«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آبان ۱۷, چهارشنبه

در درج و انتشار باید بسیار باریک بود، اگر ریگی به کفش نداریم! ـ بازانتشار

نوشته تصویری درج کرده که به یکی از سروده های دستبرد زده شده ی ریاضیدان بزرگ ایران: عمر خیام نیشابوری که بیش تر با سروده هایش شناخته شده، آذین یافته است. لنگه دوم سروده، بی درنگ به چشمم می آید و توی ذوقم می زند. روشن است که از آن خیام نیست و نمی تواند باشد. برایش می نویسم:
بدرازای سده ها در سروده های بسیاری از سرایندگان ایران دست برده یا چیزهایی از خود ساخته و به نام آن ها بیرون داده اند. در مورد خیام، بویژه از سوی همه ی ملاها و آخوندهای همزمان و پس از دوره ی وی و در واقع اربابان و بهره کشان زمانه که ملاها و آخوندها نیز جیره خواران و مزدوران شان بوده اند به بسیاری از سروده های جاودانه خیام نیشابوری دستبرد زده شده و به آن ها رنگی دیگر داده اند.

در همین چهارلنگه ای یا چارپاره ی درج شده در تصویر، بسیار روشن است که لنگه ی دوم سروده از آنِ خیام و شیوه ی اندیشگی وی نیست. در درج و انتشار باید بسیار باریک بود، اگر ریگی به کفش نداریم!

سروده ی وی چنین است:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره به آن مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را 

جاودانه عمر خیام نیشابوری 
ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ اسپند ماه ۱۳۹۳

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_98.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!