«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آبان ۱۰, چهارشنبه

این هم دسته گلِ به آب داده ای که تا آبخُست های پاپوآ گینه نو رسیده است

می بینی «آقا بیشعور»؟! این هم دسته گلِ به آب داده ای دیگر که تا آن سوی اقیانوس ها رفته و به آبخُست های کوچک و بزرگ پیرامون استرالیا و پاپوآ گینه نو رسیده است؛ جاهایی که گویا در گذشته ای دورتر، آدمخواران در آنجاها می زیسته اند و گرچه نوادگان شان، بزبان کژدم گزیده ات: «بحمدلله»، دیگر آدمخوار نیستند، ولی دستِکمی از شایسته ترین و نمودارترین پیروان آن پیامبر تازی در جهان کنونی: «داعش»، ندارند و پایش بیفتد برای «توتم» های خویش، قربانی نیز می کنند.

آقا بیشعور! در گذشته های دورادور تاریخی که دوره ی «نوزایی [نامور به] اسلامی» را نیز دربرمی گیرد و در آن، اسلام پیش پاافتاده ی آن پیامبر تازی به کوشش دانشمندان ایرانی به دانش های گوناگون و «علم کلام» ساز و برگ یافت و پر و بال یافت، پیشتاز ملت های جهان یا بگفته ای توده ای تر: از درِ جلو اول یودیم! با روی کار آمدن شما میوه چینان انقلاب بهمن ۵۷ اوضاع بگونه ای خر تو خر یا آخوند در آخوند شد که زان پس، هم از در جلو، همچنان به جایگاه های نخست جهان دست می یابیم و نمونه ی آن، بانوی ریاضیدان از دست رفته: مریم میرزاخانی و ده ها و صدها ایرانی دیگر در خود ایران و جاهای دیگر است و هم از در پشتی، اول می شویم و به جایگاه های نخست می رسیم که این سوی روندِ آخوند در آخوند، بی کم و کاست، وامدار تو و زنبورهای گاوی* بی بر و بارت است که پی در پی، مردم را در همه جا گزیده و به اینجا و آنجا رانده اند؛ بگونه ای که بسیاری از جوانان کشور، ناگواری ها ورنج چنان سفرهای گاه مرگبار در خشکی ها و دریاها و از همه بدتر، خوار و کوچک شدن در چشم دیگران و حتا تبارهای «توتم پرست» که از دید من، چندان جداگانگی میان آن ها با دین های هوایی نیست را بجان می خرند تا چشم شان به آن زنبورهای گاوی دَمکُنی به سر نیفتد. آن ها که مانده اند نیز یا به خودکشی و بازی با «نهنگ آبی» و اینا رهنمون می شوند یا آنگونه که خود می گویند، «زامبی» شده و در بهترین موردها (!) به افسردگی دچارند و مانند نقل و نبات، قرص بالا می اندازند. می بینی چه بلایی به سر مردم و جوانان آورده اید؟! گزیده خبر زیر درباره ی دسته گل های رسیده به «اردوگاه مانوس» در پاپوآ گینه‌نو است. بخوان تا اندکی هم شده، شیرفهم شوی!

ب. الف. بزرگمهر    دهم آبان ماه ۱۳۹۶

* «... شاید آقا زنبورهای گاوی را بجای زنبورهای عسل اشتباه گرفته است؟!»، ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۲

***

صدها تن از ایرانیان و دیگر پناهجویان در راه استرالیا که به اردوگاه آبخُستی در پاپوآ گینه ‌نو فرستاده شده‌اند به شَوَند ترس از یورش مردم بومی در اردوگاهی بی آب و برق زمینگیر شده اند. قرار بود «اردوگاه مانوس» در پاپوآ گینه‌نو روز سه‌شنبه، نهم آبان، بسته شده و ۶۰۰ تن از پناهجویان برجای مانده در آن به کانون های دیگری جابجا شوند. «خبرگزاری رویترز» گزارش داده  که از بامداد روز چهارشنبه، دهم آبان ماه،  آب و برق اردوگاه نیز بریده شده است.

بهروز بوچانی، یکی از پناهجویان اردوگاه که هر از گاهی، رخدادهای درون اردوگاه را از راه رسانه های نامور به «اجتماعی» بازتاب می دهد، بامداد امروز، چهارشنبه، نوشت:
«امروز شدیدا گرم است. با قطع آب و برق، اوضاع رو به وخامت گذاشته. پناهجویان گردآمده‌اند. من امروز گروهی از استرالیایی‌ها را دیدم که اطراف اردوگاه قدم می‌زدند. آن‌ها ژنراتور را بردند. برق تمام اردوگاه قطع است. همه پناهجویان می‌ترسند. آب نداریم، غذا و برق نداریم. حتی توالت‌ها هم کار نمی‌کنند. مردم هراسان هستند. هر لحظه منتظریم که کسی به ما حمله کند.»

بر بنیاد بررسی انجام شده از سوی مجلس استرالیا، بیشینه پناهجویان، چه در اردوگاه مانوس و چه دیگر اردوگاه های بیرون آن کشور در «نائورو» را ایرانیان دربرمی گیرند.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، دهم آبان ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و در بخشی بازنویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!