«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ مهر ۴, دوشنبه

این بِچِه ی ما را چرا هر بار از لولوی اتمی می ترسانی؟

این بِچِه ی ما را چرا هر بار از لولوی اتمی می ترسانی؟ ما برایش کلی زحمت کشیده ایم تا جان بگیرد و بزرگ شود؛ نمی بینی چقدر از تو می ترسد؟ تا می گوییم پوتین، می رود یک گوشه کِز می کند و ما ناچاریم اسباب بازی های تانک و موشک برایش فراهم کنیم و پول توجیبی بیش تر بدهیم تا سرِ حال بشود. اینجا هم چون من هستم خود را در پناه می بیند؛ ولی ترس در جانش نشسته و به این آسانی بیرون نمی رود.

از زبانِ «ننه مِرکِل»:  ب. الف. بزرگمهر   چهارم مهر ماه ۱۴۰۱

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!