«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

پیروزی تازیان بر ایران از دیدگاه فردوسی


چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
همه روز ایرانیان تیره گشت

جهان را دگرگونه شد رسم و راه
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه

ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت
ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت

ادب خوار گشت و هنر شد وبال
به بستند اندیشه را پر و بال

جهان پر شد از خوی اهریمنی
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی

کنون بی غمان را چه حاجت به می
کران را چه سودی ز آوای نی

که در بزم این هرزه گردان خام
گناه است در گردش آریم جام


بجایی که خشکیده باشد گیاه
هدر دادن آب باشد گناه

چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود

ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار

که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

برگرفته از تارنگاشت «لغت نامه ی دهخدا»:
http://www.loghatnaameh.com/home-fa.html


* واژه «تازی» در بنیاد خود به معنای «چادرنشین» است. ایرانیان در دوران کهن به بیگانگان (بطور عمده چادرنشین) پیرامون ایران، تازی می گفته اند. واژه های «تاچیک» یا «تاژیک» نیز از همین ریشه است. این واژه را می توان همتراز واژه «بربر» برای یونانیان کهن بشمار آورد. برای آگاهی بیشتر به «واژه نامه ی دهخدا» نگاه کنید.


۱ نظر:

ناشناس گفت...

آنان كه آزادي رافقط براي حزب و گروه خود مي خواهند . در واقع ديكتاتورهاي فردا هستند .

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!