«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۲۶, دوشنبه

زمان چندانی برای زر زر کردن برجای نمانده است!


به گزارش زیر درباره ی وضعیت بیمناک آب در ایران یاریک شوید!

در این گزارش که بگونه ای عمده دربرگیرنده ی سخنان وزیر نیرو در «نشست شورای مدیران آب» وزارتخانه اش است، وی بدرستی گفته است:
«... گاهی تنها صحبت از کمبود منابع آبی در کشور برای مردم کفایت نمی کند!» که کاش آن «گاهی» را نمی گفت و از ارزش گفته ی خود نمی کاست؛ گفته ای که اگر آن واژه ی لق را از جلوی آن برداریم، همان «دو سد (صد) گفته چون نیم کردار نیست» از شیخ اجل، سعدی شیرین سخن است. با این همه، چنین گفته ای از زبان یک وزیر در دولتی که سایر وزیران و بالاتر از همه، رییس شان: آخوندی ریش حنایی، تاکنون تنها به زر زر از وضعیت گذشته بسنده نموده و حتا وزیر اقتصادش به همین بهانه، گرانی کمرشکن در پیش رو را ماسمالی می کند و به زبان خود چاره ای برای درد بی درمان اقتصاد کشور ندارد، شاید تا اندازه ای خوشایند است که آن را با چیزی گولزنک یکسان نباید پنداشت و باید گفت:
تا ببینیم!

از مدت ها پیش به این سو، وضعیت آب و هوایی و «بوم زیستی» در بسیاری از منطقه های کشور، بجایی رسیده که به عنوان نمونه در بلوچستان، نه تنها آدمیان که جانوران نیز می گریزند و به جاهای دیگر می کوچند. این نکته به اندازه ای بسنده، گویای وضعیت ناگوار آب های زیرزمینی، نه تنها منطقه های بیابانی و نیمه بیابانی ایران که نیز جاهایی است که از آب و هوایی ملایم تر و نمناک تر برخوردارند؛ چالشی که از چارچوب خشک شدن چندین دریاچه و رودخانه در ایران بسی فراتر می رود و نشانه ای دیگر بر نابسامانی و نابخردی در مدیریت کشور بگونه ای کلی و در این مورد ویژه، مدیریت آب در سرزمینی رویهمرفته خشک با آب و هوایی نیمه بیابانی (semi-arid) است؛ کشوری که بجای پند و اندرزهای ۹۵ میلیارد دلاری به مشتی دزد پاچه ورمالیده ی اسلام پیشه درباره ی پرخوری نکردن در شب های افطار ماه رمضان که انشاء الله۱ کارد به شکم صاحب مرده شان بخورد، می بایستی به چنین چالش هایی، همگام با افزایش جمعیت کشور و بویژه شهرنشینی پرداخته و برای آن به هنگام چاره اندیشی می شد. اکنون، کار بجایی رسیده ـ و آن زنگ خطر آقای وزیر بسیار بجاست! ـ که اگر دیر بجنبیم، شرایطی بسیار ناگوارتر و فاجعه بارتر از هم اکنون، نه تنها در «بوم زیست» کشور در پی خواهد داشت که بسیاری زمینه های اقتصادی ـ اجتماعی را نیز دربر گرفته، روندی چون واکنش های زنجیره ای پی در پی برمی انگیزاند که با شتاب به زنجیره هایی فزاینده تر، همپوشان (overlap) و «نوارهای موبیوس»ی۲ درهم برهم فرا خواهند رویید؛ روندی که حتا ورزیده ترین ویژه کاران هر رشته را نیز سردرگم خواهد نمود؛ چه برسد به نمازخوانان الله کرمِ۳ حاکمیتی تبهکار که هم اکنون نیز سرشان با جای دیگرشان بازی می کند و جز الله در آسمان و دزدی در زمین، چیزی نیاموخته اند!

