«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

تهران

سروده ای از منظر حسینی

تهران خسته

تهران تنها

تهران چشمان بی‌خواب

دل‌های گرسنه

د‌هان‌های بسته

تهران سیم‌های خاردار

جنازه‌های بی‌شمار

تابوت‌های روان

تهران عصیان سایه‌ها

پرهای سوخته پرواز

شلیک سوره از مناره و گنبدها

تهران داناییِ گرم آفتاب

تهران دهان‌های دوخته فریاد

تهران د‌رهای بسته

دستگیری خنده

حبس آزادی

تهرانِ شکستِ سرخ خیابان

زیر چکمه‌های آیه

تهران میدانهای تیر و توپخانه و اعدام

تهران تازیانه و تهدید و تیرباران

تهران والاپیام داران بی‌پیام

تهران سربه‌داران و گورهای بی‌نام و نشان.

پرنده‌های عصیان

از آشیانه بحران

پر گشوده اند

و جسارتِ سرخِ روسری‌ها را

چون پرچمی

به سوی افق برافراشته اند

آرام گیر دگر تهران!

سقوط، سقوط، سقوط !

می‌نویسند شاعران تبعیدی

و قلم‌های بی‌تابشان

کفنی می‌بافد از کلام

برای اهریمنانِ در جهاد

صلح، صلح، صلحِ سپید!

می‌نویسند شاعران تبعیدی

و بر تن سفید کاغذشان

سرخی،

لخته می‌شود.

تهران، ای شبپوش خاموشم

سوگند به آب

به آفتاب

به آتش

سوگند به نگاه منجمد "ندا"

سوگند به الفبا

که تابوت مرگ ابلیسان

بر شانه‌های تاریخ نشسته است

روان

چنین می‌نویسند شاعران.

برگرفته از تارنگاشت منظر حسینی:

http://manzarhossini.com/sh/shear.htm

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر منظر حسيني به خاطر سروده زيبا

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!