«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

آگاهی به هنگام از حقیقت!




اشاره:  فیدل كاسترو، رهبر انقلاب كوبا، با انتشار هفتمین مقاله پیاپی خود در مورد تهدیدات علیه ایران با عنوان «اطلاع به موقع از حقیقت»، به نقل قولی از سردار علی فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اشاره كرد كه در آن آمده است:
«در صورتی كه آمریكا و هم‌پیمانان آن اقدام به بازرسی كشتی‌های ایرانی در آب‌های آزاد و بین‌المللی ‌كنند، با واكنش خاص و متناسب نیروی دریایی سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس روبرو خواهند شد».

كاسترو نوشت:
«من هیچ شكی ندارم كه به محض اینكه رزم‌ناوهای آمریكا و اسراییل ـ به همراه سایر كشتی‌های نظامی آمریكا كه در حوالی سواحل ایران هستند ـ در منطقه موضع بگیرند و سعی كنند اولین كشتی تجاری ایران را بازرسی كنند، بارانی از موشك از دو طرف باریدن خواهند گرفت.

رهبر انقلاب كوبا در ادامه با اشاره به نتایج این «جنگ دهشتناك» می‌نویسد:
«اقتصاد این ابرقدرت (آمریكا ـ م) مانند خانه‌ای كاغذی فرو خواهد ریخت». وی اضافه می‌كند: «جامعه آمریكا كمتر از هر جامعه دیگری آمادگی تحمل فاجعه‌ای را دارد كه توسط خود امپراطوری آمریكا ایجاد می‌شود.»

متن كامل مقاله مورد اشاره در ادامه می‌آید.

مترجم: علی مفرح

* * * * *
آگاهی به هنگام از حقیقت

فیدل کاسترو

وقتی كه داشتم یكی از مقالات پیشین ستون تأملاتم را می‌نوشتم ـ و وقوع فاجعه بشری نیز نزدیك می‌شد ـ بزرگ‌ترین نگرانی من عمل به تكلیف خود برای اطلاع‌رسانی به مردم بود.

امروز من در مقایسه با ۲۶ روز گذشته آرام‌تر هستم. همچنان كه وقایع به وقوع خود ادامه می‌دهند، من می‌توانم اطلاع‌رسانی خود به افكار عمومی كشور و جهان را غنی‌تر نموده و آن را تصریح كنم.

اوباما وعده داده بود كه اگر آمریكا مرحله یك هشتم نهایی جام جهانی را پشت سر بگذارد، او در بازی یك چهارم نهایی در تاریخ ۲ ژوییه حاضر خواهد شد. او باید بیش از هر كس دیگری می‌دانست كه بازی‌های یك چهارم نهایی نمی‌توانست زمانی انجام گیرد كه قبل از آن وقایعی بسیار وخیم اتفاق افتاده ـ و دست‌كم او باید از زمان وقوع آن وقایع مطلع می‌بود.

جمعه گذشته، ۲۵ ژوین، ‌یك آژانس خبری بین‌المللی كه وسواس زیادی در مورد جزییات خبری كه منتشر می‌كند به خرج می‌دهد، سخنانی از قول ژنرال علی فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مخابره كرد. این فرمانده سپاه هشدار داده بود «در صورتی كه آمریكا و هم‌پیمانان آن اقدام به بازرسی كشتی‌های ایرانی در آب‌های آزاد و بین‌المللی ‌كنند، با واكنش خاص و متناسب نیروی دریایی سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس روبرو خواهند شد». این خبر از آژانس خبری "مهر" ایران نقل شده بود.

این آژانس خبری، مطابق گزارش مخابره شده، نوشته بود: «فدوی به اظهارات خود چنین اضافه كرد كه در حال حاضر شاهد صدها شناور موشك‌انداز در نیروی دریایی سپاه هستیم».

این اطلاعات كه تقریباً‌ همزمان با چاپ اطلاعات مربوطه در «گرانما» ـ و یا شاید قبل از آن ـ انتشار یافته، به نظر می‌رسد كه برخی از قسمت‌های آن رونوشت پاراگرافی از مقاله ستون تأملات مورخ پنج‌شنبه ۲۴ ژوئن است كه در شماره جمعه ۲۵ ژوئن آن نشریه به چاپ رسید.

