«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۵, چهارشنبه

من که کم کم هوش و خرد از سرم می پرد ...


فشرده نوشته است:
«عطش انتظار: نکاتی پیرامون حضرت مهدی موعود علیه السلام
کوفه؛ مرکز حکومت
کوفه پس از ظهور حضرت مهدی عليه السلام مرکز حکومت عادلانه و جهانی اسلام و پايتخت دولت او خواهد شد.

امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامی که قائم قيام کند،کوفه را پايتخت خود قرار می دهد و مرکز قضاوت او مسجد جامع و مرکز اصلی بيت المال، مسجد سهله می باشد.
بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۱»

از «گوگل پلاس»

اسکار وایلد، سراینده، نویسنده و نمایشنامه نویس نامدار ایرلندی، گفته ی بسیار درستی دارد که می گوید:
«تنها کودن ها شگفت زده می شوند»! و من از جان و دل اعتراف می کنم از هنگامی که پایم به «گوگل پلاس» باز شده، نه تنها با خواندن نوشته ی یادشده در بالا که بارها شگفت زده شده ام. شما را نمی دانم چگونه داوری خواهید کرد؛ ولی برای خودم، نشانه ی چندان خوبی نیست ... هرچه باشد، نشانه ی آن است که جایی از کار می لنگد؛ سخت هم می لنگد؛ زیرا از نوجوانیم تاکنون یادم نمی آید که چیزی مرا آنچنان شگفت زده کرده باشد؛ یا شاید اگر موردهای اندکی نیز بوده، فراموش نموده ام؛ ولی این یکی، بسیار جالب است. از کتابی که آن را «بخار معده» بخوانیم بهتر است، مرکز قضاوت و مرکز بیت المال «مهدی موعود علیه السلام» را نیز روشن نموده است!

... و من با خود می اندیشم:
در دوره ای که فن آوری های پیشرفته، بایستگی هستی این یا آن «پایتخت» و بگونه ای کلی: «مرکز»ها را گام بگام از میان بر می دارد و جهان آدمی را هرچه بیش تر به ابری الکترونی پیرامون هسته ی اتم۱ مانند می کند، چه نیازی به هستی جایی به عنوان «مرکز قضاوت» یا «مرکز بیت المال»، آن هم در مَزگِت۲ یا مزگت هایی در شهر کوفه خواهد بود که «امام زمان» یا «مسیح» یا هر ...۳ آن را بچرخاند؟!

من که کم کم هوش و خرد از سرم می پرد، شما را نمی دانم.

ب. الف. بزرگمهر    پنجم تیر ماه ۱۳۹۲

پانوشت:

۱ ـ تنها از جنبه ای مشروط و نمادین

۲ ـ ریشه ی واژه ی مسجد است که از زبان آرامی به زبان های عربی و پارسی وارد شده است. گویش دیگر آن: «مَژگِت» با زبان پارسی، هماهنگی بازهم بیش تری دارد.

۲ ـ پر نمودنِ جای آن سه نقطه با خود شما!


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!