر روز کوشش می کنند از «سازمان ملل متحد» همان «جامعه ملل» ناشایست و بی حقوق و ارزش را بسازند. امپریالیست ها مجامع جهانی را به ابزار دست خویش دگردیسه می کنند.

اکنون ببینیم که در «منشور ملل متحد» که همه کشورهای در آن باره همداستان بوده اند، چه جُستارهایی درج شده است:
«منشور ملل متحد سندی است که هدف‌ها و سازمان و نحوه کار ”سازمان ملل متحد“ و نهادهای وابسته به آن را تعیین می‌کند. این سند در حکم اساسنامه سازمان ملل است.

متن منشور ملل متحد در ٢٦ ژوئن ١٩٤۵ در سانفرانسیسکو در پایان کنفرانس ملل متحد به امضای ۵۱ کشور رسید و در ٢٤ اکتبر ١٩٤۵ لازم‌الاجرا شد. امروزه ١٩١ کشور آن را امضا کرده‌اند و رعایت مفاد آن برای همه اعضای «سازمان ملل متحد» الزامی است. در متن منشور صریحا تاکید شده که مفاد منشور بر هر قرارداد بین‌المللی دیگری مقدم است.

فصل اول – مقاصد و اصول
ماده ١ مقاصد ملل متحد به قرار زیر است:
١ـ حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف كردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر كارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی یا وضعیت‌هایی كه ممكن است منجر به نقض صلح گردد با شیوه‌های مسالمت‌آمیز و برطبق اصول عدالت و حقوق بین‌الملل:
٢ـ توسعه روابط دوستانه در بین ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق و خود مختاری ملل و انجام سایر اقدامات مقتضی برای تحكیم صلح جهانی؛
٣ـ حصول همكاری بین‌المللی در حل مسائل بین‌المللی كه دارای جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد – جنس – زبان یا مذهب؛ و ...
ماده ٢ ـ سازمان و اعضای آن در تعقیب مقاصد مذكور در ماده اول بر طبق اصول زیر عمل خواهند كرد:
١ ـ سازمان برمبنای اصل تساوی حاكمیت كلیه اعضاء آن قرار دارد.
٢ ـ كلیه اعضاء به منظور تضمین حقوق و مزایای ناشی از عضویت تعهداتی را كه به موجب این منشور بر عهده گرفته‌اند با حسن نیت انجام خواهند داد.
٣ ـ كلیه اعضاء اختلافات بین‌المللی خود را به وسایل مسالمت‌آمیز به طریقی كه صلح و امنیت بین‌المللی و عدالت به خطر نیافتد، حل خواهند كرد.
٤ ـ كلیه اعضاء در روابط بین‌المللی خود از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر كشوری یا از هر روش دیگری كه با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد خودداری خواهند نمود.
۵ ـ كلیه اعضاء در هر اقدامی كه سازمان برطبق این منشور به عمل آورد به سازمان همه گونه مساعدت خواهند كرد و از كمك به هر كشوری كه «سازمان ملل متحد» علیه آن اقدام احتیاطی یا قهری به عمل می‌آورد خودداری خواهند نمود.
٦ ـ سازمان مراقبت خواهد كرد كشورهایی كه عضو ملل متحد نیستند تا آنجا كه برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی ضروری است بر طبق این اصول عمل نمایند.
۷ ـ هیچیك از مقررات مندرج در این منشور، ملل متحد را مجاز نمی‌دارد در اموری كه ذاتاً جزو صلاحیت داخلی هر كشوری است دخالت نماید و اعضاء را نیز ملزم نمی‌كند كه چنین موضوعاتی را تابع مقررات این منشور قرار دهند لیكن این اصل به اعمال اقدامات قهری پیش‌بینی شده در فصل هفتم لطمه وارد نخواهد آورد ...» (برجسته نمایی ها از توفان است.)

بر پایه ی احترام به موازین این منشور، نه ترکیه حق چنگ اندازی به کشور مستقل قبرس را دارد و نه اسرائیل حق دارد سرزمینهای فلسطین را بخشی از خاک خود بشمار آورد و در مورد مرزهای جغرافیایی خویش به «سازمان ملل» دروغ بگوید. به موجب این منشور، رییس جمهور آمریکا، جرج بوش حق نداشت به خاک کشور مستقل عراق چنگ بیندازد و یا هم اکنون کشورهای زورگو و دشمنان «سازمان ملل» و منشور آن حق ندارند در مورد سوریه که یک کشور مستقل و عضو  «سازمان ملل» است، دست به نیرنگ زده و رک و پوست کنده اعلام کنند که عربستان سعودی، قطر، ایالات متحد، فرانسه و ترکیه برای سرنگونی رژیم بشار اسد در تکاپو هستند ...

