«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مهر ۱, پنجشنبه

«دخل ‌و خرج دستگاه رهبری» را چه به «دخل و خرج» امپریالیست های «یانکی»؟!

دستخوش های نقدِ «شیطان بزرگ» از جیب ملت ایران به دزدان خوشخدمتِ اسلام پیشه!

به گزارش زیر باریک شوید! اگر ریز و شپش آن و یاوه گویی هایی درباره ی باژ دادن دولت «یانکی» ها به رژیم دزدان اسلام پیشه۱ را کنار بنهیم، آنچه پیرامون یکی از طرح های «کنگره ی یانکی»ها با برنام
«شفافیت مالی دستگاه رهبری ایران» به میان آمده با همه ی یکسویگی آماجمند آن که از دربرگیرندگی آن کاسته و بال (جناح) بورژوالیبرال ها و بورژوا دمکرات های رژیم تبهکار ایران را دانسته و آگاهانه نادیده گرفته۲ با همه ی سربستگی و پوشیدگی آن، بس چشمگیر، رسواگر و شایان درنگ است؛ طرحی که اگر سر باز کند و ریز و شپش بیش تری از آن در دسترس رسانه ها نهاده شود، هزاران نکته ی نهفته و ناگفته از هماوندی ها و زد و بندهای همچنان پوشیده و پنهان آن رژیم آبروباخته با امپریالیست های «یانکی» و همدستانش از آن میان در گفتگوها و قراردادهای ننگین و فراقانونی نامور به «هسته ای» را بیرون ریخته، جلوی دیدگان توده های مردم ایران و جهان خواهد نهاد.۳ 
این بخش ها که آن ها را در گزارش برجسته نمایش داده ام با همه ی سربستگی و پوشیدگی شان به اندازه ای بسنده گویاست و دستِکم نوک یکی از کوه های یخی دروغ و نیرنگ به خورد مردم داده شده تاکنون را به نمایش می نهد. اینکه «دخل ‌و خرج دستگاه رهبریِ»۴ رژیم پلید، چه هماوندی هایی با «دخل و خرج» امپریالیست های «یانکی» از آن میان، در قراردادهای ننگین و فراقانونیِ نامور به «هسته ای»، داشته و دارد و کدام بده بستان ها و زد و بندهای اقتصادی و سیاسی را دربرمی گیرد، ناروشن و نیازمند داده های بیش تری است.۵ 

می گویند ... با شقیقه هماوند نیست؛ ولی در این ولایت و بویژه «تعامل» آن با «جامعه جهانی»، کار تا بدانجا پیش رفته است که این دو نیز با یکدیگر هماوند شده اند؛ بگونه ای که می توان از آن یکی به این یکی رسید و از این یکی، آن یکی را دریافت! می گویید، نه؟! کلاه خود را به داوری بنهید و از خود بپرسید:  
«دخل ‌و خرج دستگاه رهبری» را چه به «دخل و خرج» امپریالیست های «یانکی»؟! می ببنید که در این ولایت چه چیزها با یکدیگر هماوندند و ما هنوز نمی دانیم. با این همه، اکنون، بهتر می توان دریافت که چرا درون هواپیمای در حال پرواز، بخشی از پول های نقد دریافتی از «شیطان بزرگ» را میان خود بخش می کنند و همانجا «خُمس» و «زکات» آن را نیز کنار می گذارند! می خواهم بسان زبانزد شناخته شده ی «دزد دریایی»، بر بنیاد این ماجرا زبانزد تازه و جاندار «دزد هوایی» را بسازم و پشنهاد دهم؛ زبانزدی که رژیم دزدان اسلام پیشه بیگمان به آن خواهد بالید و با آن سرفرازتر از پیش خواهد شد. آیا آن را می پسندید؟

