«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

اگر با فریاد آیت‌الله منتظری همراهی می شد ...

یک یادداشت کوتاه به بهانه ی پاسخ احمد منتظری

با رویدادهای تازه و بندبازی های رهبر دروغگو و نیرنگ باز رژیم جمهوری اسلامی و در شرایطی که همه چیز در میهن ما رو به ویرانی و از هم پاشی می رود، پلیدترین نیروهای بورژوا ـ لیبرال و همه ی واپسگرایان و محافظه کاران که بنا بر سرشت طبقاتی خود حتا بندگی امپریالیست ها را به پیشرفت های اجتماعی ـ اقتصادی به سود زحمتکشان و آبادانی کشورمان ترجیح می دهند، جانی تازه گرفته و میداندار نمایش های سیاسی تازه ای شده اند. شاخص ترین نماینده ی این نیروها هاشمی رفسنجانی است. وی که پلیدترین نقش را در بدبختی مردم ایران، از شکست در جنگ گرانبار شده گرفته تا باز نمودن دروازه های اقتصاد کشور به روی سرمایه داران امپریالیستی به بهای بی نوایی توده ی سترگ زحمتکشان میهن مان برعهده داشته و در ماجراهای ننگین بسیاری و از آن میان «ایران ـ کنترا»، تماس با «مک فارلین»، سرکوبی اجتماعات مسالمت آمیز کارگران و پشتیبانی از اوباش و اراذل و ... مستقیم یا غیر مستقیم درگیر بوده، هم اکنون، کم و بیش مانند «هیملر» نیرومندترین فرد دستگاه آلمان نازی پس از «هیتلر» در شرایط شکست و فروپاشی نزدیک و قطعی آن رژیم پلید، بهترین مهره ی دستگاه دوزخی جمهوری اسلامی برای انجام چنان تماس ها و واسطه گری هایی است. با سود بردن از "ادبیات" خود آنها، وی را «اُمّ الفساد» همه ی «جرثومه های فساد» دستگاه جمهوری اسلامی می دانم که میهن مان را به گند و پلشتی آلوده اند.

نشانه ها و نمودهایی در دست است که وی از همان نخستین روزهای حاکمیت جمهوری اسلامی از طریق نمایندگان خود در اروپا و بطور مشخص کشور پلید هلند با حاکمیت آدمکش اسراییل در تماس بوده است. اینها را نه برای هشدار ـ چون نه وقت بسیار و نه فریادرسی برجای مانده است! ـ که برای آینده و ثبت در تاریخ می نویسم.

به آقای احمد منتظری برای رک گویی و یادآوری های بجایشان درود می فرستم.

یاد همه ی رزمندگان دلیر مردم ایران که زیر شکنجه، بر سر دار یا جلوی جوخه های تیرباران رژیم هستی خود را نثار کردند، گرامی باد! همه ی آنها به ابدیت پیوسته اند؛ ولی یاد دلاوری تک تک شان، انگیزه کار و پیکار برای پیروزی فرجامین نیروهای کار و زحمت و آبادانی را زنده نگه می دارد.

ب. الف. بزرگمهر        ۲۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۰

***

اگر با فریاد آیت‌الله منتظری همراهی می شد، امروز شاهد این همه ظلم و شکنجه نبودیم
احمد منتظری در پاسخ به هاشمی رفسنجانی

جــرس: در پی اظهارات هاشمی رفسنجانی در جریان مصاحبه با سایت آینده و بیان مواردی از ده سال اول انقلاب، احمد منتظری با ارسال جوابیه ای به این اظهارات، خطاب به رئیس مجلس وقت ایران خاطرنشان کرد:
«اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری مسأله شکنجه در زندان‌ها را مطرح می‌کرد، به جای بایکوت کردن و حبس اطرافیان و وابستگان و در نهایت حصر خود ایشان، با متجاوزین به حقوق مردم برخورد می‌شد، آیا امروز شاهد شکنجه‌های قرون وسطایی در زندان‌ها بودیم؟! »

به گزارش سایت دفتر مرحوم آیت الله منتظری، پسر این مرجع تقلید در پاسخ به برخی اظهارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به او یادآور شده است:
«اگر آن روز که آیت‌الله منتظری پس از فتح خرمشهر و در زمان اقتدار رزمندگان عزیز پیشنهاد اتمام جنگ را مطرح نمود، پذیرفته می‌شد، آیا شاهد این همه خسارات جانی و مالی بودیم و آیا لازم می‌شد جام زهری نوشیده شود؟!»

