«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

تاریخ، خود برمی گزیند!

(به بهانه ٨ مارس، روز جهانی زن)
پیشکش به خانم شیرین عبادی و زنانی چون او

پیشگفتار

درباره دایره بسته نقش شخصیت در تاریخ، بسیار گفته اند و گفته ایم. با این همه در تاریخ جهان و میهن خودمان به شخصیت هایی برخورد می کنیم که گویی بر فراز تاریخ ایستاده اند؛ مانند سردار ملی ایران: ستارخان که اگر در اوج انقلاب مشروطیت، جایی که دیوار دفاعی مجاهدین مشروطه در پیرامون تبریز شکسته شده و دیگر گامی تا شکست تبریز قهرمان و انقلاب مشروطه برجای نمانده، از جای نجنبیده و با جسارت بیمانند تاریخی به جلوترین خط جبهه نشتافته و جلوی دشمن به مبارزه جانانه ـ و در لحظه هایی یک تنه ـ نایستاده بود، روشن نبود چه بر سرنوشت انقلاب مشروطه، ایران و یکپارچگی آن می آمد؛ یا مانند خسرو روزبه، قهرمان ملی ایران که اگر در بدترین شرایط شکست حزب توده ها و ناامیدی و ناکامی توده های مردم آرزو یر باد رفته، آنچنان با دلیری و سرفرازی تا پایان زندگی پر ارجش، تا پای چوبه تیرباران، در برابر دشمن طبقاتی نایستاده بود و اُمید و آرزوی از دست رفته را به حزبش و به توده های مردم زحمتکش بازنگردانیده بود، روشن نبود که من و شما و توده های مردم میهن ما، با وجود داشتن ناشایست ترین دولت های تاریخ ایران، بتوانند چنین سربلند در برابر بزرگترین نیروهای اهریمنی تاریخ جهان بایستند و پایداری نمایند. این آرش های دوران ما، تیرهای ترکش خود را تا ژرفای وجدان همه ما و آدمیت خواهان پیشرفت و برابری پرتاب نموده اند.

شاید گزافه به نظر برخی کسان آید؛ ولی می پندارم این بار تاریخ میهن ما آرشی از جنسی دیگر پیشکش مردم ایران و جهان نموده است.

***

از همان هنگام که «جایزه صلح نوبل»۱ را دریافت نمود، گفتار و کردار وی را با کنجکاوی موشکافانه دنبال نموده ام. در آن هنگام، با خود می اندیشیدم:
« ... این جایزه را به انگیزه های سیاسی و برای سوء استفاده از وی برای پیشبرد آماج های پلید خود به وی پیشکش نموده اند ... اکنون و تا هنگامی چند از وی بهترین سود را خواهند برد، آنچنان که از بسیاری کسان مانند نلسون ماندلا بردند ...».

از نخستین گفتگوهای وی با خبرنگاران، مصاحبه گرها و رسانه های گروهی، برایم روشن شد که با آدمی بسیار روشن، زیرک، مردم دوست، کاردان و بی باک که می داند چه بگوید ـ یا نگوید ـ و چگونه کردار نماید، سر و کار دارم.

او که یکتنه کار چندین حزب و سازمان سیاسی و اجتماعی را در کشور ما به سود صلح و آزادی های اجتماعی، به سود سازماندهی توده ای و در پشتیبانی از زنان و کودکان، بی چیزان وزیان دیدگان انجام داده و می دهد، برای من نماد راستین پشتیبانی از «مستضعفین» و «عدالت علی» است که دیگران قول آن را به توده های زحمتکش و ستمدیده که اینک به خاک سیاه نشسته اند، داده بودند.

او، آنجا که می باید، در سخنرانی هایش نوک پیکان حمله را به درستی به سوی امپریالیست ها نشانه می گیرد و آنجا که می تواند با هشیاری و بدون آنکه امکان کوچک ترین سوء استفاده ای به نیروهای اهریمنی سرمایه بدهد، از همه امکان های جهانی برای پیشبرد مبارزه توده های مردم ایران به سود پیشرفت و بهبودی اجتماعی بهره می گیرد. یکی از آخرین سخنرانی های وی در پارلمان اروپا در تاریخ ۴ مارس گذشته با حضور بیش از یکصد تن از نمایندگان آن، «گروه کار ارتباط با ایران» و «کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا»، بخوبی نشانگر کوشش های ارزشمند این آرش دوران ماست.