آقای «میت رامنی» نامزد ریاست جمهوری از «حزب جمهوریخواه آمریکا» در یک برنامه ی تلویزیونی به نقل از «نشریه آتلانتیک» اعلام کرد:
«من به شما اطمینان می دهم، اگر رییس جمهور شوم، ایرانی ها هیچ تردیدی نخواهند داشت که من در صورت لزوم دست به یورش نظامی می زنم.» وی افزود:
«بر این باور نیستم که ما برای آغاز جنگ باید اجازه ویژه ای بگیریم؛ رییس جمهور خود این توانایی را دارد.»

«ماتان ویلنایی» وزیر دفاع درونمرزی اسرائیل بیان کرد که جنگ اسرائیل با ایران سی روز طول می کشد و اسرائیل در این جنگ ۵٠٠ کشته خواهد داد.

معاون وزیرخارجه اسرائیل از چند هفته حیاتی پیش رو در به فرجام رسیدن سرنوشت مذاکرات هسته ای ایران سخن گفته و برآن است که باید همین امروز شکست این گفت و گوها و پایان تماس های سیاسی را اعلام کنند. نزد بلندپایگان اسرائیل، این مذکرات جز هدر دادن وقت و خرید فرصت برای جمهوری اسلامی نیست. ناتانیاهو از آمادگی خوب پشت جبهه اسرائیل مانند پناهگاه ها برای رویارویی با پیامدهای یورش رویاروی ایران برای مباداهای دور و نزدیک سخن گفته است.

رییس اسبق موساد می گوید، اگر من ایرانی بودم دوازده هفته پسین را کاملا نگران می بودم

هنگامی که از وزیردفاع ـ ایهود باراک ـ  درباره ی سخنان رییس پیشین موساد پرسیده می شود، می گوید:
در اظهارات او نکته های بنیادین هست. ما به زودی ناگزیر خواهیم شد، تصمیمات دشواری بگیریم.

نتانیاهو، سهیونیست آدمکش اسرائیلی، همواره ایران را با یورش های هوایی و نابودی بوسیله ی جنگ ابزارهای هسته ای تهدید می کند. وی زیردریایی های مدرنی را که از آلمان دریافت کرده با موشکهای اتمی برای رویارویی با ایران ساز و برگ داده است. اوباما مانند نفر پیش از خود: جرج بوش، مدعی است که همه گزینه ها بر ضد ایران در روی میز قرار دارد و آنها با دادن بمب های سنگرشکن به اسرائیل جلوی دستیابی ایران به جنگ ابزار اتمی را خواهند گرفت.

در اخباری که در این عرصه و تحریک افکار عمومی بر ضد ایران منتشر شده، می خوانیم:
«بازی های رایانه ای یکی از پرفروش ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین کالاهای فرهنگی رسانه ای هستند که این روزها در میان تفریحات جوانان جای خود را به شدت باز کرده اند. یکی از بازی های محبوب که اکثر کاربران رایانه با آن آشنا هستند، بازی «پرندگان خشمگین»‌ یا همان Angry Birds می‌باشد. به نظر می‌رسد این پرندگان خشمگین و سازندگان آن این بار هوای یورش به ایران را در سر می‌پرورانند.

در جدیدترین نسخه بازی «پرندگان خشمگین»‌ (Angry Birds) با نام Fry Me To The Moon، در مرحله ۹ این بازی شما باید در سیاره‌ای به جنگ دشمنان خود و نابود ساختن آنها بروید که کاملا شبیه به نقشه ایران می‌باشد. البته در این بازی کار به اینجا پایان نمی یابد و در مرحله ی ١٠ نیز شما به نابودی خانه‌هایی می‌پردازید که طبیعتا خانه‌های ایرانیان است؛ چرا که این خانه‌ها بر روی سیاره‌ای مانند نقشه ایران بوده و حتا یکی از این خانه‌ها، چیزی نیست جز برج میلاد.»

صورت تهدیدهای سهیونیستها و امپریالیستها پایانی ندارد. در این میان، کسی نیست که بگوید و بنویسد که این اقدامات همه و همه مغایر نص صریح منشور ملل متحد است. آقای بان کی مون دبیرکل «سازمان ملل» که تنها نقش گماشته آمریکا را بر دوش دارد، می کوشد به سهیونیستها و امپریالیستها دهنه بزند و به همه بفهماند که آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل حق تهدید و تجاوز و تحریم ندارند و باید «اختلافات بین‌المللی خود را به وسایل مسالمت‌آمیز به طریقی كه صلح و امنیت بین‌المللی و عدالت به خطر نیفتد»، حل کنند.

