«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

اگر بشاراسد سقوط کند ...


با ورود هر رئیس جمهور جدید به کاخ سفید آمریکا، کارشناسان سیاسی امور خارجه تمام کشورهای جهان گوش به زنگ و مترصد می مانند تا نه در حرف که در عمل ببینند که او چه "سورپریز"ی به همراه دارد. جرج بوش بعد از ۱۱ سپتامبر از سایه به درآمد و معلوم شد که لشکرکشی به خاورمیانه هدف اصلی دولت اوست. کاندولیزا رایس در مقام مشاور امنیت ملی، دوسال پس از حمله به عراق و افغانستان اعتراف می کند که طرح حمله به این دو کشور، در همان آغاز کار دولت بوش تهیه شده بود.

هویت سیاسی باراک اوباما هم تا پیش از ناآرامی های خاورمیانه درپرده ابهام بود. اینک ولی تنها این خبرگان سیاسی نیستند که "آس" اوباما را در" بازی دمکراسی " اش، رو شده می بینند که افراد معمولی هم با کمی دقت به همین نتیجه می رسند که جنگ نرم اوباما نیز در خدمت همان هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا یعنی «تسلط بر خاورمیانه بزرگ» قرار دارد. حال اگر کسی دوست داشته باشد این را ثابت کند که: "بهاراعراب" ناگهان همه و از جمله پرزیدنت اوباما را غافلگیر کرد (همانگونه که ۱۱ سپتامبر بوش را غافلگیر کرد!) و سیاست های او دربرخورد با این تحولات، "واکنشی" است، آنگاه باید در کنارش این را هم ثابت کند که دولت اوباما بر خلاف اسلافش، فاقد هرگونه طرح و برنامه در عرصه سیاست خارجی بود و اگر جز این است، این برنامه ها پیش ازآغاز "بهار" چه بودند؟

بر اساس گزارشات منتشره، کارشناسان خارجی اوباما از مدت ها قبل در مورد فراهم آوردن مقدمات تحولات مورد بحث، در حال تحقیق و جمع آوری اطلاعات بوده اند. ولی از آنجایی که اتفاقا برای من و شما هم در طرح های اوباما، جایگاه "والایی" در نظرگرفته شده و قرار است که همه با "راهنمایی" وسائل ارتباط جمعی مدرن و تحت کنترل در گروه "کر"، یک صدا همان آوازی را بخوانیم که از "بلندگو" پخش می شود، خودمان هم دوست داریم چنین فکر کنیم که :
«انشاءالله گربه است»! و خیر وصلاح ما هم درهمین جا نهفته است و ... هیچ هم ازخود نمی پرسیم، آن ۲۰ نفری که هفته پیش در جولان به دست ارتش اسرائیل به قتل رسیدند و یا آن چهارده زن و کودکی که در افغانستان، آن هم تنها در هفته گذشته و فقط در یک عملیات در اثر بمباران نیروهای ناتو جان باختند، چرا مشمول این حمایت های انساندوستانه اوباما و رسانه های آمریکایی واقع نمی شوند؟

در تحولات خاورمیانه، روسیه آخرین پایگاه های به جای مانده از دوران ابرقدرتی را از دست می دهد. لیبی و سوریه، پس از عراق صدام حسین، تنها کشورهای عربی همسو با سیاست های روسیه هستند. تا این ساعت که نتیجه چانه زدن های پیمان ناتو و روسیه بر سراستقرارسامانه دفاع موشکی در اروپا به نتیجه نرسیده، هنوز این امکان ضعیف وجود دارد که در صورت شکست مذاکرات، روسیه با حمایت غیر مستقیم از قذافی یا جانشین احتمالی اش، لیبی را به باتلاقی با هزینه های اخلاقی سنگین تر برای ناتو تبدیل کند. سرنوشت سوریه هم به عنوان هدف بعدی، مستقیما به توافقات روسیه و غرب گره خورده است. توافقات قدرت ها بر سر سرنوشت دولت های زیر دستشان، حقایق تلخ و آشکاری است که به طور مشخص در موارد فوق، در عناوین اخبار و تفسیر نشریات جهان قابل مشاهده است.