او، نه چپ و راست از کسی به خاطر دعوت وی به آنجا سپاسگزاری نمود؛ نه به پیشگویی های "داهیانه" درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری پرداخت؛ نه به کسی نان قرض داد که گویا همبستگی‌ شان با مبارزه مردم ایران در راه صلح، حقوق بشر، دموکراسی و عدالت اجتماعی به شکل‌گیری مشارکت سازنده به سود امر صلح و دموکراسی در ایران یاری می‌رساند و نه نان به نرخ روز خورد که همه کاسه کوزه ها را بر سر روحانیون ایران بشکند. او هیچکدام این کارها را نکرد و به جای آن از دشواری ها و مبارزه مردم ایران برای بهبود وضعیت حقوق بشر، وضعیت زنان، اقلیت های مذهبی، دانشجویان و چالش های پیرامون فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی سخن گفت. این که نگارنده با دیدگاه وی در زمینه ایستاندن و پایان دادن به فعالیت های هسته ای کشورمان، همداستان نیستم، در اینجا چندان اهمیت ندارد. وی، از جمله گفت:
« متاسفانه در ایران مشکلات حقوق بشر خیلی زیاد است ... من قول داده ام تا زمانی که زنده و بیرون از زندان هستم کارم را ادامه دهم. بنابراین مهم نیست دفتر من بسته شده، دهان مرا نبسته اند ... تبعیض براساس جنسیت در ایران زیاد است و فعالین حقوق بشر در ایران تبعید می شوند و حقوق زنان پایمال می شود ...

خواسته ما فقط این است که دولت ایران به تعهدات بین المللی خود پایبند باشد و به آن احترام بگذارد. این درست نیست که دولتی در عرصه بین المللی کنوانسیون ها را بپذیرد ولی در عمل به آن ها احترام نگذارد و آن ها را نقض کند. گفتن مسائل فوق و تلاش در جهت رفع تبعیض از مردم کشورم باعث شد که دفتر من بسته شود و تا کنون چندین بار مرا تهدید به قتل کرده اند ...

ما فقط می خواهیم رفتار دولت ایران با مردم بهتر شود و از این خواسته خود هم دست برنمی داریم. اما اروپا باید از تهدید نظامی پرهیز کند و تحریم اقتصادی را هم در دستور کار خود قرار ندهد، چون ما نمی خواهیم مردم ایران بیش از این آسیب ببینند. ما از شما مقامات و نمایندگان پارلمان اروپا می خواهیم که وقتی به ایران می آئید علاوه بر ملاقات با افراد دولتی با جامعه مدنی ایران نیز ملاقات کنید و از آن ها حمایت کنید ... خاورمیانه باید عاری از سلاح اتمی باشد، نه پاکستان، نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری نباید در این منطقه سلاح اتمی داشته باشد. می دانید که من در کمپینی فعالیت می کنم که برای خلع سلاح هسته ای است. من معتقدم به جای خرج این همه منابع برای سلاحی مرگبار، باید آنها را در راه بهداشت و آموزش مردم صرف کرد.

اجازه دهید ... ابراز امیدواری کنم که در سال آینده شاهد کاهش نابرابری بین زنان و مردان باشیم. به این علت می گویم کاهش که مطمئنم ما با از میان رفتن نابرابری هنوز فاصله زیادی داریم. تاریخ نشان داده که زنان آخرین گروهی هستند که از دمکراسی بهره مند می شوند. گاهی اوقات فکر می کنم واژگانی چون دمکراسی و برابری، تساوی، همه برای مردان آفریده شده است و اگر از سهم مردان چیزی اضافه آمد نصیب زنان می شود. ما باید این معادله را به هم بزنیم و باید تساوی حقوقی واقعی را عملی کنیم و این امکان ندارد مگر اینکه زیربنای فرهنگی جامعه خود را هم اصلاح کنیم ... ما در دنیائی زندگی می کنیم که هنوز در بعضی از کشورها زن را بعنوان یک موجود کامل به رسمیت نمی شناسند. در برخی کشورهای خاورمیانه نه تنها زنان حقوق برابر با مردان ندارند بلکه حتی انسان هم به حساب نمی آیند. در برخی نقاط زنان را با نام خودشان صدا نمی کنند بلکه با نام پسرانشان صدا می کنند به عنوان نمونه می گویند مادر علی بجای آن که آن زن را بنام خود بنامند.

