«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۱۷, جمعه

آب رفتن کارگر به آرش فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی و نابودی کشور است!

روفتن مشتی سوداگر و دلال برای سوداگران چیره بر اقتصاد و سیاست جهان سرمایه، چون آب خوردن است

به گزارش زیر از «ایلنا» اندکی باریک شوید! گفته های یکی از پادوهای رژیم تبهکار جمهوری اسلامی است که سال ها نمایندگی رژیم خواسته از سوی کارگران ایران را یدک می کشد. ریشخندآمیزتر، آن به اصطلاح «فراکسیون کارگری» در مجلسی دست نشانده و فرمایشی است که هنری جز نشان دادن "دوست" و "دشمن" ندارد. هنر بزرگ تر همه شان، نمار خواندن و روزه گرفتن و پریشانگویی های مذهبی است؛ ولی با نادیده گرفتن همه ی این ها و نیز برخورد ساده لوحانه ی (در خوش بینانه ترین حالت!) این دست نشانده ی رژیم که به پشتیبانی از دولت «حسن آقا» برخاسته و کاسه کوزه را بر سر مجلس فرمایشی می شکند و نیز برخی دیگر از یاوه گویی هایی چون «... تورم باید مهار شود تا دولت بتواند برنامه‌های اقتصادی اش را پیاده کند» که گویا «تورم اقتصادی» یا باریک تر گفته شود «رکود تورمی» دامنگیر اقتصاد بیمار و در حال مرگ ایران، جُستاری جدا از برنامه های اقتصادی دولت است، اعتراف زیر است:
«۹۰ درصد جامعه کارگری کشور زیرخط تنگدستی بسر می برند و ۱۰ درصد برجای مانده نیز کمی بالاتر از این خط هستند».

چنین اعترافی بخودی خود نمودار وضعیت بسیار بیمناک فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی کشور است که نمودها و نشانه های بسیاری و از همه مهم تر، «رشد منفی»* چند درصدی، گواه آن است. آماری بسی فراتر از آمارهای نادرست ارائه شده از نهادهای چندگانه ی پاسخگو. نکته ی بازهم مهم تر از همه ی این ها که پیش تر نیز در یادداشت یا نوشتاری به آن اشاره نموده بودم، شکسته شدن واپسین خاکریز پایدار اجتماعی و فرآورنده ی کالاها و خدمات مادی و معنوی است؛ ریزش این خاکریز به آرش فروپاشی بی برو برگرد اقتصادی ـ اجتماعی و نیز سیاسی در کشور است و چنانچه به «نقطه ی سربسری»** برسد، روندی بی بازگشت خواهد بود.

با چنین اوضاعی که همچنین اوضاع سیاسی و اجتماعی ناپایدار پیرامون ایران را نیز به آن باید افزود، تا چه اندازه نادانی و نابخردی و بیگمان نابکاری است که آن رهبر آسمان ریسمانی، یاد "انقلاب فرهنگی" افتاده است؛ کمدی ـ درامی که با تار موی زنان و آماده نمودن هرچه بیش ترشان برای کدبانوگری و یا روسپیگری زیر چادر «اسلام انگلیسی ـ امریکایی» پیوندی ناگسستنی دارد.

آیا چنین ناهمتایی (تناقض) گوشه دار بزرگی میان واقعیت های ناگواری که روزبروز سویه ای هولناک تر از پیش می یابند با بازتاب کژ و کوله ی آن ها در اندیشه و پندار اسلام پیشگانِ فرمانروا بر کشور، تنها نشانه ی درماندگی شان از گشودن گره دشواری های اقتصادی ـ اجتماعی مردم است؟ یا افزون بر آن، نابکاری های آمیخته با سرشت طبقاتی شان که با منافع ملی کشور در رویارویی بیمانند و شاید بی پیشینه ای از دیدگاه تاریخی قرار گرفته، زمینه ی آن درماندگی و ناتوانی ذهنی در دریافتن ناگواری اوضاع و شرایط لحظه است؟ از دید من، کفه ی ترازوی این دومی بسی سنگین تر از آن یکی است و سنگین تر نیز خواهد شد؛ به زبانی دیگر، هم آن رهبر نابکار و هم بخش عمده ای از حاکمیت تبهکار، دانسته و آگاهانه بخشی از سیاست های امپریالیستی انگلیسی ـ آمریکایی در منطقه، دربرگیرنده ی کشور خودمان را بر دوش گرفته به پیش می برند و نمی توان این همه را تنها به پای نادانی و ناکارآزمودگی شان نهاد. ولی، آیا درنمی یابند در کشوری که کارگر و کارخانه و فرآوری در کار نباشد، نابودی خود آن ها نیز ناگزیر است؟ آیا درنمی یابند که در چنان شرایطی، روفتن و جارو کردن مشتی سوداگر و دلال برای بهره کشان و اربابان سرمایه امپریالیستی، چون آب خوردن است؟!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ امرداد ماه ۱۳۹۳