از این نکته ها که بگذریم، یکسویگی آماجمند گزارش که از میان کلان سوداگران، پولشویان گردن کلفت و کلان دزدان سرمایه داری وابسته ی ایران و دَم و دستگاه دیوانسالاری رژیم ایلخانیِ نماینده ی آن لایه های اجتماعی بهره کش، تنها «رهبر جمهوری اسلامی، رئیس‌جمهوری و شماری از افراد حقیقی دیگر ... از جمله ... سپاه پاسداران، نیروی قدس این نهاد نظامی و یا بسیج ...»۶ را نشانه گرفته، شایان درنگ بازهم بیش تری است. همین شیوه برخورد را از گوشه چشمی دیگر، در نوشتاری سردرگم، دوپهلو، سفسطه گرایانه و گزافه گویانه که در آن از شیوه ی بررسی و ارزیابی دانشورانه و طبقاتی کم ترین نشانی دیده نمی شود، در «نامه مردم» گواهیم. در بخشی از این نوشتار آمده است:
«خصوصی‌سازی در ایران درحالی صورت‌گرفته که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از فعالیت‌های اقتصادی در اختیار دولت بوده و اکنون سپاه بخش عمده‌ای از آن‌ها را صاحب شده است ...»۷ و در پی می افزاید:
«واقعیت این است که، فرماندهان سپاه امروز، در کنار دیگر سران رژیم ولایت‌فقیه، بخشی بزرگ از کلان‌سرمایه‌داریِ تجاری و بورژوازیِ بوروکراتیک۸ ایران را تشکیل می‌دهند. بنابراین، منافع طبقاتی این نیرو با منافع اکثریت قاطع مردم میهن ما خصوصاً  کارگران، زحمتکشان و محرومان جامعه در تضادی حاد قرار دارد. درک این اصل ازآنجا اهمیت دارد که نشان می‌دهد ماهیتِ طبقاتی این رژیم آن‌چنان است که نمی‌توان به استحاله‌پذیری‌اش و حرکت کردن آن به سمت به‌رسمیت شناختنِ حقوق مردم امیدی بست»۹

این برخورد ناشیانه و در اینجا بویژه سفسطه گرایانه که با بزرگنمایی بیش از اندازه ی «فعالیت های اقتصادی ... که اکنون سپاه بخش عمده‌ای از آن‌ها را صاحب شده ...» نیز همراه است، در حالی انجام می پذیرد که در جای دیگری از همین نوشتار، چنین آمده است:
«اگرچه اظهارنظر  دربارهٔ  گستردگیِ دامنهٔ کنترل سپاه بر حیات اقتصادی کشور ـ با توجه به دسترسی نداشتن به اطلاعات دقیق و معتبر ـ بسیار دشوار است، ولی در سال‌های اخیر برخی افشاگری‌های انجام‌شده، از کنترل گسترده‌دامن و فزایندهٔ  سپاه و فرماندهان آن بر بخش عظیمی از بنگاه‌های مالی و اقتصادی کشور حکایت دارد.»۱۰