برای آنکه اهمیت جُستار بهتر دریافته شود، تنها اشاره ای به خشک شدن زاینده رود در شهر اسپهان می کنم که نموداری روشن از بلایی است که بر سر سفره های آب زیرزمینی در کشورمان آمده است؛ نام این رودخانه، تاریخی کهن دارد و انگیزه ی نامگذاری آن، هستی چشمه ها و رودخانه هایی کوچک و به گمان بسیار نیرومند، «کارستی»۴ بوده که در بخش بزرگی از مسیر رودخانه،  آب های سفره های زیرزمینی را به بستر رودخانه می افزوده اند و از همین رو، «زاینده رود» نام گرفته است؛ زاینده رودی که دیگر شوربختانه، آبی زاینده و هم افزا ندارد!

با همه ی آنچه گفته شد، برای اینکه خود را در پیچ و خم چالش های دانشی و فنی درگیر نکنیم و این نکته را دریابیم که این سویه از جُستار، گرچه پایه ای مهم در رویش و بالندگی اقتصادی ـ اجتماعی هر کشور و منطقه ای است، نقش بنیادین در رویکرد اقتصادی به چالش های اجتماعی ندارد و بی آنکه بخواهم گفتگو و ستیزه ای دانشمدارانه و فلسفی در اینجا باز کنم و به آن دامن بزنم، نمونه ای درنگ پذیر، شایان بازاندیشی و پیگیری در زمینه ی مورد گفتگو را در زیر می آورم که سویه بنیادین چالش را بخوبی به نمایش می گذارد.

چندی پیش، کسی یادداشت کوتاهی با برنام «تجهیزات بارورسازی ابرها در کشور؛ تنها ۲ هواپیما و سیستم های فرسوده» در «گوگل پلاس» درج نموده بود که توجه مرا برانگیخت و آن را با اندکی ویرایش و برنامی دیگر در تارنگاشت خود درج کردم:
«فاکت هایی نه چندان کوچک در کنار خروارها ادعا!
این پیشرفت ها که برای آن بیگمان جان ها کنده و عرق ها ریخته شده برای دزدان و چپاولگران اجتماعی ـ اقتصادی آب و نان نمی شود!

تجهیزات بارورسازی ابرها در کشور؛ تنها ۲ هواپیما و سیستم های فرسوده!

تجهیزات موجود در کشور برای بارورسازی ابرها به هیچ عنوان پاسخگوی نیاز بالای کشور نیست و به گفته ی مدیر «مرکز ملی تحقیقات باروری ابرها»، هم اکنون عملیات بارورسازی ابرها در سطح کشور تنها با بهره وری از ۲ هواپیما و ساز و برگ کهنه و فرسوده انجام می شود و به همین دلیل استان ها باید در نوبت های درازمدت برای انجام عملیات بارورسازی ابرها قرار گیرند. این در حالی است که ایران در زمینه ی دانش بارورسازی ابرها بسیار پیشرفته است و برخی کشورهای منطقه از جمله عُمّان و تاجیکستان درخواست انجام عملیات بارورسازی ابرها را به ایران ارائه کرده اند تا این مهم را کارشناسان ایرانی در کشورشان انجام دهند.
برگرفته از ”گوگل پلاس“ با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ عنوان و زیرعنوان نیز از  آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر»۵

همانگونه که در این نوشته می بینید، دانش فنی در زمینه ی بارورسازی ابرها و باران زایی در کشورمان خوشبختانه هست و حتا خواستارانی در کشورهای پیرامون دارد؛ ولی با این همه، ساز و برگِ کار، تنها دو هواپیما و سامانه هایی فرسوده است:
نمودار روشن دیگری از نه تنها نابخردی که بویژه نابکاری در مدیریت اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی «ولایت آقا» که در آن میلیاردها دلار برای ساختن مسجد و روضه خوانی و جن گیری برای خر کردن نه تنها توده ی مردم ایران که حتا گروه های روشنفکر جامعه۶ بکار گرفته می شود؛ ولی در این زمینه که سرمایه گذاری در آن برای کشورمان از اهمیتی بسزا در اندازه های مرگ و زندگی برخوردار است، هیچ کاری به انجام نرسیده است و می پندارم که دزدان نمازخوان، ویژه کاران آن رشته را نیز به اینجا و آنجا یا به بیرون ایران تارانده و آواره نموده اند؛ زیرا همانگونه که در زیر برنام آن یادداشت، نوشته بودم:
«این پیشرفت ها که برای آن بیگمان جان ها کنده و عرق ها ریخته شده برای دزدان و چپاولگران اجتماعی ـ اقتصادی آب و نان نمی شود!» ... و نکته ی چشمگیر و شایان درنگ، درست در همینجاست؛ زیرا در حاکمیتی که همین دزدان و چپاولگران بر آن فرمان می رانند و تنها پندار خام شان، نگهبانی از «بیضه اسلام» ـ که همانا بیضه های جفت کرده ی خودشان ـ و «بازی برد و خورد» با «شیطان بزرگ» پیشین یا «سوسن خانم» کنونی است، درهای پیشرفت اجتماعی ـ اقتصادی به سود توده های سترگ مردم، به سود نیروهای کار و زحمت و روشنفکران خلقی آن بسته است و تا هنگامی که در روی این پاشنه است، همچنان بسته نیز خواهد ماند. این درها، تنها با سرنگونی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی گشودنی است و آن هم به هنگام! وگرنه، سرنوشتی بسیار بد و غم انگیز برای میهن مان رقم خواهد خورد که هربار آن را به پندار یا بر زبان آورده و یا می نویسم، تنم می لرزد.