در ایران هم قوانین تبعیض آمیز بسیاری در مورد زنان وجود دارد. ایران کشوری است که ۶۵ درصد دانشجویانش دختر هستند، ما زنان استاد دانشگاه، مهندس و دکتر و دیگر مشاغل مهم هم داریم ولی متاسفانه با این وجود، قوانین تبعیض آمیز به تصویب می رسد. مرد می تواند در ایران ۴ همسر داشته باشد و بدون دلیل زن خود را طلاق بدهد. اما طلاق گرفتن برای زن بسیار دشوار است. یک زن برای کار کردن و نیز خارج شدن از کشور باید از شوهر خود اجازه بگیرد.

زنان ایران که بسیاری از آنان تحصیل کرده اند و از تمدنی بسیار کهن برخوردارند با این قوانین غیرعادلانه مخالفند و علیه این قوانین سال هاست که مبارزه می کنند و جنبش برابری در ایران بسیار قوی است. خوشبختانه مردان زیادی به این جنبش پیوسته اند و ما را کمک می کنند. این جنبش بدون رهبر و مرکزی اداره می شود و شعبه ای هم ندارد، بلکه جایگاه آن در منزل هر ایرانی است که به تساوی حقوق اعتقاد دارد ... جنبش زنان در ایران صدمه ناپذیر است چون که این جنبش در توده های مردم نفوذ کرده است و رهبر مشخصی هم ندارد. به همین دلیل دولت ایران حدود ۵٠ نفر از فعالان حقوق زنان را دستگیر کرده و برای آنان پرونده کیفری ساخته و بعضی از آنان را به حبس های طولانی مدت محکوم کرده است. ولی این جنبش قوی تر از سابق ادامه دارد و هر نفر که دستگیر شود ده نفر جانشین آن می شوند و نسل جدیدی بسیار شجاع تر از ما که مادران آن ها هستیم به میدان می آیند. این جنبش پیشرفت هائی هم داشته و توانسته چند قانون از جمله قانون حضانت را به نفع مادران به تصویب برساند. ما پیروزی هائی داشته ایم اما این پایان کار نیست و تا رسیدن به تساوی کامل حقوق زن و مرد دست از مبارزه برنمی داریم و مطمئنم که آن روز می رسد زیرا که ما زنان تحصیلکرده و شجاعی داریم که مصمم هستند به تساوی برسند»۲.

باید همه نیروی خود را به کار گیریم که وی به سرنوشت سردار ملی ایران و روزبه دلیر، دچار نشود. باید از وی و کسانی چون او پاسداری نمود و ارزش آنها را دانست.

به نوبه خود، روز جهانی زن را به وی و دیگر زنان آزاده و دلیر ایران و جهان شادباش می گویم.

ب. الف. بزرگمهر ۸ مارس ۲٠٠۹


پی نوشت ها:

۱ـ تارنگاشت زیر برای کسانی که علاقمند به چند و چون «جایزه نوبل» و تاریخچه آن هستند، سودمند است:
http://mmmoradi.blogfa.com/post-60.aspx

۲ ـ گزارش اختصاصی پیک نت از سخنرانی شیرین عبادی در پارلمان اروپا و دیدار با نمایندگان زن احزاب سوسیالیست پارلمان، ١٧ اسفند ۱٣٨٧
http://peiknet.com/1387/01esfand/17/PAGE/38EBADI.htm
رونوشت برابر اصل این "گزارش اختصاصی" را در تارنگاشت زیر نیز می توانید پیدا کنید!:
http://news.iransarfaraz.com/news/3035.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!