این اتفاق و تلاقی زمانی را می‌توان نتیجه استدلال منطقی دانست كه من همیشه به كار می‌گیرم. من حتی یك كلمه هم از آنچه كه توسط آن آژانس خبری ایرانی انتشار یافت، نمی‌دانستم.

من هیچ شكی ندارم كه به محض اینكه رزم‌ناوهای آمریكا و اسراییل ـ به همراه سایر كشتی‌های نظامی آمریكا كه در حوالی سواحل ایران هستند ـ در منطقه موضع بگیرند و سعی كنند اولین كشتی تجاری ایران را بازرسی كنند، بارانی از موشك از دو طرف باریدن خواهند گرفت. این دقیقا لحظه‌ای است كه این جنگ دهشتناك آغاز خواهد شد. پیش‌بینی اینكه چند كشتی از طرفین غرق خواهد شد و كشتی‌های كدام طرف بیشتر غرق خواهد شد، امكان‌پذیر نیست.

مهم‌ترین چیز برای مردم ما، اطلاع به موقع از حقیقت است.

می‌توان گفت ۹۹.۹ درصد و یا بیشتر هم‌میهنان من، احیانا به طور غریزی، امیدوارند و از ته قلب با من آرزو می‌كنند كه من در اشتباه باشم. من با كلیه افراد و نزدیك‌ترین محافل به خود صحبت كرده‌ام و در عین حال بسیاری از شهروندان نجیب، بشر دوست و با وجدان، پس از مطالعه مقالات ستون تأملات من، به هیچ نحوی با نظر من مخالفت ننمودند. بلكه آنها با نظر من موافق بوده، آن را باور كرده و بی‌درنگ استدلال مرا پذیرفتند. ولی، در عین حال، فورا توجه خود را به انجام كامل كاری كه برعهده داشتند معطوف داشتند.

این دقیقاً آن چیزی است كه ما از هم‌وطنان خود انتظار داریم. بدترین چیز این است كه انسان به ناگاه، و بدون اینكه قبلا به هیچ وجه چیزی از احتمال وقوع واقعه‌ای شنیده باشد، و به یك باره از واقعه‌ای بسیار وخیم مطلع شود. در این صورت، سردرگمی و هراس و سراسیمگی همه را فرا می‌گیرد. و این چیزی است كه در شأن مردم قهرمانی مانند كوبایی‌ها نیست. این مردم در اكتبر سال ۱۹۶۲ در معرض هدف حمله گسترده‌ اتمی قرار داشتند و برای لحظه‌ای هم كه شده، تردیدی برای انجام وظایف‌شان به خود راه ندادند.

جنگجویان و فرماندهان جان بر كف نیروهای مسلح انقلاب ما، در زمان انجام ماموریت‌های بین‌المللی قهرمانانه خود نیز نزدیك بود قربانی حملات اتمی به نیروهای كوبایی شوند. و این هنگامی بود كه نیروهای ما به مرزهای جنوبی آنگولا نزدیك می‌شدند. نیروهای ما، قبلا، نیروهای آفریقای جنوبی را، در نبرد "كوتیو كواناواله" (Cuito Cuanavale) شكست داده، از آنجا رانده بودند و داشتند در مرز آنگولا و نامیبیا سنگربندی می‌كردند.

پنتاگون (وزارت دفاع آمریكا ـ م)، با اطلاع كامل رییس‌جمهور امریكا، از طریق اسراییل حدوداً ۱۴ بمب هسته‌ای در اختیار دولت نژادپرست آفریقای جنوبی قرار داده بود. این بمب‌ها ـ همان گونه كه در مقالات پیشین ستون تأملات توضیح داده‌ام ـ بسیار قوی‌تر از بمب‌هایی بودند كه به شهرهای هیروشیما و ناكازاكی شلیك شدند.

من نه پیغمبرم و نه طالع‌بین. هیچ كس، حتی كلمه‌ای، درباره آنچه كه می‌رود اتفاق بیافتد به من نگفته‌ است. تمام این اظهارات من حاصل آن چیزی است امروز آن را استدلال منطقی می‌نامم.

ما نه تازه‌كاریم و نه می‌خواهیم در این موضوع پیچیده دخالت كنیم.