* از دید من، باید بجای این آمیخته واژه از واژه یا آمیخته واژه ی شایسته تری سود برد؛ کاربرد واژه ی «رشد» یا بهتر از آن «رویش» همراه با «منفی» در زمینه ی اقتصادی ـ اجتماعی از هیچ آرشی برخوردار نیست؛ دلیل آن نیز بسیار ساده این است که گرچه از زبان ریاضی سود می بریم با «ترازی (معادله) جبری» سر و کار نداریم!

** این مانش را به آرشی دیگر جز آرش کاربردی آن در زمینه ی روند سرمایه گذاری های اقتصادی بکار برده ام!

||||||||||||||||||||||||||||||||||

رییس فراکسیون کارگری مجلس در گفتگو با ایلنا:
۹۰ درصد جامعه کارگری کشور زیرخط فقر زندگی می‌کنند/ ۱۰ درصد نزدیک خط

«خروج از رکود تورمی کنونی شاید از خارج شدن از تحریم‌های سازمان ملل سخت‌تر باشد./ درخواست ما از دولت استمرار توزیع سبد کالا برای کارگران است

رئیس فراکسیون کارگری مجلس گفت: هم اکنون معیشت ۹۰ درصد جامعه کارگری کشور زیرخط فقر بوده و ۱۰ درصد باقیمانده نیز با خط فقر فاصله چندانی ندارند.

«علیرضا محجوب» در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا در یاسوج با بیان مطالب فوق، اظهار داشت: شرایط معیشت کارگران در کشور نگران کننده‌ است و با هیچ منطقی نمی توان وضعیت امروز جامعه کارگری را توجیه کرد. هزینه‌های زندگی کارگران بیشتر از درآمد‌هایشان شده است و در عین حال تقاضا برای نیروی کار نیز کاهش یافته که این وضعیت جامعه کارگری را در فقر بیشتری فرو می برد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: در سال گذشته شاهد شدید‌ترین رکود تورمی بودیم و در دولت جدید نیز هرچند وخامت حال اقتصاد بیمار کشور کمی بهتر شده، اما با نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم.

محجوب با تاکید بر اینکه تورم باید مهار شود تا دولت بتواند برنامه‌های اقتصادی اش را پیاده کند، تصریح کرد: درخواست ما از دولت استمرار توزیع سبد کالا برای کارگران است و انتظار داریم دولت هرچه زود‌تر این کار را شروع کند.

وی گفت: رکود اقتصاد مربوط به یک دولت نیست و این رکود از سال ۷۲ آغاز و در سال ۷۴ تاکنون شدت گرفته است.

دبیرکل خانه کارگر ایران، رکود تورمی را بیماری مهلک اقتصاد کشور خواند و و با اظهار امیدواری از اینکه دولت یازدهم برای برون رفت از این وضعیت قدم‌های موثری بردارد، خاطرنشان کرد: وزیراقتصاد وعده‌های خوش بینانه‌ای در این ارتباط داده که امیدواریم این وعده‌ها سبب خروج کشور از وضعیت مهلک امروزی شود.

وی افزود: خروج از رکود تورمی کنونی شاید از خارج شدن از تحریم‌های سازمان ملل سخت‌تر باشد و دولت باید تمامی تلاش خود برای خروج از این وضعیت انجام دهد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که وظیفه مجلس در این ارتباط چیست؟ ادامه داد: قفل و کلید‌ها همه در دست مجلس است. مجلس دولت را وارد پروژه‌های متعدد عمرانی کرده و فکر می‌کند این اقدام منجر به توسعه می شود در صورتی که هیچ کمکی به دولت برای مهار رکود تورمی نکرده‌ایم.

محجوب از کاهش ۱۳ درصدی بودجه دولت برای سال جاری خبرداد و اظهار داشت: دولت تلاش خود برای کاهش رکود تورمی اتجام داده، اما مجلس همراهی‌های لازم را در این خصوص نداشته است.

«ایلنا»    ۱۶ امرداد ماه ۱۳۹۳


بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!