«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

سپردن فرمان کشور به سامانه ای بی روح به ز سپردن کار به مشتی گاگول و ناکارآمد!


رسانه ها خبر از خودروهای بی راننده ای ساز و برگ یافته به نوین ترین دستاوردهای فن آوری داده اند که تا کم تر از یکسال آینده به جاده ها و خیابان های انگلیس روانه خواهند شد. در رسانه ی دیگری به ویدئویی می نگرم که آخوندی سالخورده در برنامه ای تلویزیونی، خانم های عطر زده در خیابان ها را جنگجویانی بشمار آورده که آشکارا به جنگ با خدا و فرمان های وی برخاسته و خواهان جلوگیری از آن شده است (ویدئوی زیر).

با بلبشویی که در کشور ما بویژه در دم و دستگاه حاکمیت تبهکار و پیرامون آن پدید آمده با خود می اندیشم:
... حتا با نادیده انگاشتن همه ی گفتگوها و ستیزه های اجتماعی و طبقاتی، چنانچه سامانه هایی خودکار، کم و بیش بسان سامانه های شطرنجباز، ساخته می شد که با داده پردازی هایی ساده در زمینه ی چالش های سیاسی و اجتماعی، هر بار پاسخ های شسته رفته ای از آن بیرون می آمد* و بر پایه ی آن ها کشور اداره می شد، بسیار بهتر از سپردن فرمان و سرنوشت کشوری بزرگ و باستانی به دست مشتی گاگول و نابخرد و ناکارآمد بود؛ از دله دزدی های میلیاردی، ساده زیستی دروغین و اسلام پیشگی شان هیچ نمی گویم.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۴ امرداد ماه ۱۳۹۳

* ساخت چنین سامانه هایی، حتا در سطحی بسیار پیشرفته، شدنی است!


 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!