«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

انقلاب ادامه دارد!


گفتگو با حما همامی، دبير اول وسخنگوی حزب کمونيست کارگران تونس 

حما همامی يکی ازچهره های برجسته انقلاب تونس است ... مصاحبه زيرقبل از تظاهرات صد هزارنفری درتونس جمعه مورخ ۲۵ فوريه ۲۰۱۱ عليه دولت غنوشی توسط حزب کار بلژيک صورت گرفت و درنشريه همبستگی ارگان سياسی اين حزب به زبان فرانسوی منتشر گرديد. يکی از خواسته های مهم تظاهرکنندگان عزل غنوشی بود که دوروزبعد در يکشنبه ۲۷ فوريه متحقق شد و دو وزير ديگراز بازماندگان دولت بن علی روز دوشنبه ۲۸ فوريه مجبور به استعفا شدند.

حما همامی دراين مصاحبه به نکات مهم و ظريفی ازانقلاب تونس اشاره دارد که درمطبوعات ورسانه های غرب کمتر ديده می شود. حما همامی با اشاره به اينکه «ما بر ديکتاتور پيروزشديم اما نظام ديکتاتوری هنوز پابرجاست» به سئوالات حزب کاربلژيک پاسخ می گويد.

س � تحت تاثير انقلابات و تظاهرات گسترده در دنيای عرب، نوعی نسيم خوش بينی در سراسر جهان وزيده است. اين جنبش، که در کشور شما پا گرفت، معرف چه چيزی است؟
ج � پای يک انقلاب بزرگ، چه در سطح کشورهای عرب و يا در ساير کشور های منطقه ما در ميان است. ياد آوری ميکنم که خلق تونس اين انقلاب را با تکيه بر نيروهای خودی انجام داد. در بسياری از کشورهای عرب، ادعا می شد که ما، بدون حمايت فرانسه، آمريکا و يا ساير قدرتهای خارجي، نمی توانيم بر عليه ديکتاتورهائی مثل بن علی انقلاب کنيم. خلق ما نشان داد که با تکيه بر نيروهای خودي، ميتوان ديکتاتورهائی مثل بن علی را، با آن دستگاه امنيتی عظيمی که داشت، کنار زد. بعلاوه، خلق تونس اين انقلاب را در اتحادی نسبتا کامل انجام داد. طی بيش از يک ماه، ما حتی يک شعار مذهبي، که ميتوانست خلق ما را تجزيه کند، نشنيديم. خلق تونس بر محور آرمانهای دمکراتيک، اقتصادی و اجتماعی خود متحد شد.

س � برای شما اين انقلاب تمام نشده است. چرا؟
ج � اين انقلاب هنوز ادامه دارد. چون هنوز اهداف دمکراتيک و اجتماعی خود را متحقق نکرده است. ديکتاتور را شکست داد، اما هنوز بر ديکتاتوری غلبه نکرده است. پليس سياسي، تکيه گاه اصلی ديکتاتوري، هنوز پا بر جاست و از قضا خيلی هم فعال است. مجلس فرمايشی هنوز برقرار است. مجلسی عروسکي، که با فرمان بن علی بر پا شده بود. رئيس موقت آن يک عضو حزب بن علی است، بسيار نزديک باو. دولت همچنان توسط نخست وزير بن علی هدايت می شود، محمدغنوشي، و وزرايش از همين قماشند. مسئوولان بالا، فاسد، همچنان در پستهای خود نشسته اند. قانون اساسی مطلوب ديکتاتوری هنوز تغيير نکرده است. ديکتاتوری برای دوام خود قوانين ضد دمکراتيک و ضد اجتماعی زيادی گذراند، که همچنان جاريند. در دست دولت کنوني، تمام اين قوانين و نهادها می توانند دوباره برعليه خلق بکار گرفته شوند. پس رژيم بن علی هنوز باقی است. اين است که جنبش توده ای ادامه دارد، با وجود وعده های دولت کنونی. انقلاب انحلال دولت موجود را طلب ميکند. دولتهای «ترميم شده»! مثل همين دولت کنونی را مردود ميداند. حزب سابق حکومتی (اتحاد مجاز دمکراتيک، که تا ۱۸ ژانويه گذشته همچنان عضو بين الملل سوسياليستی بود) بايد حقيقتا منحل شود. خير، ما نمی توانيم بگوئيم که انقلاب تمام شده. چون هنوز بر نيروهای ارتجاعی غلبه نکرده است. آنها هنوز حاضر و در کارند. گرچه ضعيف شده اند. ما بايد اين انقلاب را، با قاطعيت زياد، ادامه دهيم، اما با تاکتيک صحيح برای پرهيز از تجزيه خلق، که می تواند تاثيرات منفی زيادی بر روی اين انقلاب بگذارد. سخن برسر انقلابی است که خلقهای جهان اميد زيادی به آن دارند.