جمهوری اسلامی در حال حاضر دو راه پیش رو دارد:
یا با گرفتن امتیازاتی، دست دوستی به سوی غرب درازکند و یا این که خود را دارای توان هسته ای نظامی اعلام دارد. اگرحاکمیت در سوریه تغییر نکند، توازن استراتژیک منطقه، همچنان با سلاح های متعارفی، به زیان ج.ا.ا. بر هم نخواهد خورد و امکان دارد که وضعیت چانه زنی برای امتیاز، همچنان تا مدتی ادامه یابد. در غیر اینصورت ج.ا.ا. ازموضع ضعیف می بایست شرایط غرب را برای مصالحه بپذیرد و یا به احتمال بیشتر، راه دوم را در پیش میگیرد. سران رژیم، لااقل در ظاهر، همیشه چنین وانمود کرده اند که زیربارمصالحه تحمیلی نمی روند.

در روزهای گذشته آمریکایی ها صحبت از تحریم های شدیدتر علیه جمهوری اسلامی کردند و از طرف مقابل پاسخی مبنی بر افزایش حجم غنی سازی بیست درصد دریافت نمودند. همزمان وبسایت «گرداب»، وابسته به سپاه پاسداران، برای نخستین بار، به صورت غیر مستقیم امکان آزمایش سلاح هسته ای در ایران را مطرح می کند.
تمام شواهد برآن دلالت دارد که ج.ا.ا. مدتهاست که به توانایی ساخت بمب اتمی دست یافته است؛ ولی درست مانند کره شمالی که بلافاصله پس از به بن بست رسیدن مذاکرات با آمریکا، اقدام به آزمایش هسته ای نمود، جمهوری اسلامی هم اعلام رسمی توان خود را تا شکست کامل مذاکرات پشت پرده با آمریکا و یا تهدید خطرناک که سرنگون کردن دولت سوریه شاید از آن جمله باشد، به تاخیر انداخته است. (سال گذشته در مطلبی با عنوان «آیا ج.ا .به توانایی ساخت بمب هسته ای دست یافته است»، دلایل خود را در مورد امکان این توان بیان داشتم).

نشریه «نشنال اینترست»، چاپ آمریکا، اخیرا در مطلبی با عنوان «التهاب ایران» می نویسد:
«... اوباما با تهدید ایران این کشور را در راه دست یابی به سلاح هسته ای پیگیر تر می کند و در صورتی که آمریکا روند فعلی را ادامه دهد، تنها راه حل رویارویی باقی می ماند. ولی اوباما پیش از آن که در یک مخمصه ژئوپولیتیک در این رابطه گیر کند، باید تمام جوانب کاررا بسنجد...»

آمریکایی ها هم در واکنش منفعلانه به اعتراضات گسترده خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری و هم در شیوه محتاطانه تا امروز خود با جمهوری اسلامی در طرح «دمکراسی تازی» در خاورمیانه، بخوبی نشان داده اند که دستی گشاده در تحریکات و تحرکات داخل ایران ندارند و این به احتمال زیاد دلیلی جز توان بالقوه هسته ای ـ نظامی ج.ا.ا. ندارد. از این رو آنها هم باید به نوبه خود تصمیم بگیرند که:
یا به درخواست های ج.ا. در ازای انصراف از اعلام هسته ای بودنش، پاسخ مثبت دهند و یا این که با برهم زدن توازن استراتژیک فعلی در منطقه از طریق حذف دوستان ج.ا. در سوریه و لبنان، بالارفتن ریسک اعلام «بمب هسته ای داشتن»، در پی یک آزمایش هسته ای از طرف ج.ا.ا. را بپذیرند. هرچند برای ج.ا.ا. هم وضعیت آخر ایده آل نیست؛ زیرا مانع تحریم ها و فشارهای بیشتر نخواهد شد؛ ولی بازی دوگانه ملایان، تا کنون آنچنان با مهارت صورت گرفته است که هیچ کس نمی داند آن ها نهایتا در این باره چه تصمیمی خواهند گرفت. همین سیاست بر لبه پرتگاه نگاه داشتن احمدی نژاد هم شاید به زبان دیپلماسی، اعلام آمادگی برای سازش ترجمه شود.

