«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

بدرود رفیق اصغر شکوری!


مبارز استوار آرمان بهروزی مردم، طبقه کارگر، و زحمتکشان میهن مان درگذشت.

تلاش و بی قراری مدام او به حضور در همه عرصه های زندگی اجتماعی، جلوه یی از اشتیاق رفیق اصغر به عدالت اجتماعی و آرمان های طبقه کارگر بود. روز شنبه، ۱۸ تیرماه، قلبی که همواره در آرزوی سعادت مردم و زحمتکشان میهن مان می طپید، از طپش باز ماند؛ رفیق اصغر شکوری در سن ۸۷ سالگی در بیمارستانی در تهران درگذشت. رفیق شکوری از سال های آغازین بنیانگذاری حزب توده ایران به عضویت حزب در آمد و از فعالان پر تلاش مبارزات سندیکایی دهه های بیست و سی خورشیدی در تشکل شورای متحده کارگری بود. رفیق اصغر که در ۱۳۰۳ در دهکده ”گنزق“، در دامنه های سبلان، در خانواده ای از تبار زحمت متولد شده بود، هنوز نوجوانی بیش نبود که به صف رزمندگان فرقه دمکرات آذربایجان به هدف مبارزه با ستم ملی پیوست. رفیق شکوری پس از کودتای ۲۸ امرداد و به خاک و خون کشاندن حزب طبقه کارگر و تشکل های کارگری نیرومند آن زمان که در برابر بی حقوق نگهداشتن توده های زحمت و در نتیجه، برای غارت منبع های سرشار میهن و در درجه نخست طلای سیاه نفت، مانع های جدی و اساسی به حساب می آمدند و دو سال پس از تیرباران ستاره امید، خسرو روزبه، یعنی در ۱۳۳۸ ، بار دیگر همراه رفقای نستوهی همچون هاشم بنی طرفی، دستگیر و زندانی شد. به زندان افکنده شدن های رفیق اصغر شکوری تا سال های دهه شصت (پس از انقلاب) همچنان ادامه داشت. رفیق شکوری بیش از هفت سال از عمر خویش را در زندان ها سپری کرده بود. زنده یاد محمد زهری در شعر ”به فردا“‌ی خود گویی از زبان مبارزان استواری از سنخ رفیق اصغر شکوری است که می سراید:
طلسم پاسداران فسون، هرگز نشد کارا 
کسی از ما
نه پای از راه گردانید
و نه در راه دشمن گام زد

رفیق اصغر شکوری یا عسگر عمی ـ چنان که دوستدارانش از سر محبت می نامیدندش ـ از احترام گسترده ای در میان زحمتکشان و روشنفکران مردمی برخوردار بود. روح او مالامال از شور مبارزه بود. مبارزات او به طیف رنگین کمانی می ماند از عاطفه ها، مهربانی ها، همدلی ها و یاری ها با مردم، دوستان و رفقا تا مبارزه سندیکایی و حزبی. تلاش و بی قراری مدام او به حضور در همه عرصه های زندگی اجتماعی، جلوه ای از اشتیاق رفیق اصغر به عدالت اجتماعی و آرمان های طبقه کارگر بود. 

حزب توده ایران، درگذشت رفیق اصغر شکوری را به همسر و خانواده، به یاران و رفقای او، به همه زحمتکشان، هواداران و اعضای حزب تسلیت می گوید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

برگرفته از نامه مردم، شماره ۸۷۳، ۲۷ تیرماه ۱۳۹۰


این نوشتار در برخی جاها بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است.    ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!