از بیمایگی و سستی چنین سخنی که «فرماندهان سپاه امروز» ـ که شمار آن ها شاید دستِ بالا به ۱۰۰۰ تن نیز نرسد ـ را در کنار «دیگر سران رژیم ولایت‌فقیه، بخشی بزرگ از کلان‌سرمایه‌داریِ تجاری و بورژوازیِ بوروکراتیک» بشمار آورده و سپس «منافع طبقاتی این نیرو» که بیگمان تنها دربرگیرنده ی «فرماندهان سپاه امروز» نبوده و همه ی آن نیرو را دربرمی گیرد با «منافع اکثریت قاطع مردم میهن ما ... در تضادی حاد» نهاده، درگذریم، باید از نویسنده یا نویسندگان این نوشتار پرسید:
الف. آمار ۷۰ تا ۸۰ درصدی یادشده از کجا گرفته شده و تا چه اندازه گواهمند است؟
ب. بر بنیاد آنچه در بالا از آن با برچسب «فرماندهان سپاه امروز» یادشده، حتا با پذیرش این انگاره ی هنوز پایور نشده با آماری باریک که آن ها در کنار «دیگر سران رژیم ولایت‌فقیه، بخشی بزرگ از کلان‌سرمایه‌داریِ تجاری و بورژوازیِ بوروکراتیک» ایران را دربرمی گیرند ـ و در اینجا ناگزیر از کنار عبارت نادانشورانه ی «بورژوازیِ بوروکراتیک» نیز می گذرم! ـ آیا می توان همه ی آن نیرو که بخشی سترگ از آن را سپاهیانی همتراز سربازان ارتش دربرمی گیرد، «بخشی بزرگ از کلان‌سرمایه‌داریِ تجاری و بورژوازی ...» بشمار آورد؟! وگرنه، چگونه ممکن است «منافع طبقاتی این نیرو با منافع اکثریت قاطع مردم میهن ما خصوصاً  کارگران، زحمتکشان و محرومان جامعه در تضاد» و آن هم «تضادی حاد» قرار گیرد؟!
پ. با نادیده گرفتن لغزش قلمی که به «درک این اصل» و «اهمیت» آن اشاره دارد و در این بند و حتا بندهای دیگر «اصل»ی به میان نیامده که گواه گرفته شود، آیا گزاره ی در میان نهاده شده، این نتیجه گیری که «ماهیتِ طبقاتی این رژیم آنچنان است که نمی‌توان به استحاله‌پذیری‌اش و حرکت کردن آن به سمت به‌رسمیت شناختنِ حقوق مردم امیدی بست» ـ و ناگفته نگذارم که اینجانب با این نتیجه گیری همداستانم! ـ  را حتا بر بنباد «منطق صوری» و نه بیش از آن، گواهمند می کند؟ منطق از یاد رفته و زیر پا نهاده شده ی «دیالکتیک ماتریالیستی» پیشکش!
ت. آیا همین نتیجه گیری در کنار برخی فاکت های ریز و درشت دیگر و از آن میان، پوسیدگی و گندیدگی آشکار رژیمی که هر روز بیش تر برجای ماندنش، زیان های بزرگ تری برای توده ها و خلق های میهن مان دربردارد، نشانه ای از آن نیست که باید شعار سرنگونی رژیم را در میان نهاد و نه تنها در میان نهاد که باید برای آن برنامه ریزی باریک نمود و نه تنها برنامه ریزی نمود که برای به اجرا درآوردن و بهبود و باریک تر نمودن آن در جریان کار، پیگیر بود؟! و
ث. آیا همسویی آشکار درونمایه ی نوشتار یادشده ی «نامه مردم» که تنها نمونه ای از آن را یادآور شدم۱۱ با سیاست امپریالیست ها برای سرکوب نیروی بازدارنده ی نظامی ایران و از آن میان، شاخ به شاخ شدن های هر از گاهی در شاخاب پارس به عنوان بخشی از سرزمین ایران که همه ی زمینه ها و انگیزه های آن نیز بدرستی برایم روشن نیست و ناچارم گمانه ی سیاه بازی رژیم برای کژدیسه نمودن افکار عمومی مردم ایران از جُستار کشتارهای گروهی سال ۱۳۶۷ زندانیان سیاسی و دیگر جُستارهای برجسته ی اقتصادی ـ اجتماعی را نیز بدیده بگیرم، الله بختکی است؟

ب. الف. بزرگمهر     یکم مهر ماه ۱۳۹۵

برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ آنچه در «طرح دوم» آن کنگره ی فرمایشی، «باج دادن به ایران» نامیده شده به دستخوش هایی اشاره دارد که امپریالیست های «یانکی» برای خوشخدمتی بیش از اندازه ی رژیم دزدان اسلام پیشه در به فرجام رساندن کارها، دستورها و بر دوش گرفته هایی بیش از چشمداشت شان به آن رژیم تبهکار پرداخت نموده اند؛ نکته ی چشمگیر در چنین پرداخت هایی، آنگونه که هم اکنون روشن شده و در رسانه ها به آن اشاره شده، نقدی بودن همه ی آن ها بیرون از چارچوب بده بستان های بانکی بوده است؛ پرداخت هایی که همه یا بخش سترگی از آن ها، سرمایه های سپرده و بربادرفته ی ایران در رژیم گوربگورشده ی شاه را دربرمی گیرد. به این ترتیب، بگونه ای فشرده می توان گفت:
«شیطان بزرگ» از جیب ملت ایران به دزدان خوشخدمتِ اسلام پیشه دستخوش داد!

۲ ـ  در گزارش از آن میان آمده است:
«این طرح علاوه بر رهبر جمهوری اسلامی، رئیس‌جمهوری و شماری از افراد حقیقی دیگر که از جمله به سپاه پاسداران، نیروی قدس این نهاد نظامی و یا بسیج مربوط می‌‌شوند را هدف قرار می‌دهد.»

برگرفته از گزارش « کاخ سفید: اوباما دو طرح تازه کنگره در مورد ایران و رهبران آن را وتو می‌کند»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، یکم مهر ماه ۱۳۹۵

۳ ـ ناگفته نماند که همین اندازه ی هنوز ناچیز از بندهای پوشیده و پنهان آن قراردادها که تاکنون از زبان «آسوشیتدپرس» یا دیگر رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی بیرون آمده از سویی، ترس بسیارِ رژیم سرسپرده ی اسلام پیشگان و بویژه آن خبرچین تمرگیده بر جایگاه وزیر امور خارجی آن که یکی دو بار ناچار به فرار به جلو نیز شده را برانگیخته و از دیگرسو، آبروی همه ی مزدورانی که در جامه ی طرفداران سینه چاک آن قراردادها به میدان فرستاده شده بودند را ریخته است.
                                  