در بحرانی كه پس از حمله اتمی بروز خواهد كرد، می‌توان گفت كه در سایر كشورهای اسپانیولی و پرتغالی‌زبان قاره آمریكا چه اتفاقی خواهد افتاد.

در چنین شرایطی، كسی نمی‌تواند از نظام سرمایه‌داری و یا نظام سوسیالیستی صحبت كند. فقط مسئله‌ای كه مطرح می‌شود مدیریت كالاها و خدمات موجود در این قاره است. هر كشوری، بطور ناگزیر، تحت حكومت همان كسانی خواهد بود كه هم اكنون حكومت آن را در دست دارند. تعدادی از این كشورها بسیار به نظام سوسیالیستی نزدیك هستند. و آن دیگر كشورها كه اكنون از چشم‌انداز رونق در بازار سوخت، اورانیوم، مس، لیتیوم، آلومینیوم، آهن و سایر فلزات كه به كشورهای پیشرفته و ثروتمند در بازار جهانی ارسال می‌كنند، بسیار سرخوش و شادمان هستند، به یكباره با ناپدید شدن این بازار مواجه خواهند شد.

مواد غذایی فراوانی كه در حال حاضر به آن بازار جهانی صادر می‌شود به یكباره ناپدید خواهد شد.

در چنین شرایطی، مهم‌ترین مواد لازم برای زندگی یعنی مواد غذایی، آب، سوخت و سایر منابع این نیمكره واقع در جنوب ایالات متحده آمریكا به فراوانی به حفظ و بقاء این تمدن بسیار كوچك (آمریكا) اختصاص دارد كه پیشرفت عنان گسیخته و بی‌ضابطه‌اش بشریت را به چنین مصیبتی كشانده است.

‌برخی مسایل تا این لحظه هنوز كاملا روشن نشده است. آیا این دو نیرومندترین قدرت هسته‌ای، یعنی آمریكا و روسیه،‌ از بكار گرفتن تسلیحات اتمی خویش علیه یكدیگر امتناع خواهند كرد؟

آنچه كه بدون هیچ شكی مسلم است، این است كه از جانب اروپا خطر تسلیحات اتمی انگلستان و فرانسه، یعنی متحدان آمریكا و اسراییل، تهدیدی برای خاك روسیه به شمار می‌روند. این كشورهای اروپائی به طرزی مشتاقانه قطعنامه‌ای را به ایران تحمیل كردند كه بطور ناگزیری باعث جنگ خواهد شد ـ جنگی كه، همانگونه كه استدلال شد، بی‌درنگ به جنگ هسته‌ای تبدیل خواهد شد. باری، تسلیحات اتمی اروپا خاك روسیه را تهدید می‌كند. گرچه روسیه، درست مانند چین، سعی كرد تا آنجایی كه قدرت دارد و امكانات آن اجازه می‌دهد، از بروز این نتیجه اجتناب كند.

اقتصاد این ابرقدرت (آمریكاـم) مانند خانه‌ای كاغذی فرو خواهد ریخت. جامعه آمریكا كمتر از هر جامعه دیگری آمادگی تحمل فاجعه‌ای را دارد كه توسط خود امپراطوری آمریكا ایجاد می‌شود.

ما نمی‌دانیم تاثیر این بمب‌های اتمی ـ كه در نقاط مختف كره زمین، بطور گریزناپذیری منفجر خواهند شد ـ بر محیط زیست چیست. این چیزی است كه در حالت بسیار كمتر وخیمش، می‌رود در سطحی بسیار وسیع اتفاق می‌افتد. هرگونه گمانه‌زنی در این مورد، به نظر من، فقط داستان‌پردازی علمی ـ تخیلی است.

برگرفته از تارنگاشت «عدالتخانه»:
http://www.adlroom.org/vdcb.gbfurhbafiupr.html

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مي گويند ما مردمان مشرق زمين مخترعان استبداد بوده ايم . شيوه حكومت را از گله داري و چوپاني آموخته ايم . حضرت مسيح مي گويد خدا چوپان است . سيستم حكومتي چوپان و گله از بدو تاريخ در ايران و ساير نقاط مشرق زمين وجود داشته .

