«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

این محموده! این محموده! ـ بازانتشار

ویدئوی زیر را چند ماه پیش برپایه ی برنامه ی یکی از رسانه های پارسی زبان اروپا آماده نموده بودم. برخی از جُستارهای در میان نهاده شده و از آن میان نادرست بودن بهره وری سیاستمداران از ادبیات توده ی مردم ِکوچه و بازار از سوی یکی دو ویژه کار برنامه را گزافه گویی می دانم و همانگونه که خانمی روانشناس، یادآور می شود:
ادبیات توده پسند (پوپولیستی) و "ادبیات" لاتی (لُمپنی) یکسان نیست. از دید من، کاربرد ادبیات توده ای (عامیانه) و زبانزدهایی که به گوش مردم کوچه و بازار آشناتر است در گفتار سیاستمداران، نه تنها نادرست نیست که در زبان و فرهنگ کشورمان که از برخی سویه های سمتگیری و پیشرفت تاریخی خود، تفاوت های گاه عمده با زبان ها و فرهنگ های اروپایی دارد، حتا ناگزیر است. آنچه به دیده ام مهم می آید، شیوه ی گویش و چگونگی گنجاندن اینگونه زبانزدها در چارچوب عمومی گفتار است که توی چشم و ذوق بیننده و شنونده نزند و این نه کاری از پیش آماده شدنی است و نه هر کسی توانا به انجام آن. از این سویه، شیوه ی گفتار کسی چون احمدی نژاد به "ادبیات" لاتی بسیار نزدیک تر از حتا ادبیات توده پسند بود که این یک نیز به نوبه ی خود با ادبیات توده ای به هیچ رو، یکسان نیست.

به هر رو، از پخش این ویدئو، نه به دلیل قانون «کپی رایت» که به دلیلی دیگر که نمی دانم، از سوی فرمانروایان «گوگل» جلوگیری شده بود؛ امروز با پیگیری جُستار، سد آن برداشته شد. شنیدن آن را که کم تر از نیم ساعت است، بویژه به دلیل ناهمخوانی ادعاهای نسنجیده ی حاکمیت در ارزیابی اندازه ی نیروی خود و دیگران و نیز ناسازگاری با شرایط روز میهن مان از زبان گماشته ی خود، بویژه هم اکنون که آقایان «شیطان پرست» بر سرِ کار آمده به شرایطی بس ناگوارتر از پیش تن داده و می دهند، سودمند می دانم.

ب. الف. بزرگمهر ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲

http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/10/blog-post_5937.html

https://youtu.be/c_tVMhnnJv4

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!