«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ بهمن ۱۴, یکشنبه

خواست آزادی کارگران، آموزگاران و سایر زندانیان سیاسی ایران را به خواستی سراسری در ایران و جهان فرارویانیم و رسیدگی به بیدادگری های انجام شده از سوی رژیم خرموش های اسلام پیشه را حتا اگر شده به دادگاه های جهانی بکشانیم و خواستار گام هایی نشانه گذار برای پایان بخشیدن به این تبهکاری ها شویم!

بنا بر خبرهای به بیرون درز کرده، حال اسماعیل بخشی، نماینده ی کارگران هفته تپه، بسیار ناگوار است و خرموش های رژیم، نه تنها وی که خانواده اش را زیر سخت ترین فشارها نهاده اند. خرموش های ریز و درشت و از آن میان کلّه گنده ترین شان در بالاترین جایگاه های رژیم ایلخانی، پس از دستگیری اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در بار نخست، یکی در پی دیگری گفته بودند که شکنجه ای در کار نبود و تنها آنگاه که نمی شد زیرِ آن زد و واقعیت را نادیده گرفت، آن را به درگیری فیزیکی بهنگام دستگیری نماینده ی کارگران هفت تپه کاهش دادند تا اندکی هم شده از فشار خِرَد گروهی توده های مردم ایران و جهان کاسته و نابکاری انجام شده که افزون بر آن درگیری و سخت کتک خوردن و آسیب دیدن اسماعیل بخشی، رنج و آزار سامانمند جان روان وی در زندان را نیز دربرمی گرفت بگردن گزمگان رژیم بنهند و اینگونه وانمود نمایند که گویا از دست شان در رفته است. در حالیکه بنا بر گفته ی پدر سپیده قلیان بهنگام دستگیری دوباره ی سپیده قلیان، نه تنها فرمان (حکم) بازداشت نشان داده نشد که هم سپیده و هم برادرش که در برابر یورش گزمگان بدرون خانه پایداری نموده بود را با کتک بردند:
«... دخترم را هم مثل پسرم با کتک بردند. به دستانش هم دستبند زدند ... هیچ حکم قضایی نشان ندادند. وقتی خواستار دیدن حکم شدم، گفتند به تو مربوط نیست و من و همسرم را زدند۱ 

دستگیری ها و بازداشت ها و زندان هایی که گاه بی هیچ فرمانی نوشته بر روی کاغذ پاره ای "قانونی"، همراه با ناسزا و کتک در چشم بهمزدنی روی می دهند، در روز و روزگاری که دادگاه های به ناچار بر پا شده برای کلان دزدان و چنگ اندازان به جان و ناموس مردم که لو رفته اند، گاه سال ها بدرازا می کشد و سرانجام نیز بجایی نمی رسند، نشان از خوار شمردن توده های مردم ایران و نمایندگان راستین شان در میان کارگران، آموزگاران و دیگر رسته ها در میان لایه های اجتماعی گسترده ای دارد که همگی از دید نسناس های مادربخطای تبهکار و یکی از دیگری دزدتر، «عوام النّاس» بشمار می روند که تنها برای گوشت دم توپ شدن و نمایش های آبکی چانه زنی در بالا با خداوندان سرمایه ی جهان سودمندند و بس!

برای آنکه به اندازه ی گستاخی و دریدگی رژیم پوسیده که همزمان به نمایش دمکراسی برای آنچه «جامعه جهانی» خوانده شده و تنها ششلول بندهای آقابالاسر جهان را دربرمی گیرد، سخت نیازمند است، بهتر پی ببریم، گفته های یکی از نیرنگبازترین برادران تازی ـ انگلیسی سال ها تمرگیده در یکی از بالاترین پایه های نظام سگ مذهب که جا به جا واژه های انگلیسی نیز چاشنی یاوه گویی هایش می کند را گواه می گیرم:
«... اولاً معتقد هستیم نصب گزارشگر ویژه برای ایران استاندارد دوگانه و نامشروع است. ایران که بزرگ‌ترین دموکراسی غرب آسیا است. از لحاظ فانکشنال دموکراسی قابل مقایسه با دموکراسی کشورهای پیشرفته دنیا هستیم.»۲

