«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آبان ۱۶, سه‌شنبه

کتابخوانی خوب است؛ حتا بسیار خوب! گرچه، کتاب را خوب خواندن از آن بهتر

از زبان روزنامه نگاری بدرستی چنین آورده است:
«آنها بسیارند. کتاب نمی خوانند. در شبکه‌های اجتماعی فقط به جوک و فان و سوژه های خاله‌زنک روی خوش نشان می دهند. روزنامه و مجله نمی خرند؛ مگر برای خواندن مصاحبه ستاره‌ ای ...»

از «گوگل پلاس»

برایش می نویسم:
کتابخوانی بجای خود کار بسیار خوبی است؛ ولی کنابخوانی داریم تا کتابخوانی! چه بسا آدم هایی که بسیار کناب می خوانند و به هر شوندی از سر سیری خواندن تا شوندهای دیگر از آن میان، نمایش کتابخوان بودن، کم ترین بهره را از کتاب می برند. کتاب بخودی خود یک آماج نیست و هیچگاه نیز نباید باشد؛ کتاب ابزاری است برای آگاه شدن و سود بردن از آزمون های دیگران و کتاب داریم تا کتاب! برخی کتاب ها هستند که زهر به جانت می ریزند. بنابراین، گوشه چشم نگرش نویسنده به جهان پیرامون خویش و تا اندازه ای شیوه ی نگارش وی که در کتاب بازمی تابد، بسیار برجسته است. اگر از خود بگویم، برایم به پیروی از زبانزد «یک ده آباد به از صد ده خراب!»، همواره درست خواندن و کوشش برای دریافت درونمایه ی کتاب که روشن است هر کتابی را دربرنمی گیرد و برخی از آن ها را با خواندن نخستین صفحه ی آن کنار می نهم، برجسته تر از هر کار دیگری است و گاه یادداشت نیز برمی دارم. این نکته را نیز یادآور شوم که کمابیش همه ی نویسندگان بزرگ جهان، هیچکدام کتابخوان های حرفه ای و ورزیده ای نبوده اند! آن ها آزمون های کوچک و بزرگ و گاه بس ارزشمند زندگی را پشت سر نهاده و برای دیگران نوشته و به یادگار نهاده اند یا دیگران درباره شان نوشته اند؛ به عنوان نمونه: «خاطرات صَفَر خان»  (قهرمان بزرگ مردم آذربایجان و ایران: زنده یاد صفر قهرمانی!) که بکوشش نویسنده ی برجسته  و کمیاب ایران، زنده یاد علی اشرف درویشیان کتاب شد؛ کتابی سرمشق همه ی پویندگان راه بهروزی توده های مردم جهان. کتابخوانی خوب است؛ حتا بسیار خوب! گرچه، از دید من، خوب کتاب خواندن یا کتاب را خوب خواندن از آن بهتر است. این نکته را نیز باید بیگمان یادآور شوم:
بهترین نویسندگان جهان کسانی بوده اند که تنها آنگاه که لبریز شده اند، نوشته اند.

و فراموش می کنم تا برایش بنویسم:
پیش و بیش از پرداختن به چند و چون چنین پدیده ای (یا هر پدیده ی دیگر) باید به چرایی آن پرداخت؛ تنها آنگاه که پاسخ آن چرایی روشن شود، می توان راه های رویارویی با آن پدیده را یافت و به پیکار با آن برخاست.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!