س � بعضی ها انقلاب تونس را يک رويداد خودجوش قلمداد ميکنند...
ج � خير، اين درست نيست. اين را ميگويند تا نقش نيروهای انقلابی و مترقی در اين سالهای اخير را از اعتبار انداخته و آن را نفی کنند. می خواهند بگويند که بايد بدنبال راهی برای پيوند اين انقلاب با حزب سابق حکومتی پيدا کرد، که دولتمردان سنتی ناگزير بايد رهبری جنبش را بدست گيرند... اين جنبش در سطح ملی سازمان داده نشده بود. فاقد يک رهبری واحد بود، يک برنامه مشترک نداشت. ولی اين به معنای عدم آگاهی، فقدان سازماندهی نيست. آگاهی وجود دارد، چون فعالين اين جنبش غالبا رزمندگان چپ، مترقي، سنديکاليستها، مبارزان حقوق بشرند. اين جوانان ديپلمه و بيکارند که به جنبش دانشجوئی تعلق دارند. حزب ما، نيروهای ما نيز حاضرند. برعکس، اسلامی ها حقيقتا شرکت ندارند. بيخود نيست که در اين انقلاب، هيچ شعار مذهبی داده نشد. بلحاظ سياسي، اسلامی ها فقط از جنبش حمايت ميکنند. بلحاظ تشکيلاتي، رزمندگان توانستند که خيلی سريع خود را در کميته ها سازمان دهند. در همان نخستين روزهای انقلاب، در بعضی روستاها، فی الواقع يک خلاء حکومتی وجود داشت. مشترکا، باتفاق دمکراتها، ما از مردم دعوت کرديم که خود را سازماندهی کنند. آنها در روستاها و در مناطق، گاهی در محافل موسوم به «محافل توده ای» يا «مجامع حفظ انقلاب»، گاهی در کميته ها يا در اتحاديه ها... اين کار را انجام دادند. اينجا در شهر تونس، مردم خود را در کميته های توده ای يا کميته های محلی سازماندهی کردند. آنها رهبران را از ميان رزمندگانی که در جريان انقلاب بيشتر فعال بودند انتخاب کردند. ساختار آن هنوز ضعيف و جنينی است. هنوز يک مرکزيت واقعی در سطح ملی وجود ندارد. اما، رفته رفته اين کميته ها به کميته هائی بدل شدند که در باره وضع موجود و آينده بحث ميکنند، و يا در باره اينکه مردم چه کارهائی ميتوانند انجام دهند.