واقعیت های سخت دردناک جامعه از آن میان، زیر پا نهاده شدنِ هوده ی آدمی در کشورمان که سر به هزاران نمونه می زند را با این یاوه گویی ها بسنجید و هرچه ناسزا و بد و بیراه را نه تنها بار خرموش های به جان مردم ایران افتاده کنید و به جنبش برخیزید که با اشاره به هماوندی های نان و آبدار رژیم های شغال سرشت اروپایی و کانادایی و جاهای دیگر با این رژیم تبهکار، زبان به پرخاش بگشایید و دست آن گروه بزرگ از سازمان های "هوادار" هوده ی آدمی که تنها به خواست خداوندان جهان سرمایه به جنبش در می آیند و همواره یک چشم شان را به نیمی دیگر از واقعیت که همانا پشتیبانی های آشکار و پنهان همه ی این رژیم های پلید و اهریمنی از آن میان، امپریالیست های «یانکی» از رژیم تبهکار خرموش های اسلام پیشه است را رو کنید.

خواست آزادی کارگران، آموزگاران و سایر زندانیان سیاسی ایران را به خواستی سراسری در ایران و جهان فرارویانیم و رسیدگی به بیدادگری های انجام شده از سوی رژیم خرموش های اسلام پیشه را حتا اگر شده به دادگاه های جهانی بکشانیم و خواستار گام هایی نشانه گذار برای پایان بخشیدن به این تبهکاری ها شویم!

به هر شیوه ای درست و سازگار با آدمیت و تا آنجا که شدنی است، سازمان یافته، پا به میدان نهیم و آزادی همه ی زندانیان سیاسی که رژیم ددمنش، خواهان گرفتن جان بسیاری از آن هاست را فریاد بکشیم!

از همه ی نیروهای سیاسی دست اندر کار که از خواست های توده ای میلیون ها مردم ایران پشتیبانی می کنند، بخواهیم که نیروهای خویش را در یک پیشانی با کمینه برنامه ای که همگی با آن همداستانند، بی هیچگونه درنگ و پرچانگی های روشنفکرانه ای، یگانه نموده و جایگزینی شایسته برای این رژیم اهریمن خو و گزینه هایی درخور و کارآ جلوی پای مردم ایران بنهند؛ گزینه هایی که فراخور خواست های تاریخی و آرمان های ببار ننشسته و لگدمال شده ی انقلاب سترگ بهمن ۱۳۵۷، در چارچوب دمکراسی بورژوازی نمی گنجند و تا آنجا که به نگارنده ی این یادداشت برمی گردد، باید همه ی نیروی سترگ طبقه کارگر و سایر زحمتکشان پیرامون آن را با خواست دوربردی (استراتژیک) سرنگونی رژیم سازمان داد و هر گزینه ی راهبردی (تاکتیکی) و از آن میان، یارگیری های سیاسی گذرا و ناپایدار را در آن چارچوب و خواست بکار گرفت و دست همه ی لمیدگان بر «سوسیالیسم دانشورانه» («مارکسیسم ـ لنینیسم») که همگام با بورژوا لیبرال های "خودی"، کار و کاریایی جز پیشبرد سیاست های امپریالیستی در کشورمان بر دوش نگرفته اند را در منگنه نهاد و خرد نمود.

ب. الف. بزرگمهر  ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۷

پی نوشت:

۱ ـ گفتگوی راه دورِ خدارَحَم قلیان با «رادیو فردا»، یکم بهمن ماه ۱۳۹۷

۲ ـ گفتگوی رسانه ای محمدجواد لاریجانی، دستیار «امور جهانیِ قوه ی نامور به قضایی»، برگرفته از  «تسنبم» هفتم دی ماه ۱۳۹۷ (برجسته نمایی های متن از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!