«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ شهریور ۲۵, پنجشنبه

نشانه ای باریک از هستی دریاچه و دریایی کم ژرفا در خورشیدگَرد بهرام

چند تصویر نزدیک از رویه۱ ی خورشیدگَرد۲ بهرام (مریخ) است؛ یکی از آن ها را پیش تر دیده ام و دوتای دیگرشان چندان چنگی به دل نمی زنند؛ بویژه آنکه بخش هایی از هر دو تصویر را به هر شَوَندی زدوده اند؛ ولی این یکی (تصویر پیوست) چشمم را می گیرد. سپس نگاهم به زیرنویس تصویر دوخته می شود:
«این نمای نزدیک، نشاندهنده ی لایه‌های سنگی نازکی است که در زمانهای بسیار دور در پی جابجایی شن ها با باد پدید آمده اند.»۳ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

نگاهی باز هم باریک تر به تصویر می افکنم و بار دیگر به زیرنویس آن خیره می شوم. با خود می اندیشم:
چه کسی آن را نگاشته است؟ ... چه تفاوتی می کند؟ هر که نوشته، چیزی از زمین شناسی و بویژه رسوب شناسی و «زمین ریخت شناسی» (geomorphology) سرش نمی شود ...

سوراخ های میان لایه های ماسه سنگی (یا شاید «سیلتی» (siltstone) نشانه هایی نه چندان روشن که می تواند به شَوَند چونی (کیفیت) تصویر و «پیکسل» های کم و بیش بزرگ آن باشد، اندک فرسایش بادی را بگونه ای کمرنگ نشان می دهد؛ ولی خودِ نهشته ها (رسوبات) به هیچ رو نمی تواند «در پی جابجایی شن ها با باد پدید آمده» باشد. جابجایی شن ها چنانکه در بیابان های زمین نیز دیده می شود، تنها می تواند شن ها را جابجا کند؛ ولی نمی تواند لایه های سنگی و تناوبی از لایه های نرم و سخت، چنانکه در تصویر بروشنی دیده می شود، پدید آورد. چنین لایه های نازک سنگی در نهشتگاه۴ دریاچه ای و دریای کم ژرفا با آب و هوای کمابیش گرم کالبد یافته اند؛ نهشتگاهی که همچنین به شَوَند جنبش های عمودی و آرام زمین (movement epirogenic)، تناوب در گونه ی نهشته ها (درآمیختگی و اندازه ی درشتی دانه ها) و گونه گونی سنگ های بسیار ریز دانه چون خاک رُس تا درشت دانه  را پدید می آورد. همه این ها نه تنها نشاندهنده ی هستی آب، دستِکم در دوره ای دورتر بر روی آن خورشیدگَرد سرخ رنگ است که همچنین روندهای درونزای آن که خاستگاه چنان جنبش های شاقولی بالارو و پایین رو بوده است را نیز به نمایش می نهد.۵ تنها امکانی که درستی گفته های بالا را به چالش می کشد و به جُستار کالبد دیگری می بخشد، این نکته است که شاید لایه های سنگی تصویر، گدازه ها و خاکسترهای آتشفشانی سنگ شده (tuff) باشد که این خود، نشانه ای بر روندهای درونزاد آن خورشیدگَرد و زنده بودن آن، دستکم در گذشته ای دورتر است؛ با این همه به شَوَندِ پدیده های دیگری در همین تصویر و نیز نشانه هایی در برخی دیگر از تصویرهایی که تاکنون دیده ام و سخن پیرامون آن ها هم بدرازا می کشد و هم ناگزیر بیش از اندازه ویژه کارانه خواهد شد و ناچارم از آن درگذرم، خاستگاه آتشفشانی آن را دور از ذهن می دانم. اینکه آیا هم اکنون نیز آب در جاهایی روی آن خورشیدگَرد جریان دارد یا آب های زیرزمینی دربردارد نیز جُستاری دیگر است.

پیش از این نیز تصویرهایی دیدنی که برخی از آن ها نشانه هایی از هستی آب در دوره ای دورتر در آن خورشیدگَرد داشت، دیده بودم؛۶ ولی با دیدن این تصویر، کم ترین دودلی به خود راه نمی دهم که بگویم:
روی آن خورشیدگَرد زمانی دورتر دریاچه، دریا و شاید حتا اقیانوس هایی از هستی برخوردار بوده و سپس از میان رفته اند.

به هر رو، اگر روشن شود که «بهرام» از آب برخوردار است و از دیدگاه دانشورانه و فن آورانه، شرایط زیست آدمی در آنجا فراهم شود، می توان با برنامه ریزیِ بهتر بجای اینکه مشتی آدم سرگشته یا نیمه دیوانه را به آنجا فرستاد،۷ هرچه زمینخوار و خاوندِ دلبسته به داشتن سرزمین های پهناور را گرد آورد و همه را به یکباره یا به نوبت، روانه ی آن خورشیدگَردِ سرخ نمود و گفت:
بروید آنجا! هرچه دل تان خواست توی سر و مغز هم بزنید تا جان تان درآید! دل تان خواست، چندتایی کشیش و آخوند و کاهن و خاخام و جن گیر و تخم جنّ هم همراه ببرید.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ بجای واژه ی از ریشه عربیِ «سطح»، برای چیزهای مادی، می توان در بسیاری موردها از واژه ی پارسی «رویه» سود جُست.

۲ ـ بجای واژه های از ریشه عربی «سیّاره» و «کره»، کاربرد دو واژه و آمیخته واژه ی «چرخنده» و «خورشیدگَرد» که این یکی دانشورانه تر از آن یکی است را پیشنهاد می کنم.

۳ ـ با «کنجکاوی» از مریخ، ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۵ (تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»)

۴ ـ بجای عبارت «محیط رسوبی» می توان در بسیاری موردها با اندک چشم پوشی، آمیخته واژه ی زیبای پارسیِ «نهشتگاه» را بکار برد.

۵ ـ نمونه ای شناخته شده و پایین رو از پدیده ی یادشده که هر دو مورد بالارو و پایین رو آن در برخی جاهای دیگر زمین دیده و پژوهیده شده، شهر ونیز ایتالیاست که همچنان در آب فرو می رود.  

۶ ـ «نشانه هایی آشکار از فرسایش آبی در کره ی بهرام (مریخ)»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۳

۷ ـ  «بیش از ۱۵۰ هزار تن خواهان زندگی در کره مریخ هستند!»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۲

زیرنویس تصویر:
نشانه ای باریک از هستی دریاچه و دریایی کم ژرفا در دوره های زمین شناسی* خورشیدگَرد بهرام

خاستگاه آتشفشانی این سنگ ها را به شَوَندهایی بسیار دور از ذهن می دانم.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۵

* هر دوره ی زمین شناسی از دستِکم ده تا ده ها میلیون سال پیش را دربرمی گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!