«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

چینی ها نیز پای خود را به شاخابه ی پارس و دریای عمان می گشایند


چین و ایران حضور خود در منطقه خلیج فارس را بهبود می بخشند. ١٨ فوریه، پاکستان کنترل بندر گوادر در نزدیکی تنگه هرمز را به چین واگذار نمود. یک روز پیش تر، ایران درباره ی ساخت پایگاه نظامی ـ دریایی در بندر پسابندر در کرانه ی دریای عمان آگاهی داد. این پایگاه در فاصله ٣٠ کیلومتری از گوادر خواهد بود.

همداستانی درباره ی برنامه کنترل بندر گوادر از سوی چین، توسط دولت پاکستان در ماه ژانویه به تصویب رسیده بود. برای آنکه تاثیر ایجاد پایگاه نظامی ـ دریایی در پسابندر افزایش یابد، ایران یک روز پس از پایان قرارداد پاکستان و چین این خبر را اعلام نمود.

پکن و تهران شرکای استراتژیکی هستند. آنها به طور کامل می توانند سناریوی گوادر ـ پسابندر را با هدف دستیابی به همکاری اقتصادی و سیاسی گسترش دهند. افزون بر این، بهره مندی های جغرافیایی ـ سیاسی هر دو سو در هماوندی با این پروژه های تازه سازگارند.

بندر گوادر در گلوی خلیج فارس، جایی مهم و استراتژیک قرار دارد. از آنجا ٤٠٠ کیلومتر تا تنگه هرمز، کریدور اصلی حمل و نقل نفت و گاز مایع طبیعی از کشور های خاور نزدیک به چین فاصله است. همراه با آن مسیر اصلی حرکت کشتی های نظامی و میهنی میان خلیج فارس و دریای عربی است. باریس والخونسکی، کارشناس دانشکده پژوهش های استراتژیک در این باره می گوید:
برای چین، بندر گوادر، مسیر سرراستی است برای آنکه همه ی ترابری کالاها و جابجایی ارتش دریایی را در منطقه کلیدی امروزی انجام دهد.

پایگاه نظامی در پسابندر به تهران این امکان را می دهد که حضور نظامی در منطقه را گسترش دهد. پایگاه در ساحل خلیج عمان خواهد بود که از طریق آن ٢٠ درصد استخراج نفت جهانی انجام می گیرد. روشن است که ساختن پایگاه با درنظر داشتن این جُستار است که نه تنها کار کنترل را انجام دهد که در صورت نیاز بی درنگ این دالان انرژی را ببندد. پسابندر و گوادر ٣٠ کیلومتر از هم فاصله دارند و به ایران و چین این امکان را می دهند که خرید و فروش نفت را که از دست به دست نامیده می شود، انجام دهند.

بدیهی است که پکن و تهران این اقدامات ژئوپلیتیکی را در زمینه ی افزایش اختلاف و درگیری با آمریکا انجام می دهند. اگر کار به درگیری نظامی بیانجامد در آن صورت آمریکا می تواند به آسانی دالان ارسال نفت به چین را از طریق تنگه ی مالاکا ببندد؛ از این دالان کم و بیش ٨٠ درصد ترابری نفت به چین انجام می گیرد. چین به همین انگیزه، راه های استراتژیک جایگزین می سازد. افزون بر این، سخن درباره ی استراتژی «نخ مروارید» است که دربرگیرنده ی شبکه ای از بندرهای مهم استراتژیک، پایگاه ها و ایستگاه های وارسی و دیده بانی سریلانکا ، بنگلادش و میانمار است. در چارچوب این استراتژی، دستیابی به بندر گوادر لحظه ی درخوری در افزایش پایوری (تضمین) جغرافیایی ـ سیاسی در منطقه خواهد بود.

در این هم ترازی جغرافیایی ـ سیاسی، پاکستان انگیزه های خود را دارد. در زمینه سرد شدن شدید هماوندی با ایالا متحد، پاکستان هماوندی های استراتژیک با چین و ایران را بهبود می بخشد. واگذاری کنترل بندر گوادر به چین ، خدمت بزرگی به هر دو شریک از آن میان، در طرح درگیری نفوذ سیاسی ـ نظامی گسترش یافته آیالات متحدا در شاخابه ی پارس و اقیانوس هند خواهد بود.

١٩ فوریه ٢٠١٣

برگرفته از تارنگاشت «صدای روسیه» (http://persian.ruvr.ru/2013_02_19/105332479) همراه با ویرایش، پیرایش، پارسی و پاکیزه نویسی همه جانبه از سوی اینجانب. عنوان نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!