«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

اوضاع اقتصادی در ایران خطرناکتر از "انقلاب سبز" است!



بوریس نمیروفسکی، کارشناس پایگاه خبری ـ تحلیلی «رسپوبلیکا» در مقاله خود نوشت:
طبق اطلاعات پژوهشگران مستقل، ایران در مرز فاجعه اقتصادی قرار گرفته است. بحران جهانی، کاهش قیمت سوخت و تحریمات بین المللی مقامات ایران را به اتخاذ اقداماتی ناخوشایند برای مردم واداشتند که در درجه اول سبب نارضایتی فقیرترین اقشار جامعه شدند. تا بحال از عبارت بحران مالی جهانی در رابطه با ایران استفاده نمی شد، چرا که علیه این کشور تحریمات بین المللی وجود دارند که حضور ایران در تجارت جهانی را کاهش می دهند. این بدین معناست که پدیده های بحرانی در ایران باید به شکلی ضعیف دیده شوند، اما اینگونه نشد. بالعکس، ایران که بطور کامل به صادرات نفت و گاز وابسته است، واکنشی بسیار حادتر نسبت به بحران داشت.

مولف ادامه می دهد:
مقامات ایران کاهش و یا حتی لغو برنامه های مربوط به کمک های اجتماعی را اعلام کردند. نارضایتی بدنبال این اقدام، کاملاً قابل مقایسه با «انقلاب سبز» سال گذشته است، البته باید گفت که کار به تظاهرات و اعتراض نکشید، اما ملت "سکوتی" هرچه بیشتر تهدید کننده دارد. یکی از سخنرانی های محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، ناگهان با سردادن شعار «ما بیکاریم!» از بین جمع متوقف شد. میزان رسمی بیکاری در کشور به شاخص بی سابقه ۲۵% رسیده است، یعنی از هر ۴ ایرانی که توان کار کردن دارد، یک نفر بیکار است. این در شهر خرمشهر رخ می دهد که به داشتن پایانه های نفتی شهرت دارد و در حال حاضر تنها وجود همین صنایع نجات دهنده مردم است. در شهرهای مرتبط با صنایع نفتی، کار هست؛ اما در سایر صنایع اوضاع اسفبار است. بویژه کشاورزی در وضعیت بسیار دشواری قرار دارد و کشاورزان یکی پس از دیگری ورشکست می شوند.

مولف در ادامه می نویسد: 
وضعیت اقتصادی کشور دشوار است. تورم به شاخص دورقمی می رسد، واردات گران می شود و سال های سال است که صنایع نفت و گاز بعلت تحریمات بین المللی مدرنیزه نمی شوند، چرا که این تحریمات انتقال فناوری های مربوطه و در کل فناوری های جدید را ممنوع می سازند.

نمیروفسکی می نویسد:
با توجه به اوضاع فاجعه آمیز، رئیس جمهور ایران اعلام کرد که کشور تخصیص یارانه به یک سری از کالاهایی که نیاز اولیه هستند، در درجه اول بنزین، گاز و مواد غذایی اولیه را متوقف می کند. تا کنون دولت از محل بودجه کمک می کرد که قیمت این کالاها در سطح قابل قبول باقی بماند تا نه تنها قشر متوسط بلکه فقرا هم بتوانند این قبیل کالاها را برای خود خریداری کنند. اما از این پس، حمایت دولتی از میان برداشته می شود و طبیعتاً قیمت ها چند برابر می شوند.

مولف ادامه می دهد:
رئیس جمهور ایران به فقیرترین فقرا وعده داد که به آنها مستقیماً کمک پولی کند. اما چنین چیزی آنان را چندان نیز آرام نمی سازد، چرا که پول سریعاً بی ارزش می شود. با این حال کارشناسان مستقل معتقدند که دولت راه دیگری ندارد، چرا که خزانه دولتی تحمل حجم سنگین پرداخت ها بابت حفظ قیمت کالاهای اولیه را ندارد.