۴ ـ برگرفته از گزارش « کاخ سفید: اوباما دو طرح تازه کنگره در مورد ایران و رهبران آن را وتو می‌کند»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، یکم مهر ماه ۱۳۹۵

۵ ـ بگمان من، این گزارش با همه ی یکسویگی آماجمند آن به یافتن دیگر کوه های یخی انباشته از دروغ و نیرنگ که دانسته و آگاهانه از دیدگان خوانندگان پنهان نگاه داشته نیز خواهد انجامید.

۶ ـ برگرفته از گزارش « کاخ سفید: اوباما دو طرح تازه کنگره در مورد ایران و رهبران آن را وتو می‌کند»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، یکم مهر ماه ۱۳۹۵

۷ ـ برگرفته از نوشتار «نقش فزاینده و مخرب سپاه و نیروهای سرکوبگر در حیات سیاسی ـ اقتصادی ایران»، «نامه مردم»، شماره ی ۱۰۰۸، دوشنبه ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۵

۸ ـ به نادرستی عبارت جاافتاده ی «بورژوازی بوروکراتیک» در ادبیات نیروهای با گرایش چپ، پیش از این، در یکی دو نوشتار اشاره نموده بودم. نمونه ی زیر، یکی از آنهاست:
«... به یکی دو اصطلاح نادرست بر سر زبان ها افتاده که خاستگاه بیش تر آن ها، گاهنامه ی مزدور ”راه توده“ است، اشاره می کنم. اینجانب، کاربرد عبارت هایی چون ”سرمایه داری نظامی“ و ”سرمایه داری بوروکراتیک“ را نادرست، نارسا و غیرعلمی می دانم. دلیل آن هم روشن است؛ به عنوان نمونه، در دم و دستگاه دیوانسالار (بوروکراسی) هیچ کشوری، ساز و کار سرمایه داری به شکل فرآوری کالا و حتا سوداگری آن برقرار نیست؛ حتا بورس بازی نیز در بسیاری موردها بیرون از این دم و دستگاه صورت می پذیرد و اگر در موردهایی در بخشی از دستگاه دیوانسالار صورت پذیرد، بازهم پاره تن آن بشمار نمی آید. در اینجا، ما با دستگاه دیوانسالاری سر و کار داریم که کارچاق کنِ ”سرمایه“ است ... دیوانسالاران کارچاق کن، هر اندازه که از راه بند و بست ها پول به جیب بزنند، هنوز سرمایه دار بشمار نمی آیند؛ آن ها تنها پولی به جیب زده اند که بخودی خود، سرمایه نیست؛ به این دلیل ساده که سرمایه، پول در گردش است. آن ها کارگزار و کارچاق کن بزرگ بازرگانان و سوداگرانی چون بابک زنجانی و عسگر اولادی هستند. آن ها در چارچوب کاری که چاق می کنند و پولی برای آن می ستانند، سرمایه دار به شمار نمی روند و چنانچه پول بدست آمده از این راه ها را در جایی سرمایه گذاری کنند، از چارچوب ساز و کار بالا بیرون است.»

برگرفته از نوشتار «شمشیر نقد به از چرب زبانی!»، ب. الف. بزرگمهر، سوم امرداد ماه ۱۳۹۲

۹ ـ برگرفته از نوشتار «نقش فزاینده و مخرب سپاه و نیروهای سرکوبگر در حیات سیاسی ـ اقتصادی ایران»، «نامه مردم»، شماره ی ۱۰۰۸، دوشنبه ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۵

۱۰ ـ همانجا

۱۱ ـ چنین برخوردی از گذشته ای دور تاکنون در نوشتارهای «نامه مردم» دیده می شود که در خوش بینانه ترین برداشت، نشانه ای از نادانی است!

***

کاخ سفید: اوباما دو طرح تازه کنگره در مورد ایران و رهبران آن را وتو می‌کند

کاخ سفید در بیانیه‌ای می‌گوید رئیس‌جمهوری آمریکا دو طرح تازه کنگره آن کشور در مورد ایران را وتو خواهد کرد. به گفته دولت آمریکا یکی از این طرح‌ها منابع اطلاعاتی و همچنین «برجام» را به خطر می‌اندازد و طرح دیگر نیز بر پایه رویکردی «نادرست» است.