سرنگون باد رژیم تبهکار و ضد ملی جمهوری اسلامی بدست توانای خلق های ایران زمین!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۶ اسپند ماه ۱۳۹۲

پانوشت:

۱ ـ با وام گرفتن از زبان خودشان!

۲ ـ «نوار (یا حلقه ی) موبیوس»، نواری است که از هماوندی مکانی ـ فضایی (topology) ویژه ای برخوردار است و نخستین بار از سوی ریاصی دانی به همین نام، ساخته شده است؛ نواری است ساده که اگر لبه یکسوی آن را ۱۸۰ درجه بچرخانیم و با چسب به سوی دیگر نوار بچسبانیم، حلقه ای همانند نماد «بی نهایت» (∞) بدست می آید که تنها دارای یک پهلو (بُعد) است. به عنوان نمونه، اگر با خودکار یا مدادی، خطی در درازای آن بکشیم و کار را پی گیریم، دوباره به همان خط خواهیم رسید؛ از ویژگی های دیگر این حلقه آن است که اگر آن را از درازا از میان به دو نیم کنیم، یک حلقه ی بلندتر با پیچی بیش تر بدست می آید و اگر همین کار را پی گیریم، دو حلقه ی درگیر در یکدیگر خواهیم داشت.

۳ ـ از دید من، «الله کِرم» هم خوانده شود، درست است: کِرم های الله بر روی کره ی خاکی!

۴ ـ «کارست» (karst) از بهم پیوستن چاله ها و سوراخ های کوچک و بزرگ، بگونه ای عمده در سنگهای کربنات دار توده ای (massive) چون آهک و دولومیت در پی خوردگی آب های اسیدی (با یون های آزاد هیدرژن که به هر رو در همه ی آب ها کم و بیش هست) پدید می آید و یکی از چالش های های بزرگ بویژه در زمینه ی سدسازی است؛ همین پدیده در زیر زمین، سبب پیدایش سفره های آب زیرزمینی، غارها و در روی زمین، پیدایش برخی گونه های چشمه و بسترهای رودخانه هایی چون زاینده رود است؛ یک نمونه ی دیدنی از چنین رودخانه های کارستیک در یکی از منطقه های یوگسلاوی پیشین است که آب در برخی جاهای آن در روی زمین و در برخی جاها در زیر آن جریان دارد.   

گرچه از وضعیت زمین شناسی مسیر زاینده رود و سفره های آب زیرزمینی آن، رویهمرفته آگاهی چندانی ندارم، ولی در کار زمین شناسی معدنی برای آماج هایی دیگر در بخش های بالادستی و سرچشمه های این رودخانه به پدیده ی کارست در سنگ های توده ای (massive) آهکی بسیار برخورده ام که بگمان بسیار، بستر بخشی از مسیر زاینده رود، بویژه در بخش بالادستی آن را دربرمی گیرد.  

۵ ـ «فاکت هایی نه چندان کوچک در کنار خروارها ادعا!»

۶ ـ آنگونه که شوربختانه در «گوگل پلاس» به عنوان مشتی نمونه ی خروار می بینم؛ و در اینجا به آن بخش بندی ریشخندآمیز مذهبی و غیرمذهبی، خودی و ناخودی نیز کاری ندارم (این سد ساختگی نیز بزودی شکسته خواهد شد!) ؛ رویهمرفته می گویم!

