«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

به نام دین، به کام سرمایه

بخشی از یادداشت های روزانه تروریست مسیحی:
آندرس برینگ بریویک

مه ۲۰۰۲
ایجاد فرقه ای مانند فرقه های صلیبیون که:
«... بزرگترین جنبش انقلابی محافظه کار در اروپای غربی خواهد شد. هرکس کلمه رمزی دارد؛ کلمه رمز من زیگورد (
Zigurd) قهرمان جنگ صلیبی است.»

پائیز ۲۰۰۸
درباره ی جشن زادروز یکی از دوستانش که بیشتر مهمان ها قاضی و وکیل هستند.
«آدمهای خوبی بودند و خوش گذشت. اگر می دانستند که با جبهه مقاومت نروژ و اروپا در ارتباط هستم، حتما از جشن بیرونم می انداختند. قابل درک است؛ چون نمی خواهند پیشه و جایگاه خود را به خاطر شخصی چون من به خطر اندازند.»

ژانویه ۲۰۱۰
«اعتراف میکنم که به یک
״دانلود״ کننده بدنام فیلم، سریال و بازی تبدیل میشوم. می پذیرم که دزدی بد است؛ اما اگر همه ی زندگی ات را صرف آماج بزرگی میکنی، گاهی بدی و پلیدی هم رواست. هیچکس کامل نیست.» 

فوریه ۲۰۱۰
«چند هفته آینده را به پژوهش میپردازم: پژوهش درباره فراهم نمودن اسلحه و زره، ساختن سلاح کشتار گروهی»

مارس ۲۰۱۰
«شناسه ی
״فیس بوک״م را عوض کردم؛ بیشتر سیاسیش کردم. می دانم شناسه ی ساختگی ام در ״فیس بوک״ زیر نطر سازمان های جاسوسی آمریکا و چند کشور اروپایی هست. خوشم می آید پیش از عملیات، شراب سرخ نابی بزنم.»

آگوست ۲۰۱۰
سفر به پراگ برای فراهم آوردن سلاح و آشنایی با چند باشگاه بزهکار و «روسپی خانه»
«چندتا درجه و نشان پلیس و چند کارت پلیس ساختگی فراهم کردم. خیلی حرفه ای درست کرده اند. روشنه که نقد پرداخت کردم. اما ترجیح میدهم برگردم نروژ و سلاح هایی را که می شود قانونی تهیه کرد، بخرم»

سپتامبر ۲۰۱۰
«درخواست
״لیسانس״ مسلسل ״راجر مینی״ را کردم که نزدیک ترین سلاح به سلاح های جنگی است و می توان در نروژ قانونی خرید. در فرم مربوطه، علت درخواست را نوشتم: شکار گوزن. وسوسه شده بودم که حقیقت را بنویسم؛ یعنی اعدام الف و ب، مارکسیست های فرهنگی و چندفرهنگی های خائن تا بازتابشان را ببینم.»


اکتبر ـ نوامبر ۲۰۱۰
«با چند تا از دوستان قدیمی دبیرستانی ام در یک جشن بودیم. تروند (
Trond) هم بود که الان به یک مارکسیست افراطی تبدیل شده؛ پیش تر با هم تو خط ״هیپ ـ هاپ״ بودیم؛ گویا او هنوز تو همان خط هست. در محله ای احاطه شده توسط ״گتو״های مسلمانان در اسلو که تنها نروژی ها زندگی میکنند، آپارتمان دارد. بهش گفتم عوامفریب هستی؛ با توجه به اینکه موافق کوچ مسلمان ها به نروژی، چرا تو محله آنها زندگی نمی کنی؟!» 

«۵۰ میلیگرم نیکوتین ۹۹ درصد از یک شرکت چینی آنلاین سفارش دادم. اندکی از آن را که به فشنگ ها تزریق کنم، آنها را به یک سلاح شیمیایی واقعی تبدیل می کنم.»

«عملیات را تا پاییز ۲۰۱۱ عقب انداختم. علتش را نمی توانم بگویم. الان دارم سریال
״دکستر״ (Dexter) را نگاه می کنم که درباره یک تکنیسین پزشکی قانونی و درعین حال جنایتکار است. خیلی شعف انگیز است»

«گاهی دخترها درپی من هستند؛ چون من خوش هیکلم؛ اما از رابطه همیشگی پرهیز می کنم؛ می ترسم در برنامه ها و عملیاتی که در پیش دارم اختلال ایجاد کند. در پراگ با دوتا دختر همخوابگی داشتم؛ بیشتر به این خاطر که در جریان خرید اسلحه، امکان کشته شدنم بود. همخوابگی بیرون از چارچوب زناشویی، گناه کوچکی است؛ با توجه به عملیات شهادت طلبانه ای که من در پی آفریدنش هستم.»

