«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

این همان کدبانویی است که می خواستی ...

آخوندی بیشرم گفته بود:
مردم انقلاب نکردند که زن ها به ورزشگاه ها بروند!

توده های مردم ایران انقلاب کردند تا زندگی بهتری داشته باشند؛ تا کشورشان آباد شود؛ تا تراز زندگی در روستاها بالاتر بیاید و به تراز زندگی شهری نزدیک شود؛ آیا چنین شد؟ نه! از روزگار نه چندان خوش گذشته هم بدتر شد. اکنون، بیش از گذشته، ناچارند روستاها را به شَوَند بی آبی، بیکاری، دردهای بی درمان و بیعاری سردمداران تبهکار کشورشان رها نموده به سوی شهرها روی آورند؛ ولی آیا آنجا اوضاعی بهتر خواهند داشت؟

می بینی دَبَنگ؟ این همان کدبانویی است که می خواستی؛ کدبانویی کم سن و سال که باید در سرما با آب و برف گل آلود، چند تکه کاسه بشقاب را گربه شور کند. پند و اندرزی خداپسندانه فراخور حال وی نداری؟ نمی خواهی بگویی: احوط در آن است که ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۴      

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!