«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

یک گواهی تاریخی از توافق نامه ی دو ارباب در دوران سده های میانی


بخشی از متن توافقنامه ای که دو ارباب درباره ی «سِرف»* های خود دستینه کرده بودند:
... پنهان نماناد که اسقف پراگ، «سرف» خود، ایزابل را برای ازدواج با آدم ما: روبرت به ما بخشیده است. ما هم در عوض، دختر «سرف» نامبرده، دختر «سرف» خود: اِمِلینا را برای اینکه با آدمِ اسقفِ پراگ: گارین ازدواج کند به ایشان می سپاریم.

اینک متن فرمانی که برای پایان بخشیدن به ستیز میان اسقف پراگ و دِیر صادر شده بود؛ ستیز به خاطر ازدواج گیرولد که «سرف» دِیر بود با دختری که «سرف» اسقف بود، برخاسته بود:
من، اسقف پراگ، اعلام می دارم که گرهِ این ستیز، سرانجام بدین ترتیب گشوده می شود که:
نخستین فرزند از فرزندان گیرولد، آن ها که زاده شده اند و آن هایی که زاده خواهند شد، باید از آنِ ما باشد؛ دومینش از آنِ دِیر باشد؛ سومینش به ما، چهارمینش به دِیر و ...

برگرفته از کتاب «تاریخ سده های میانه»، آ. و. آگیبالووا و گ. م. دنسکوی، برگردان رحیم رییس نیا، چاپ دوم، سال ۱۳۵۷، انتشارات پیام (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب.  ب. الف. بزرگمهر)

* دهگان وابسته به زمین ـ در سنجش با موقعیت اجتماعی دهگان (رعیت) دوره ی خاوندی سده های میانی ایران، آدمی میان رعیت و برده!    ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!