س � جبهه ۱۴ ژانويه چند هفته پيش تاسيس شد. اينها کيستند؟ برنامه يا چه مطالباتی دارند؟
ج � بلحاظ سياسي، چپ موفق شد که نيروهای خود را در جبهه ای بنام « جبهه ۱۴ ژانويه » جمع و جور کند.
 روز فرار بن علی چپ دارای يک وجهه انکار ناپذير در کشور ماست. چه بلحاظ سياسی و سنديکائي، هم در سطح جوانان و جنبش زنان و هم در سطح حقوق بشر و جنبش فرهنگی. اين جبهه برمحور شعارها و مطالبات مردم تاسيس شد. طالب انحلال دولت، انحلال حزب حکومتی است. اين جبهه خواهان تشکيل يک دولت موقت است، با عناصری که هيچ با رژيم بن علي، با حزبش، با ديکتاتوری رابطه ای نداشته باشند. وظيفه اصلی اين دولت موقت آماده کردن انتخابات برای تشکيل مجلس موسسان است. مجلسی که بايد قانون اساسی را تدوين کند، نهادها، قوانين بنيادی يک جمهوری توده ای و دمکراتيک را بوجود آورد، که خواست خلق تونس است. ما برمحور يک پلات فرم اقتصادی و اجتماعی متحد شده ايم، چون معتقديم که ديکتاتوری يک مبنای اقتصادی و اجتماعی هم داشت، يک بورژوازی کمپرادور(که در پيوند با کمپانيهای فرامليتی خارجی به مال و ثروت رسيد)، تونس را با همدستی با شرکتها و بنگاههای فرانسوي، ايتاليائي، اسپانيائي، پرتقالي، بلژيکی غارت کرد. ما نه تنها خواهان يک دمکراسی سياسي، بلکه يک دمکراسی اجتماعی نيز هستيم، چون بر اين باوريم که انقلاب جاری يک انقلاب دمکراتيک و ملي، يک انقلاب توده ای است که بايد زمينه را برای تحولات بنيادی برای جامعه تونس در آينده را آماده کند. جبهه ۱۴ ژانويه اولين متينگ علنی خود را در روز شنبه ۱۲ فوريه در کاخ گنگره تونس برگذار کرد. موفقيت بزرگی بود؛ بمراتب بزرگتر از انتظار ما. حاصل بسيجی در سه يا چهار روز. بيش از ۸۰۰۰ نفر مجتمع شدند، خيلی ها نتوانستند وارد سالن شوند. ازدحامی که تا بحال ديده نشده بود

س � روز ۱۱ فوريه، يک کميته خيلی وسيعتر نيز تاسيس شد.
ج � بله، نشستی در دفتر شورای ملی وکلای دعاوی از نمايندگان ۲۸ سازمان. تقريبا همه مخالفان بن علی؛ منهای دو حزب که با دولت قانوشی همکاری ميکنند. از ۱۰ سازمان جبهه ۱۴ ژانويه، يعنی مرکز سنديکای واحد، حزب اسلامی انادها، انجمنهای وکلای دعاوی، نويسندگان، روزنامه نگاران، اتحاديه دانشجويان تونس و سايرين. همگی با پيشنهادهای مربوط به ايجاد يک «شورای ملی برای حفاظت از انقلاب» موافقت دارند. پلاتفرم شان به پای پلات فرم جبهه ۱۴ ژانويه نمی رسد، چون طالب انحلال دولت کنونی نيست. بعضی نيروها مثل سنديکای واحد، اين دولت را قبول دارند. اما ۲۸ امضا کننده ميخواهند که اين «شورای ملی» يک قدرت تعيين کننده برای تمام قوانين و تدبيرها بمنظور آماده کردن انتخابات جديد باشد، برای تضمين اينکه حقيقتا دمکراتيک بوده و در آزادی کامل برگذار شود. آنها خواهان حق نظارت بر همه تصميمات دولت و لزوم تائيد شورای ملی در گزينش همه کارگزاران بالا هستند. امضا کنندگان از همه مردم در تمام مناطق و محله ها خواسته اند که کميته های حفاظت از انقلاب را درست کنند و سنديکای واحدهم همه دفاتر خود را برای انجام اين کار در اختيارشان بگذارد. اين کميته ها در شورای ملی نماينده خواهند داشت.

س
� پس شما در آنجا طبقات و اقشار مختلفی که مخالف ديکتاتوری بوده و هستند را جمع کرده ايد. آيا اين اقدام با خصلت اين انقلاب که شما آن را ملی و دمکراتيک می دانيد، تناسب دارد؟ 
ج � از زمان هانيبال (سردار کارتاژ، نيای باستانی تونس)، اين سرزمين هرگز با دمکراسی آشنا نشد. نه دهقانان، نه مغازه داران، نه پيشه وران و توليد کنندگان خرد، نه استادان و يا معلمان. همه اين مردم دمکراسی را می طلبند، دستجمعی و متحد با کارگران. بايد هشيار باشيم. ما سعی ميکنيم که خلق را برمحور يک رسالت واحد متحد کنيم: ديکتاتوری را از ميان ببريم. سعی داريم از نفاق در ميان نيروهای توده ای پرهيز کنيم، همان چيزی که ارتجاع می تواند از آن بهره برداری کند. توافق کرديم که با اسلامی ها و ساير نيروها برای تداوم وحدت خلق تونس بکوشيم و گرفتار جدالهای گروهی نشويم. ولی اين انقلاب ملی هم هست. مردم ميدانند که نخبگان بورژوائی فاسد، دلال صفت، سرزمين ما را بسود بنگاههای خارجی غارت ميکنند. اين بنگاهها برآنند که که توليدات ارزان برای صدور به بازارهای خودشان بدست آورند، نه برای تامين نيازهای جامعه تونس. دخالت قدرتهای اروپائی و آمريکائی برای پشتيبانی از کمپانيهای فرامليتی خودشان بهر قيمتی است. ما به يک برنامه احتياج داريم تا کشورمان را به تناسب نيازهای خلق صنعتی کنيم. اين است آن چيزی که مردم می خواهند. جبهه ۱۴ ژانويه خواهان بنای يک اقتصاد ملی در خدمت خلق است بطوريکه بخشهای حياتی و استراتژيک آن تحت نظارت دولت باشد.

