«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

در جست‌وجوی آغاز زمان


مصاحبه با دکتر بهرام مبشر، کیهان‌شناس سرشناس ‌ایرانی

دکتر بهرام مبشر در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ به عنوان نمایند‌ه‌ی سازمان فضایی اروپا (ESA) در ناسا مشغول به فعالیت بود. وی شهرتی جهانی در علم اخترفیزیک (استروفیزیک) دارد و در زمینه‌ی کیهان‌شناسی تحقیقات زیادی انجام داده است.

مشارکت با گروهی که موفق به کسب "تصویر فراژرف هابل" شده‌اند و کار در زمینه‌ی انرژی تاریک در کارنامه‌ی این کیهان‌شناس برجسته‌ی ایرانی قرار دارد.

آقای مبشر در حال حاضر استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا است و در همین دانشگاه نیز تحقیقات خود را ادامه می‌دهد.

با وی در مورد زندگی‌نامه، تحقیقات و دستاوردهایش گفت‌وگو کرده‌ایم.

***
 
دویچه وله: آقای مبشر، ممکن است برایمان از شرح حال زندگیتان بگویید؟ از دوران کودکیتان و اینکه کجا به دنیا آمده اید؟

بهرام مبشر: من در سال ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمده ام. تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی را تا سطح لیسانس فیزیک در تهران گذراندم. در دبیرستان البرز بودم، بعد لیسانس فیزیک گرفتم و به انگلستان رفتم. در آنجا دکترای کیهان‌شناسی مشاهداتی را از دانشگاه دورهام انگلستان گرفتم. بعد در دانشگاه لستر انگلیس فوق دکترای استروفیزیک را گذراندم.

بعد از آن در امپریال کالج دانشگاه لندن به کار تحقیق در رشته ی کیهانشناسی پرداختم. یک «فلوشیپ» [برنامه پژوهشی] در این دانشگاه داشتم و مدت هشت سال به تحقیق و تدریس در کیهانشناسی مشاهداتی و استروفیزیک پرداختم. در همان زمان فوق لیسانس «اپتوالکترونیک» و لیسانس مهندسی «مایکرو ویو» از دانشگاه لندن گرفتم. بعد از کارم در «امپریوکالج» لندن، به عنوان نماینده ی سازمان فضایی اروپا به ناسا رفتم.

در چه سالی به ناسا رفتید؟
در سال ۲۰۰۰ به آمریکا رفتم و در ناسا روی تلسکوپ فضایی هابل شروع به کار کردم. نماینده ی سازمان فضایی اروپا در سازمان تلسکوپهای فضایی هابل بودم. مدت هفت سال در ناسا بودم و در این مدت شمار زیادی کارهای تحقیقی در مورد پیدایش کهکشانها و کل جهان انجام دادم. بعد از آن، حدودا چهار سال پیش به دانشگاه کالیفرنیا آمدم و در حال حاضر در دانشگاه کالیفرنیا در «ریورساید» استاد هستم.

یعنی شما از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ در ناسا مشغول کار و تحقیق بودید؟
بله؛ یک سال هم معاون پروژه ی «پلانک»، در سازمان فضایی اروپا بودم. بعد از آن به دانشگاه کالیفرنیا آمدم و الان در دانشگاه «ریورساید» تدریس و تحقیق میکنم.

در چه زمینه ای تحقیق میکنید؟
تحقیق من در مورد فورماسیون و تحولات کهکشانها است. اینکه کهکشانها چگونه به وجود میآیند و در طول عمر جهان چگونه تغییر میکنند و به جایی میرسند که امروز رسیده اند. به اضافه ی اینکه راجع به اولین نسل کهکشانهایی که در جهان به وجود آمدند کار میکنم و سعی میکنم اولین و دورترین کهکشانها را پیدا کنم.

چون هرچقدر شما کهکشانهای دورتر و دورتر را نگاه میکنید، در حقیقت در زمان به عقب برمی‌گردید. اگر دورترین کهکشانها را نگاه کنید، آنقدر در زمان به عقب نگاه میکنید که تقریبا به ابتدای جهان نگاه می کنید. آنجاست که شما مساله ی پیدایش را می توانید ببینید؛ آفرینش را می توانید ببینید. می‌بینید که کهکشانها چگونه به وجود آمدهاند و در همان لحظه ی ابتدایی چه شرایطی وجود داشته و چه خواصی داشته اند.

این پروژه ای است که من روی آن کار میکنم. به اضافه ی کار روی فرمگیری ستاره ها در درون کهکشانها و همچنین «انرژی تاریک». اینکه ماهیت «انرژی تاریک» چیست و چه اثری روی جهان دارد. تحقیق من در این زمینه است که مثلا کهکشانها چطور شکل و فرم امروزه را گرفته‌اند. یک سری پرسش‌های اساسی وجود دارد که فکر بشر را برای سالها و حتی قرنها به خود مشغول کرده است. این پرسش‌ها امروز قابل بررسی و مطالعه هستند. من روی اینها کار میکنم.