وی در ادامه می نویسد: حتی نمایندگان مطیع مجلس، هر چند محتاطانه، اما مخالفت خود را با اصلاحاتی که احمدی نژاد آن را بزرگترین اصلاحات ظرف ۵۰ سال اخیر نامیده است، اعلام می کنند. وضعیت دشوار اقتصاد ایران می تواند برای مقامات کشور خطراتی وحشتناک تر از تحت فشار گذاشتن «انقلاب سبز» در سال گذشته بدنبال داشته باشد.

مولف می نویسد: 
کنفوسیوس می گفت: آشوب بخاطر این که مردم می خواهند مال دیگری را غصب کنند، بوجود نمی آید، بلکه بدین دلیل است که مردم نمی توانند مال خود را نگهدارند. مواد اولیه برای قشر فقیر ایران "مال خود" است که بدون آن چیزی برای زندگی ندارند. بدین ترتیب ممکن است اصلاحات جدید سبب برانگیختن آشوبی واقعی شوند و «اپوزیسیون گرسنه» جایگزین «اپوزیسیون سبز» درهم شکسته شود که این به مراتب خطرناک تر است.

وی ادامه می دهد: 
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران اپوزیسیون در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری - روز ۱۲ ژوئن - مردم را به شرکت در تظاهرات دعوت کرده اند. حکومت نیز به نوبه خود بر ارعاب تکیه دارد، به پلیس دستور داده شده است که «هرگونه تجمع غیرقانونی را متوقف کند». نیروهای انتظامی در این زمینه تجربه کافی دارند. یادآور می کنیم که در سال ۲۰۰۹ حکومت ایران از بسیج برای مقابله با معترضین استفاده کرد. در نتیجه بیش از ۱۰۰ نفر کشته، ده ها هزار نفر زخمی و هزاران نفر دستگیر شدند که تعدادی از آنها نیز اعدام شدند.

مولف ادامه می دهد:
اما بحران اقتصادی را نمی توان با زور سرکوب کرد؛ بیکاری را نمی توان زندانی کرد و تورم را نمی توان بعنوان "دشمن خلق" اعدام کرد. تحریمات سازمان ملل متحد نیز وضعیت اقتصادی ایران را وخیم تر می سازند که ممکن است در آینده بعلت برنامه هسته ای ایران گسترش نیز بیابند. ممکن است در نهایت برنامه هسته ای در حد وسع ایران نباشد. اقتصاد ایران در بهترین سال ها نیز گرایش به رشد شدید را نشان نداد و افت اقتصادی نیم درصدی که در سال ۲۰۰۹ دیده شد، به گفته موسوی، نخست وزیر سابق ایران، برای اقتصاد کشور ضربه ای قابل مقایسه با حمله نظامی بیگانگان بود. موسوی وخامت شدید شرایط زندگی میلیون ها ایرانی را پیش بینی می کند. در عین حال او به جامعه جهانی هشدار می دهد که تحریمات جدید در درجه اول به مردم ساده ایران ضربه می زنند و نه به نمایندگان حکومت.

وی می نویسد:
خود احمدی نژاد ملت را به صرفه جویی در منابع، نوآوری و حمایت از توزیع عادلانه فراخواند. کاهش مصرف بنزین در درجه اول قرار دارد؛ زیرا ایران که دارای منابع غنی نفتی می باشد، بعلت کمبود پالایشگاه، بنزین را از خارج وارد می کند. کارشناسان خارجی در امور ایران مدت بسیاری است که هشدار می دهند: ریاست جمهوری احمدی نژاد می تواند بعلت وضعیت اقتصادی کشور متزلزل شود.

مولف در پایان می نویسد:
برای مقامات حاکم، اقتصاد تهدیدی بیش از هر اپوزیسیون سیاسی است. آنطور که "کریم سجادی پور" کارشناس بنیاد آمریکایی کارنگی می گوید:
«جمهوری اسلامی همیشه بیشتر آماده مطالبه فداکاری از مردم بوده است تا اینکه خود بخواهد در جایی کوتاه بیاید». اما مشکل در این است که می تواند زمانی برسد که مردم از فداکاری دست بردارند، چرا که چیزی برای فدا کردن نخواهند داشت.


برگرفته از خبرگزاری «ریا نووستی»:
http://pe.rian.ru/analitic/20100605/126586977.html


این نوشتار اندکی ویرایش شده است. برجسته نمایی ها از ب. الف. بزرگمهر است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!