***

وزیر نیرو: برای پایین آمدن آب پشت سدها اعلام خطر می کنم!

وزیر نیرو با بیان اینکه تنها صحبت از کمبود منابع آبی در کشور برای مردم کفایت نمی‌کند، گفت:
نسبت به پایین آمدن ارتفاع آب از تراز ایمنی مورد نیاز در شمار قابل توجهی از سدها اعلام خطر می‌کنم و باید نامه‌ای خدمت رئیس‌جمهوری تهیه و اعلام خطر شود.

حمید چیت چیان در نشست شورای مدیران آب وزارت نیرو با بیان اینکه باروری ابرها طرحی بسیار خوب و ارزشمند است، گفت:
«با توجه به وضعیت نابسامان منابع آبی و بارش ها در کشور، باید با تخصیص اعتباری ویژه، ۱۰ تا ۱۵ درصد بارش ناشی از بارورسازی ابرها حاصل شود» (برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو).

او گفت:
باید با جابه جایی اعتبارها یا اخذ یک مجوز ویژه و یا با استفاده از اعتبار خشکسالی، بارورسازی ابرها از سر گرفته شود و ساختار اجرایی در شرکت منابع آب ایران برای این کار دیده شود.

چیت چیان با بیان اینکه گاهی تنها صحبت از کمبود منابع آبی در کشور برای مردم کفایت نمی کند، گفت:
«لازم است گزارش های تفصیلی همراه با اعداد و ارقام و گزارش تصویری از منابع آبی کشور در رسانه ها ارایه شود تا پیام های وضعیت کنونی منابع آب کشور، مخاطبان را قانع کند و پیام های وزارت نیرو مبنی بر لزوم مدیریت مصرف گوش شنوا پیدا کند.»

وزیر نیرو بر لزوم توجه بر ایمنی سدها تاکید کرد و گفت:
«ارتفاع آب از تراز ایمنی موردنیاز در شمار قابل توجهی از سدها پایین آمده است و بنابراین باید نامه ای خدمت رییس جمهوری تهیه و اعلام خطر شود.»

او گفت:
«پایین آمدن آب از سطح ایمنی در پایداری سدها اشکال ایجاد می کند و مشکلاتی را برای پایین دست سدها به وجود می آورد و باید اعتباری برای این کار تخصیص یابد.»

چیت چیان با بیان اینکه الگوی استفاده از آب در مناطق مختلف جهان متفاوت است، گفت:
«در برخی مناطق مانند برزیل و یا اروپا تامین آب متکی بر میزان بارش باران و در برخی مناطق مانند هند و چین تامین آب متکی بر ذخیره سازی آب های سطحی است.»

او گفت:
«ایران جزو کشورهایی است که تامین آب آن از گذشته متکی بر منابع آب زیرزمینی بوده است و با توجه به تغییر اقلیم، بالا رفتن درجه حرارت و تبخیر اتکا بر ذخیره آب سطحی کاهش می یابد.»

وی افزود:
«بر اساس نظر شماری از استادان و کارشناسان بخش آب کشور، در وضعیت کنونی منابع آب کشور، باید از منابع ژرف آب مانند سدهای زیرزمینی استفاده شود و سراغ روش های ذخیره سازی برویم تا آب در درون زمین دچار تبخیر نشود.»

وزیر نیرو گفت:
«در زمان کنونی میزان قابل توجهی از بارش ها در مناطق مختلف ایران ازطریق گسل ها از سرزمین ما خارج می شود زیرا گسل ها هم آب را به کشور آورده و هم آب را خارج می کنند.

او با بیان اینکه باید درباره آب های ژرف و نحوه ذخیره سازی آب در زیر زمین، مطالعه ها و سرمایه گذاری های بیشتری انجام شود، گفت:
«مرکز ویژه ای برای پژوهش در این زمینه لازم است تا در زمینه آثار تغییر اقلیم و به ویژه بخش آب زیرزمینی مطالعه بیشتری انجام دهد.»


این گزارش از سوی اینجانب، تا اندازه ای ویرایش و پارسی نویسی شده است؛ برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!