س � شما سخنگوی يک حزب کمونيست هستيد. پس کجاست آن دورنمای سوسياليستی در تونس؟
ج � يک انقلاب سوسياليستی، امروز در دستور کار نيست. بله، بعنوان مارکسيست ما بر اين باوريم که سرانجام بايستی به سوسياليسم رسيد. اين يک ضرورت است، نبايد فريب سرمايه داری جهانی را خورد که در دست مونوپلهای آمريکائی و... است. اين تنها راهی است برای پايان دادن به استثمار انسان از انسان. اما اين طرز تلقی هنوز در اينجا مورد قبول همه نيست. ما نمی توانيم خيلی تند برويم. بايد تناسب قوای سياسی را در نظر داشته باشيم. طبقه کارگر بلحاظ آگاهی و سازماندهی عقب مانده است. جنبش کمونيستی درکشور ما به رغم پيشرفت زياد هنوز خيلی ضعيف است. ساير طبقات هنوز خيلی از طريق اردوی ليبرال، اردوی اسلامی... ابراز وجود ميکنند. پس نبايد به خطا رفت.

با اين انقلاب، حداقل نخستين شاخص های سوسياليسم می توانند در سطح اقتصادی مستقر شوند. اين است که ما با ملی کردن بنگاههای بزرگ بسود کارگران موافق هستيم. استقلال ما اينطور ايجاب ميکند. ما ملی نمی کنيم که بورژوآزی دولتی از آن بهره مند گردد ... طبقه کارگر بايد اين بنگاه ها را به شيوه دمکراتيک اداره کند. اما اين طرح برای همه بخشهای اقتصاد معتبر نيست. ما نمی خواهيم مغازه داران، پيشه وران، کارفرمايان خرد در بسياری از گارگاهها را بوحشت اندازيم که در کشور ما زيادند. نمی خواهيم اينها را برعليه انقلاب بشورانيم. ابتدا بايد فکری بحال دهقانان کرد. روستائی در کشور ما خيلی متنوع است. سازمان يافته نيست. بلحاظ آگاهی خيلی عقب ماندگی دارد. بعضی مناطق پيشرفته ترند، آنجا که کارگران کشاورزی حضور دارند. که در مواردی به دهقانان فقير تبديل شده اند. اينها خودشان در خواهند يافت که اشتراکی کردن کشاورزی در روستاها گريزگاهی مثبت است. ولی مناطقی نيز وجود دارند که دهقانان از دهها سال پيش خواهان زمينی هستند که سرمايه داران بزرگ از آنها گرفته اند. اما لااقل بر روی همين زمينها کار ميکنند. سخن گفتن از اشتراکی کردن، آنان را فورا بياد غارت زمينهايشان در ۶۰ سال گذسته می اندازد. بنظرما گذار به سوسياليسم می تواند بصورت تدريجی و فراهم شدن زمينه های متنوع متحقق شود. فعلا بايد برای تداوم وحدت عظيم خلق کوشيد تا آنها با تجربه خويش به سودمند بودن و ضرورت استقرارسوسياليسم پی ببرند. يک راه واحد وجود ندارد. اما هدف واحد وجود دارد، سوسياليسم.
آدرس وبسايت حزب کمونيست کارگران تونس
http://www.albadil.org/ 
ترجمه وتکثيراز حزب کارايران(توفان)
www.toufan.org
toufan@toufan.org 
۲۲ اسفند ۱۳۸۹  

برگرفته از تارنگاشت «روشنگری»:

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!