«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۲۲, چهارشنبه

به بهانه ی بزرگداشت مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ی ایران و جهان!

شادباش به همه ی دختران و زنان سختکوش و پیکارجوی میهن؛ حتا به آخوندها و ملاها تا چشمان شان کمی بیش تر گِرد شود! انشاء الله از خرسندی و خشنودی!

نوشته است:
آدم ها را باید به اندازه ی شایستگی شان پذیرا شد! هنگامی که بیشتر از شایستگی شان، پذیرای آن ها شدی، خودشان را گم می کنند و می پندارند که علی آباد هم شهری است!

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

با خود می اندیشم:
در نقشه برداری از همان آغازِ کار، برای تعیین خطوط ارتفاع (hypsometry)، نیازمند نقطه ای هستی که شاید آن را به پارسی «نقطه ی نشانه» (bench mark) بتوان نامید. اکنون درباره ی اندازه ی شایستگی ـ به عنوان نمونه خودم را می گویم ـ از کجا و برپایه ی کدام «نقطه ی نشانه» ای، اندازه ی شایستگی ام را روشن کنم؟ اگر به عنوان نمونه، «نقطه ی نشانه» را خانم مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ی ایران و جهان که همینجا کامیابی اش را به همه خانم ها و نیز آقایان شادباش می گویم، بگذارم که یک ناشایست تمام عیار از آب در می آیم و باید بروم زیر گِل!

خوب! پرسش، همچنان برجای مانده و پاسخی سزاوار نیافته است! هرکسی چگونه شایستگی دیگری را می تواند اندازه بگیرد؟ از روی شایستگی خود؟! این که خود بزرگ بینی و خودشیفتگی است ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ امرداد ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!