دسامبر ۲۰۱۰
«۲۰۰۰ یورو کنار گذاشتم تا هفته پیش از عملیات با فاحشه ای خوش بگذرانم. این کار باعث میشود که از نظر زیست شناسی، روحی و روانی احساس راحت تری پیش از مرگ و عملیات شهادت طلبانه ام داشته باشم» 

«از سال ۲۰۰۵ عضو باشگاه تیراندازی بودم؛ اما از نوامبر ۲۰۱۰ آغاز به تمرین کردم. دانسته ۲۰۰۵ نامم را در باشگاه نوشتم تا بعدها به راحتی بتوانم قانونی اسلحه بخرم.»

۱۲ ـ ۲۶ فوریه ۲۰۱۱
یک فیلم دوازده دقیقه ای می سازد که پس از آن  در یوتیوب (
Youtube) می گذارد.
«بعداز ۱۲روز کوشش، دستِ آخر فیلم را درست کردم. می توانست بهتر باشد؛ اما نمی خواهم بیشتر خرج کنم. می خواستم از طریق یک آسیایی برای ساختن فیلم کمک بگیرم؛ اما باید پس انداز کنم»

اول مارس ۲۰۱۱
برنامه ریزی برای تهیه کشتزار دروغین و ساخت بمب در آنجا
«بزودی شناسه ی فعالیت شرکتم را عوض کرده و به کشاورزی تبدیل میکنم تا بتوانم زمین اجاره کنم. هنگامی که زمین را گرفتم، همه ی ابزارم را به آنجا منتقل کرده و فرآوری مواد منفجره را آغاز می کنم.»

۲۷ آوریل ۲۰۱۱
سفارش مواد تولید کود شیمیایی برای تهیه مواد منفجره
«شرکتم بعنوان یک شرکت کشاورزی فرآوری حبوبات رسما ثبت شد و به همین خاطر توانستم سفارش مواد لازم را از طریق شرکت سراسری تامین مواد کشاورزی بدهم.»

۸ آوریل ۲۰۱۱
در راه ساختن بمب
«بعداز ساعتها جستجو بالاخره در یوتیوب سایتی پیدا کردم که طرز تجزیه
״اسید سالسیک״ از ״آسپرین״ را بخوبی توضیح داده بود.»

۱۱ ژوئن
 ۲۰۱۱
«بعداز مدتها دعا کردم. به خدا گفتم که اگر نمی خواهد اتحاد مارکسیست ـ اسلامی و اسلام گرایان کنترل کامل اروپای مسیحی را در ۱۰۰ سال آینده بدست بگیرند، باید تضمین کند تا جنگجویانی که برای اروپای مسیحی مبارزه میکنند، قدرت را بدست گیرند.»

۳ ژوئیه ۲۰۱۱

«از خودم می پرسم امکان تهیه داروهای تقویت کننده هست؟ بویژه قرص هایی که احساس تهاجمی به انسان میدهد. فکر می کنم این قرصها هنگام عملیات نظامی بسیار کمک می کنند. بویژه اگر با
״استرویید״ قاطی شوند، آدم را تا دو ساعت به یک ارتش تک نفره تبدیل می کنند.»

۱۱ژوئیه
 ۲۰۱۱
«چون الان دارم با مشکلترین بخش کار می کنم، کلی غذا و شکلات خریدم. برای شارژ شدن و بالا بردن روحیه ام، غذا و شکلات کمکم می کنند.»

۱۸ ژوئیه ۲۰۱۱

«برای رشد عضله ها روزی چهار پُرس محلول پروتئین می خورم.»

سه شنبه ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱
«به یک رستوران با کیفیت بالا در بخش جنوبی شهر رفتم. روزهای آخر خیلی کار کردم. حسابی ناتوان شدم.» 

خاستگاه: «افتون بلادت» 

این یادداشت را از تارنگاشت «روشنگری» برگرفته و آن را در بسیاری جاها ویرایش نموده ام. عنوان و زیرعنوان نوشتار نیز از آنِ من است.
ب. الف. بزرگمهر             


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!