در چه زمینه ای در دانشگاه کالیفرنیا تدریس میکنید؟
در کیهان شناسی و استروفیزیک.

چه شد که به کیهان شناسی علاقه مند شدید؟
کلا هرکسی در زندگی به دنبال واقعیات و حقیقت است و از طرق مختلف سعی میکند در جست و جوی آن باشد؛ از طریق مذهب، فلسفه و علم. من هم از طریق علم به دنبال واقعیات هستم و علمی که میتواند من را به آنجا برساند، کیهان شناسی است. علتش فقط همین بود که بتوانم از نظر علمی ببینم انسان از کجا آمده، چرا اینجاست و در نهایت چه میشود؟ این آسمانهای عظیم از کجا آمده اند؟ چرا این فرمی هستند که هستند؟ و چطور همه ی اینها شروع شدند؟

اینها پرسش‌هایی است که علم کیهان شناسی به آنها پاسخ می دهد و درست است که کسانی که دنبال علم کیهان‌شناسی رفته اند، زیاد نیستند و ما ایرانی کیهان شناس زیاد نداریم، ولی در ایران علاقه ی فوق العاده زیادی به علم کیهان شناسی وجود دارد و من در سفرهایی که به ایران دارم و در صحبت هایی که با دوستان، دانشجویان، استادان و مردم دارم، می بینم که چه علاقه ای به این علم وجود دارد؛ به اینکه انسان از این طریق بتواند به واقعیات دنیا پی ببرد.

برمیگردیم به تحقیقات و دستاوردهایتان. ممکن است راجع به دستاوردهایتان بیشتر توضیح بدهید؟
زمانی که در سازمان فضایی هابل بودم، کار روی مقدار زیادی از پروژه ها را شروع کردم و این پروژه ها الان به صورت قویترین پروژه های دنیا مطرح هستند. اکثر کیهان شناسان مشاهداتی روی این پروژه ها و روی داده هایی که ما به دست آورده ایم، مشغول کار کردن هستند. این کارها از طریق «تلسکوپ هابل» به دست آمده اند؛ همچنین از طریق دیگر تلسکوپهای فضایی مانند «اسپیتسر» و «چندرا» که در طول موجهای مختلف مشاهده می کنند و تلسکوپهای روی زمین هستند و همینطور از طریق «تلسکوپ کک» که بزرگترین تلسکوپ روی زمین است و در هاوایی قرار دارد. این تلسکوپها همه استفاده میشوند و تمام این داده ها را به دست میآورند و اکثر کیهان شناسان مشاهداتی دنیا روی این داده ها که ما پیدا کرده ایم، کار میکنند.

از دستاوردها اگر بخواهم بگویم، من در پیدا کردن یکی از دورترین کهکشانها نقش داشتم که فاصله ی آن از ما خیلی دور است. یعنی شما آنقدر در زمان به عقب میروید که به ابتدای جهان نزدیک میشوید. ولی مساله ی مهم آن است که این کهکشانها جرم خیلی زیادی دارند و سوال اینجاست که چطور این جرم زیاد را در طول مدت بسیار کمی، از ابتدای جهان، توانسته اند پیدا کنند. چه واقعیاتی در درون این کهکشانها صورت گرفته تا توانسته اند این جرم زیاد را پیدا کنند؟ کار اساسی ای که ما امروز انجام میدهیم، این است که ببینیم جرم کهکشانها از کجا به وجود آمده است. یعنی این کهکشانها که جرم دارند، و مثلاً ۱۰۰هزار میلیون برابر خورشید ما هستند، از کجا این جرم را به دست آورده اند.

عامل اصلی به دست آوردن این جرم، از طریق فرماسیون (شکل‌گیری) ستاره ها بوده است که ستاره ها فرم پیدا میکنند و باعث به وجود آمدن این جرم در کهکشانها و همینطور نور در کهکشان میشوند که شده اند. بنابراین در آن کهکشانها باید مقدار زیادی ستاره در طول مدت خیلی کمی فرم پیدا کرده و به وجود آمده باشند. چرا و چطور اینکار را کرده اند؟ این سوالی است که هنوز مبهم است؛ هنوز معلوم نیست. ولی چنین کهکشانهایی پیدا شده اند و اگر تعداد آنها همینطور که ما پیدا می کنیم، بیشتر و بیشتر معلوم بشوند، تئوریهای موجود در علم کیهان شناسی، در مورد فرماسیون کهکشانها را مورد سوال قرار میدهد.

