«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

... شگفت چیزی از یک آخوند می خواهید!


تصویری از طلبه ای جوان درج کرده و نوشته است:
«فضای مجازی آخوند می خواد، این شکلی!
آخوند سوسول که مدام عکس و مطلب ادبی بذاره اینجا، مفتش گرونه.
بایست این تیپی باشن، جلوی دشمنی که راه نفوذش اینجاست ... »

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
والله آخوند سوسول من تنها یکی تاکنون بیش تر ندیده ام. آن هم، آن لُپ تپلی، دست تپلی، معاون «کفتر پر قیچی نظام» بود که هر روز بجای رسیدگی به کارهای کشور، بیش تر وقتش را در «فیس بوک» و سربسر گذاشتن خانم های جوان می گذراند. سایرین، گرچه کم و بیش همه شان دست های کارنکرده و تُپل مُپل دارند، ولی سوسول نیستند؛ سوسول یک واژه ی امروزی و نو است. آخوند و ملا و کشیش و خاخام  و هر گونه ی دیگر آن، ریشه دار هستند و از هنگامی که بهره کشی از آدم های روی کره ی زمین پدید آمده، این ها هم به عنوان ابزار کار برای خر کردن برده و رعیت و کارگر پدید آمده اند و کارشان هم همین است و نه چیزی دیگر! یعنی اگر شما طلبه ی جوانی پیدا کردید که به جنگ رفته، مطمئن باشید که هنوز به کار آخوندی وارد نشده و وظیفه ی خود را نشناخته است! شما شگفت چیزی از یک آخوند می خواهید.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۱ دی ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!