«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

آفرینشگری سترگ از میان ما رخت بربست!


رفیق ابراهیم یونسی، مترجم و نویسنده، درگذشت.
تولد: خرداد‌ماه ۱۳۰۵، بانه ـ درگذشت: ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۹۰ ، تهران

بی شک ادبیات داستانی امروز ایران، از کار طاقت سوزِ مترجم های هنرمندی از نوع زنده یاد ابراهیم یونسی تأثیر گرفته و بهره ی بسیاربرده است. با نگاهی گذرا به راه ناهموار بالندگیِ این هنرِ هنوز جوان در میهن‌مان و نظرداشتِ سنگلاخ های سانسورِ رهزنِ آفرینشگری، درمی‌یابیم که آنچه این راهِ دشوار گذر را ـ در پیش رویِ همه ی گونه‌های هنر و آفرینندگی در این سرزمین استبداد زده ـ هموارتر از پیش ساخته است، کوششِ بی امان و شبانه روزیِ هنرمندان و چهره های هنرمندِ کار و آفرینندگی (از داستان و شعر گرفته تا تئاتر و سینما) همچون یونسی ها بوده است. تأثیر بی چون و چرای ترجمه ها و نوشته های ابراهیم یونسی بر رشدِ هنر داستان نویسیِ میهن ما بی تردید است. زنده یاد یونسی عضو سازمان افسری حزب توده ی ایران در پیش از کودتای ۲۸ امرداد بود. او در مأموریتی از سوی ارتش یک پای خود را از دست داد. رفیق در پاسخ به رئیس و دادستان دادگاه نظامی کودتاگران که از مراحم مقام های ارتش شاهنشاهی در تهیه ی پای مصنوعی برای او داد سخن درداده بودند، بی‌درنگ گیره‌های پای مصنوعی‌اش را گشود و آن را به پیش رویِ رئیس و دادستان پرتاب کرد و گفت: پای‌تان مال خودتان! [نقل به مضمون]. او به اعدام محکوم شد. زنده یاد یونسی با بیان دلپذیر خود نقل می کرد که چگونه در اتاقک انتظار برای بردن‌شان به میدانِ تیرباران، همراه با دیگر رفقای سازمان افسری چگونه اناری را که با خود داشتند بین خود تقسیم کردند: دانه به دانه، شفاف و یاقوت‌فام، بی آنکه بگذارند دانه‌یی از این واپسین جلوه ی حیات بر زمین افتد. او این را با ظرافت خاص یک نویسنده بیان می‌کرد. در آستانه ی اعدام، او را از جمع رفقا جدا کردند و به دلیل نقص عضو به او زندان ابد دادند.

زنده‌یاد یونسی حجم سترگی از رمان، تحقیق و نقد ادبی ترجمه کرد و بیش از ده رمان و پژوهشی در باره ی داستان نویسی نوشت. ترجمه‌های او طیف گسترده‌یی از کارهای نویسندگان انگلیسی، روسی، آمریکایی و جز این‌ها را دربر می‌گرفت که بیشتر‌شان از کلاسیک‌های ماندگار ادبیات جهان‌اند، از جمله ی آن‌ها آثاری است از شکسپیر، چارلز دیکنز، تامس هاردی، لارنس استرن، داستایِفسکی، گورکی، هوارد فاست، تئودور درایزر و همچنین کار مهم آرنولد هاوزر در زمینه ی پژوهش ادبی به نام: «تاریخ اجتماعی هنر». یکی از ترجمه‌های ارزشمند او به لحاظِ نثرِ هنرمندانه و کاربرد زبان فارسی ـ جدا از غنای هنری خودِ اثر ـ کتاب زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی نوشته ی لارنس استرن، نویسنده ی قرن هجدهم انگلیس است. بنا به گفته ی زنده‌یاد احمد محمود (حکایت حال، مصاحبه ی لیلی گلستان با احمد محمود، تهران، ۱۳۸۰) ، کار معروف دایی جان ناپلئون اقتباس از این اثرِ استرن است.

زنده‌یاد ابراهیم یونسی، سهمِ چشمگیری در رشد زبان و ادبیات فارسی داشته است، تأثیر کارهای او بر ادبیات ما ماندگار خواهد بود. یادش گرامی و یادگارهایش برقرار باد.

برگرفته از نامه مردم، شماره ٨٨٨، ٢٤ بهمن ماه ١٣٩٠

این نوشتار در برخی جاها بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است.        ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!