این وظیفه دبیرکل «سازمان ملل متحد» است که با استناد به منشور آن اعلام کند:
«حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف كردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر كارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی یا وضعیت‌هایی كه ممكن است منجر به نقض صلح گردد با شیوه‌های مسالمت‌آمیز و برطبق اصول عدالت و حقوق بین‌الملل» باید حل گردد. رسانه های امپریالیستی و کشورهای تجاوزگر امپریالیستی حق ندارند کشورهای کوچکتر را تهدید کرده و حقوق آنها را با شگردهای گوناگون پایمال نمایند.

احترام به منشور ملل متحد به سود کشورهای کوچک است تا در برابر زورگویان پایداری کنند. از دوره ی جرج بوش، حقوقدانان امپریالیستی در پی آن بودند که چالش دستیابی حقوق بشر را به صورت تاکتیکی در برابر حقوق ملت ها نهاده و با بخشیدن وزنه ی بیشتر به حقوق بشر، آنهم بر پایه ی مصالح امپریالیستی به حقوق ملت ها چنگ اندازی نمایند. ریاکاری در پشتیبانی از حقوق بشر باید وسیله ای می شد تا حقوق ملّت ها را به زیر پا بگذارند. امپریالیستها به جای پاسداری از حقوق مندرج در منشور ملل متحد، اصل تاخت زدن حقوق ها با یکدیگر و ارزش گذاری اختیاری را به میان کشیدند تا برای توسعه طلبی خود بهانه ای بیابند. کسانی که حقوق ملت ها را پاس نمی دارند، چگونه ممکن است به حقوق بشر احترام بگذارند. اگر ملتی شایسته ی دارا بودن حق تعیین سرنوشت خود نیست، چگونه ممکن است افراد همان ملت، شایسته ی حق تعییین سرنوشت خودی و حقوق فردی خود باشند.

در دنیای امروز، کمونیستها باید از حقوق ملت ها صرفنظر از ماهیت حکومتهای در قدرت در این کشورها پشتیبانی نمایند؛ زیرا از این راه است که می توانند به توسعه طلبی امپریالیستی افسار زنند و دست آنها را در کوشش برای چیرگی بر جهان رو کنند. کسانی که در پشت پرده ی مردم فریبانه ی پشتیبانی از حقوق بشر به چنگ اندازی به حقوق ملت ها صحه می گذارند یا نادانند و یا در این ریاکاری امپریالیستها برای خودفروشی و وطن فروشی دست دارند.

کمونیستها باید از دستآوردهای بشریت که فرآورده ی تجربه میلیونها انسان به خاک و خون افتاده است، درس گیرند و مانع شوند تا امپریالیستها از «سازمان ملل متحد» همان «جامعه ملل» را بسازند و به بخش نمودن سهام بپردازند.

مزدوران امپریالیسم در ایران با صورتک های گوناگون بر این سیاستهای امپریالیستی صحه می گذارند و آماده نیستند از حقوق ملت فلسطین به خاطر رهبریت حماس دفاع کنند. آنها آماده نیستند چنگ اندازی ناتو به لیبی را به بهانه رعایت حقوق بشر محکوم نمایند. آنها از امپریالیستها با بیچارگی خواهش می کنند تا برای "تامین و تحقق حقوق بشر" به ایران یورش کند و حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را به زیر پا بگذارد. آنها به هیچ یک از دستآوردهای بشریت باور نداشته و احترام نمی گذارند و درنمی یابند که اگر زیرپا نهادن حقوق ملت ها مجاز است و حق تعیین سرنوشت آنها به امپریالیستها واگذار می شود دیگر چه نیازی به «سازمان ملل متحد» است؟ امروز، پشتیبانی از حقوق ملت ها و مخالفت با دخالت خارجی در امور درونی کشورها صرفنظر از شیوه ی حکومت آنها یک امر انقلابی است و برعکس دستیازی به حقوق بشر برای هموار کردن راه چنگ اندازی به این کشورها از بن واپسگرایانه و مردم فریبانه است. حزب ما بارها گفته و باز تکرار می کند که برای رو کردن دستِ مزدوران دست نشانده ی امپریالیست ها، برای نشان دادن چهره ایرانیان خودفروخته باید همیشه خواستِ پیکار برای دموکراسی را با پیکار بر ضد امپریالیسم و سهیونیسم پیوند زد. تنها این شعار است که نشان می دهد شما استقلال کشورتان را پاس می دارید و خواهان تحقق دموکراسی در درون کشورتان با دست مردم کشورتان هستید. حزب ما تحقق این دموکراسی را از طریق سرنگونی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی می داند و این خواست مکمل خواست ما در دفاع از حق حاکمیت و تمامیت ارضی ایران است.

توفان شماره  ١۵١ مهرماه ١٣٩١، ارگان مرکزی حزب کارایران

بخش هایی از این نوشتار ارزنده از سوی اینجانب ویرایش، پاکیزه و پارسی نویسی شده است.     ب. الف. بزرگمهر
            


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!