من همچنین جزو گروهی بودم که عمیق ترین تصویری را که تابه حال بشر از جهان گرفته، به دست آورده ام. «تصویر فراژرف هابل» که شاید شنیده باشید. این یکی از عمیق ترین تصویرهایی است که تا به حال بشر از جهان دیده و توسط تلسکوپ هابل گرفته ایم. از روی این تصویر میتوانیم دوباره کهکشانها را در پروسه ی فرماسیون [فرآیند شکل گیری]، در پروسه ای که دارند فرم پیدا میکنند، در لحظه ی فرم گیری ببینیم و مطالعه کنیم.

همچنین راجع به «انرژی تاریک» کار کرده ام و عضو گروهی بوده ام که راجع به آن کار کرده اند و اینکه پیدا کرده اند که چه موقع «انرژی تاریک» در جهان به حدی رسیده که امروز ما می بینیم و می توانیم حس کنیم.

«انرژی تاریک» چیست؟
انرژی تاریک، انرژی ای است که باعث ازدیاد سرعت انبساط جهان میشود. جهان در حال انبساط است؛ تمام کهکشانها از هم در حال دور شدن هستند و چیزی که اخیرا پیدا شده، این است که سرعت انبساط جهان در حال افزایش است؛ یعنی سرعت دور شدن کهکشانها از همدیگر در حال زیاد شدن است و علت آن همان وجود «انرژی تاریک» است که به ماده خاصیت دافعه میدهد. ماده خاصیت جذب‌کننده دار؛ «انرژی تاریک» به آن خاصیت دافعه میدهد. یعنی کهکشانها از هم دور می شوند و دور شدن آنها باعث ازدیاد سرعت انبساط جهان میشود. من مقداری راجع به این مساله کار کرده ام و به یک سری نتایج خیلی مهمی در این مورد رسیده ایم.

شما گفتید عاملی که باعث شد به رشته ی کیهانشناسی تمایل پیدا کنید، عطشتان در یافتن حقیقت بوده است. با توجه به سالهایی که در این تحقیقات سپری کرده اید، فکر می کنید چقدر از حقیقت را کشف کرده اید؟
مبهماتم بیشتر شده است. یعنی سوالاتم بیشتر از آن روزی شده که در این رشته شروع به کار کردم. خیلی از مطالب برایم روشن شده؛ ولی هر مطلبی که روشن می شود، چندین و چند سئوال پیش میآیند. این است که به حقیقت نرسیده ام.

فکر نمی کنم هیچوقت به حقیقت برسم؛ اما این روش، راهی است که انسان دارد. یعنی هدف زندگی، زندگی باهدف است. اگر انسان، هدفی در زندگی نداشته باشد، آن زندگی نیست و این هدفی است که ما داریم. بعضی وقتها به نتیجه میرسد؛ بعضی وقتها هم به نتیجه نمیرسد؛ ولی این چیزی است که نسل بشر از زمان ابتدای تمدن، چهار هزار سال پیش، به دنبال آن بوده است و هرکسی کاری کرده و همه روی شانه های همدیگر ایستاده ایم و توانسته ایم دنیا را عمیق تر و عیمق تر ببینیم. امیدوارم نسلهای آینده بتوانند این کار را بکنند.

اما مساله ی مهم این است که ما خیلی خوشبخت هستیم که در زمانی در تاریخ بشریت توانستیم زندگی کنیم که چنین مسائلی قابل بررسی و مطالعه ی علمی هستند. یعنی ما در زمانی داریم زندگی میکنیم که تلسکوپهایی که ساخته شده اند آنقدر قوی هستند، تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده که میتواند به این مسائل جواب بدهد، سوال کند و این مسائل را مشاهده کند.

زمان افلاطون راجع به این مسائل فکر میکردند و الان ما تا حدی میتوانیم به این مسائل پاسخ بدهیم. الان ما می توانیم ببینیم که جهان باز است یا بسته. ما پیدا کرده ایم که جهان باز است یا بسته. یعنی به این سئوال پاسخ داده شده است و وقتی فکر کنید که یک انسان کوچک میتواند به چه سوالهای عظیمی فکر کند و چه مسائلی را حل کند، خود آن باعث شگفتی بسیار و غرور است.
به همین دلیل، از اینکه ما در این برهه ی زمانی داریم زندگی میکنیم، باید متشکر باشیم و حداکثر استفاده را از آن بکنیم؛ و بهتر بتوانیم بفهمیم که واقعا جهان چیست و ما از کجا آمده ایم. و این مهم‌ترین میراثی است که ما میتوانیم برای آیندگان و فرزندانمان بگذاریم.
مصاحبه‌کننده: فریبا والیات
تحریریه: داود خدابخش

برگرفته از تارنگاشت «دویچه وُله»

این نوشتار در بسیاری جاها، بویژه در نشانه گذاری ها، از سوی اینجانب ویرایش شده است. برجسته نمایی ها و افزوده های درون [ ] نیز از اینجانب است.     
ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!