و سعدي فرزانه است كه به فراست دريافته گوسفند از براي چوپان نيست . بلكه چوپان براي خدمت اوست . در واقع ارتباط حقيقي بين مردم و حاكم را سعدي بدرستي درك كرده . و همچنان بوده روزگار سياسي ما ايرانيان در ادوار مختلف تاريخ تا ميرسيم به دوران قاجارها كه در پايان كار شاهد اندكي تحول و دگرگوني هستيم .

استبداد معمولا در جوامع سنتي ريشه دارد و مربوط است به ساختارفرهنگي . آداب و رسوم و باورها ي ديني و اعتقادي جامعه . آبشخور استبداد جهل مردم است . و اين دو عنصر باهم همياري متقابل دارند . جهل مردم حامي استبداد است و استبداد مروج جهل مردم .

بهمين جهت استبداد سعي مي كند ملت را درتاريكي جهل نگه دارد . از يكسو اخبار داخل را سانسور مي كند تا فسادحاكم بر ملا نشود . از ديگر سوي دريچه هاي خبري جهان آزاد را مي بندد . تا مردم ازتجربه ديگران سرمشق نگيرند .

استبداد بيش از هرچيز از آگاهي مردم مي ترسد . چرا كه آگاهي مقدمه آزادي است و آزادي نقطه مقابل استبداد . هواخواهان آزادي و استبداد در طول تاريخ همواره در ستيزي بی امان بوده اند . و فرخي آزاده است كه مي فرمايد.

در فضای طوفان زا ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی .

در نظام استبداد آزاديهاي فردي و اجتماعي از جمله آزادي مطبوعات . تشكيل احزاب . انجمن ها . و به طور كلي برپائي تشكلهاي مستقل ممنوع است و يا در كنترل شديد . در چنين جوي بلامنازع تك صدائي حاكم است . يعني فقط طنين يك صدا بگوش مي رسد و آنهم صداي حاكم است .

مستبد صداي خود را هرچه رساتر به گوش جامعه مي رساند اما صداي مردم را نمي شنود . بلندگوهاي رسمي از جمله راديو و تلويزيون به طور مستمر گوش به فرمان مستبد مي نوازند . موسسات آموزشي نقش شستشوي مغزي دارند و قلم مطبوعات سياست دولت را توجيه مي كند .

آدمهائي كه پاي صحبت اين منولوگ ( تك گو ) مي نشينند تبديل به شيي مي شوند . مسخ شده كه ازيك گوش مي شنوند و از گوش ديگر بيرون مي دهند . انگيزه اي براي انديشيدن و فكركردن ندارند . زيرا منظور از تك صدائي اعلام سياست است و نه مشاورت و درميان گذاشتن مسائل و از مردم نظر خواستن .

در شيوه تك گوئي شنونده امكان سئوال كردن ندارد.اگرصاحب نظري سئوالي طرح كند و يا حرفي خلاف نظر حاكميت بر زبان بيآورد . كه فرضا اين گفته شما با گفته ديگرتان در تضاد است .با عناوين و برچسب هاي مختلف مورد تهمت و افترا قرار مي گيرد .

اصطلاحاتی نظير شايعه پراکنی . تشويش اذهان . نشر اکاذيب . تهييح احساسات تخريب افكار يا انحراف افکارعمومی . همه به منزله چماق است در سرکوب مخالف و قفلی است بر زبان عموم .

بكارگيري اين اصطلاحات حكايت از آن دارد که ملت قدرت تشخيص و درک و فهم مسائل را ندارد . يعني احساسات او تحريک و ذهن او تشويش و افکار او تخريب مي شود . كه درواقع بيان اين واژه ها خود توهيني است به شعور ملت .

بعضي احزاب ذاتا فلسفه استبدادي دارند . مثل حزب كمونيست شوروي به زعامت استالين و حزب نژادپرست نازي به رهبري هيتلر در آلمان . اينها نمونه هاي بارز نظام استبداد بودند كه ماهيت خودكامگي و خونريزي و خفقان را در عصر خويش به معرض نمايش گذاشتند . ودر اين راه ميليونها انسان را به کام مرگ كشيدند .

استبداد درشكلهاي مختلف ظاهر مي شود كه در اين ميان استبداد ديني از همه مخوف تر و خطرناكتر است زيرا علاوه بر خفقان سياسي . آزادي هاي فردي . اجتماعي و عقيدتي را نيز محدود مي كند .

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!