«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

ایرانیان بودند که بهشت را از زمین به آسمان بردند!


تصویرنگاره ای را درج کرده که روی آن چیزهایی امیدبخش نوشته و این همه را به بهشت هماوند نموده است!

برایش می نویسم:
داداش جان! بهشت، اگر بخواهیم روی همین کره ی زمین هستش که می شه درستش کرد.

اگه به قرآن هم نگاه کنی و خوب بخونیش، بهشت توصیف شده یک جایی دور و بر جایی با نام کهنه ی سراندیب ، پیرامون مالزی و ... هستش. این ایرانیان بودند که پس از اسلام آوردن، آنچه از فلسفه و عرفان و دانش های دیگر داشتند و تازیان نتوانسته بودند آن ها را از اندیشه شان بزدایند، در اسلام نخستین آوردند؛ علم کلام را پدید آوردند؛ فقه را گسترش دادند (همین الان، فقه شیعه ده ها برابر فقه اهل سنت است که حتا در یکی از مذهب های چهارگانه ی آن، خدا هستی فیزیکی دارد و از دید من اگر آنگونه نگاه کنیم و بپذیریم، هستی خدا پذیرفتنی تر است!) و به خدا جنبه ی مطلق دادند و بهشت را نیز از زمین به آسمان بردند!

ب. الف. بزرگمهر   سوم آبان ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!