سیاست اتمی ج.ا. و مقابله آمریکا با آن، عملیات انتحاری هواپیماهای جنگی نازی ها و متفقین در جنگ جهانی دوم را به یاد می آورد که به سرعت به سمت هم پرواز می کردند و آن که می ترسید و مسیرش را عوض می کرد همیشه مورد اصابت گلوله قرار می گرفت. تفاوت ولی درآن است که اشتباه محاسباتی ج.ا. در این رویارویی به احتمال زیاد ضایعه ای جبران ناپذیر برای کشور به دنبال دارد؛ درصورتی که اشتباه آمریکا، آن را نهایتا به یک "مخمصه استراتژیک" می اندازد که سودی هم اگر داشته باشد، برای رقبای قدرقدرتش و نه ایران خواهد داشت. نصیب ایران از باخت استراتژیک آمریکا هم در این پیکار، همچون نمونه عراق، جز ویرانی نخواهد بود.

خسرو صدری


این نوشتار در برخی جاها بویژه نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است.   ب. الف. بزرگمهر

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با پوزش از نیما ی بزرگ

آی آدمها که آن لاینید روی،
خط اینترنت
یک سره در صحبت و در چت
آشکارا یا که این ویزیبل* و پنهان
یک نفر در شهر دارد می سپار د جان
یک نفر نه بلکه یک سیستم
درکنار روشنای برق آگاهی
این چراغ موشی دگر افتاده در پت پت
مثل آن یابو که می جنگید با چرخ و هواپیما ی جامبو جت
یاالاغ مشتی باقر رم نموده از صدای ماشین پیکان
یک نفردارد که دست و پای دایم میزند، دت ز ت*
در همین خرنامه کیهان

این هزاران سال خفته درمیان غار ها این نو نئاندرتال
بی خبر از دانش و از علم و حتی ورزش و از بازی فوتبال!!!
سخت میترسد ز اینترنت
سخت بیزار است از سایت و وب و چت لاین و کافی نت
یک زمان راحت نخواهد خفت از این دشمن تازه
سایت دات کام، سایت دات نت، لاگ ، اینترنت

آی آدمها که مثل چرخ های یخ شکن سختید و پر طاقت
در گریز از قیچی سانسور ملاها
یا که سرمای شب یلدا!!!
جا نموده خوش درون قهوه خانه یا که کافی نت
گرم بحث و فحص می باشید و اصلا هم نمی ترسید از آن کله ها،
عمامه های« درتی»* پر «شت»*

آی ای وب لاگ نویس سیخ بنشسته دوباره روبروی صفحه پرگوی مانیتور
می نویسی از مضرات حکومت ، میکنی غرغر!

هیچ میدانی که ملاهای حاکم سخت در خشمند
از همین وب لاگ شندرغاز
گرگذارت یک زمان افتاد درمجلس
می زنندت گاز!!

آی آدمها
که در چت روم ها علاف می چرخید!!
یادتان باشد
مجلس ماموت پرور سخت در کار است
تا قوانینی بسازد بر علیه گپ زدن آن لاین
تا کند زنجیر آی دی هایتان را ، سایتتان را هم کند زندان
آی آدمها!
یک نفر در شهر دارد می سپارد جان
یک نفر نه بلکه یک سیستم
درهمین ماموت خانه ، خبرگان یا مجلس شیخان
درهمین خرنامه کیهان
………………………………………………………………………………..
استفاده از لغات انگلیسی به خاطر تنگ آمدن قافیه نیست !!! به خاطر زبان کامپیوتر است!!!
=نا مرئی invisible
= همین !that 's it
= کثیف dirty
= گه) با عرض معذرت از شما)shit

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!