یکی از طرح‌های کنگره با عنوان «شفافیت مالی دستگاه رهبری ایران»، از دولت ایالات متحده می‌خواهد تا به طور آشکار جزئیات مربوط به دخل ‌و خرج دستگاه رهبری ایران را منتشر کند. طرح دوم که عنوان آن «منع پرداخت باج‌های بیشتر به ایران» است، مربوط به پرداخت پول نقد به ایران می‌شود.

دولت باراک اوباما می‌گوید، طرح دوم از اساس به مسئله‌ای اشاره دارد، که وجود خارجی ندارد و «غیر عاقلانه» است: یعنی موضوع «باج دادن» به ایران. طرح اول رای‌گیری و تصویب شده و رای‌گیری در مورد طرح دوم قرار است در روزهای پیش‌رو انجام شود.

طرح مربوط به پرداخت پول نقد به ایران، مربوط می‌شود به انتقال پول قرارداد معلق‌شده تسلیحاتی در زمان حکومت آخرین پادشاه خاندان پهلوی و سود ناشی از آن، در زمان آزاد شدن زندانیان آمریکایی در ایران.

جمهوری‌خواهان منتقد دولت اوباما، می‌گویند این پول «باج‌دهی» به حکومت ایران، برای آزادی زندانیان بوده و در آینده به ضرر امنیت شهروندان آن کشور و منافع ملی‌ست. دولت اوباما به‌تاکید این اتهام‌ها را رد کرده و خود رئیس‌جمهوری نیز گفته نمایندگان پیشاپیش از موضوع باخبر بودند و در عین حال پرداخت این پول پس از مشاوره با حقوقدانان و برای پایان دادن به پرونده انجام شده‌است. با این همه، شماری از مقام‌ها هم در ایران و هم در ایالات متحده، این موضوع را پنهان نکرده‌اند، که هم‌زمانی پرداخت پول و آزادی زندانیان، ناشی از نبود اعتماد به دیگری در مورد پایبندی به توافقات مربوطه است.

اما طرح دیگری که «شفافیت مالی دستگاه رهبری ایران» نام دارد، از نظر کاخ سفید، می‌تواند اجرای توافق اتمی و برنامه جامع اقدام مشترک را به خطر بیاندازد. در عین‌حال، کاخ سفید در بیانیه‌ای که در این رابطه منتشر کرده می‌گوید «انتشار اطلاعات در این مورد می‌تواند منابع اطلاعاتی و روش‌های [جمع‌آوری اطلاعات در مورد دخل‌وخرج دستگاه رهبری ایران] را به خطر بیاندازد.»

این طرح علاوه بر رهبر جمهوری اسلامی، رئیس‌جمهوری و شماری از افراد حقیقی دیگر که از جمله به سپاه پاسداران، نیروی قدس این نهاد نظامی و یا بسیج مربوط می‌‌شوند را هدف قرار می‌دهد.

در بخشی دیگر از بیانیه کاخ سفید در ارتباط با این طرح گفته شده «طرحی که خواستار انتشار آشکار [جزیات درآمدها و پرداخت‌ها] است، می‌تواند از طرف ایران و شرکای ما در برجام، به عنوان طرحی خلاف تعهدات ما [در اجرای توافق اتمی] دیده شود» و این توافق را با خطر فروپاشی روبه‌رو کند.

منتقدان عملکرد دولت آمریکا می‌گویند، واشینگتن برای آنکه توافق اتمی با ایران، که از میراث‌های سیاسی ریاست‌جمهوری باراک اوباما به شمار می‌رود، به خطر نیافتد، بیش از اندازه در برابر تهران انعطاف نشان می‌دهد. این انتقادها در حالی‌ست که ایران خود بارها از وضعیت اجرای برجام انتقاد کرده‌است. مقام‌های تهران معتقد هستند، گشایشی که انتظار می‌رفت در جریان اجرای توافق اتمی از طرف دولت آمریکا حاصل شود، حاصل نشده‌است. دولت اوباما این انتقادها را رد کرده و می‌گوید واشینگتن تا زمانی که تهران به تعهدات عمل می‌کند، به تعهدات خود پایبند است.

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، یکم مهر ماه ۱۳۹۵

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من و افزوده های درون [ ] از آنِ گزارش آن تارنگاشت است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!