متن جوابیه ی احمد منتظری به هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است:
آقای هاشمی رفسنجانی زید عزّه 

پس از عرض سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم 

مصاحبه اخیر جنابعالی با سایت آینده از این نظر که خواسته‌اید ناگفته‌هایی را بیان نمایید قابل تقدیر است اما چون به حافظه خود اعتماد نموده‌اید، مشتمل بر مطالب خلاف واقع نیز هست که چه بسا تاکنون خوانندگان تذکر داده‌اند.

همچنین لازم است این نکته را یادآوری نمایم که ذکر خاطرات شخصی و تکرار کلمات عامیانه که در یک جوّ دوستانه و صمیمی و زمان خاصی مطرح شده، باعث شده است بسیاری از دوستان تلقی توهین نمایند و با حالتی ناباورانه مطالب مصاحبه حضرتعالی را بیان می‌نمایند. البته اینجانب یقین دارم چنین قصدی نبوده ولی لازم دانستم جنابعالی را به این نکته آگاه نمایم.

اختلاف در دیدگاه‌ها و راهکارها امری بسیار طبیعی است. به عنوان مثال محرم دانستن مردم به عنوان صاحبان اصلی مملکت و شفاف بودن با آنان و انتقاد علنی از مسئولین، که شیوه مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری بود، برای شما قابل قبول نبود؛ ولی آیا هنوز هم بر این نظر خود پابرجا هستید؟

ملاقات کنندگان با آیت الله منتظری ـ علاوه بر مردم عادی ـ مقامات و شخصیت‌ها از قبیل وزرا و نمایندگان مجلس و مسئولین قضایی و ائمه جمعه و روحانیونی بودند که هر کدام گزارش ها و اطلاعات مستندی را به ایشان منتقل می‌کردند که موجب احساس تکلیف برای معظم‌له می‌شد.

در مورد وضع زندان‌ها و اعدام‌ها منابع خبری و مستندات ایشان علاوه بر موارد فوق، گزارش های هیئت عفو امام و نیز نمایندگان ایشان در زندان‌ها بودند و منابع اطلاعات ایشان در مورد جبهه‌ها، فرماندهان و رزمندگانی بودند که در صحنه جنگ حضور داشتند.

آیا سزاوار است اعتماد کردن به گزارش های مستند را «زود قضاوت کردن» و «شنیده‌ها را مطرح کردن» نامید؟

اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری فریاد دفاع از جان و مال و آبروی دگراندیشان و مخالفین را سرمی‌داد، جنابعالی و دوستان نیز همراهی می‌‌نمودید و این ارزش‌های والای انسانی را ارج می‌نهادید، آیا امروز شاهد این همه بی حرمتی به فعالان سیاسی و منتقدین و حتی مراجع تقلید و عالمان و دانشمندان بودیم؟!

اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری مسأله شکنجه در زندان‌ها را مطرح می‌کرد، به جای بایکوت کردن و حبس اطرافیان و وابستگان و در نهایت حصر خود ایشان با متجاوزین به حقوق مردم برخورد می‌شد، آیا امروز شاهد شکنجه‌های قرون وسطایی در زندان‌ها بودیم؟!

اگر آن روز که آیت‌الله منتظری پس از فتح خرمشهر و در زمان اقتدار رزمندگان عزیز پیشنهاد اتمام جنگ را مطرح نمود، پذیرفته می‌شد، آیا شاهد این همه خسارات جانی و مالی بودیم و آیا لازم می‌شد جام زهری نوشیده شود؟!

اگر آن روز که آیت‌الله منتظری فریاد می‌زد که نظام ما وقتی ارزشمند است که قائم به شخص یا اشخاص نبوده و جمهوریت و اسلامیت آن باید اصل و پابرجا باشد، او را همراهی می‌کردید، آیا این همه ضربه به جمهوریت و اسلامیت نظام وارد می شد؟!

اگر آن روز که...

اگر ... 

امیدوارم جنابعالی و همه دوستان واقعی نظام و کشور با همدلی و اتحاد و گذشت در جهت اصلاح امور گام برداشته و در راه خدمت به مردم موفق باشید.

احمد منتظری
بیست و نهم اردیبهشت ماه ۱٣٩۰


گفتنی است اخیرا هاشمی رفسنجانی در گفت و گویی مطالبی در مورد برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری ایراد کرده بود.

برگرفته از تارنگاشت «جنبش راه سبز» (جرس) 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!