روزِ مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از میِ انگور کنید
مزدِ غَسّآل مرا سیر شرابش بدهید
مستِ مست از همه جا حالِ خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیرِ میخانه بخواند غزلی از حافظ
جایِ تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روزِ مرگم وسطِ سینهِ من چاک زنید
اندرونِ دل من یک قلمه تاک زنید
رویِ قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت
https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/11/blog-post_27.html
پانوشت:
غسّال = مُرده شور
واعظ = روضه خوان
تلقین = «در روایت وارد شده که پس از مرگ، دو مَلِک (فرشته) ـ یعنی نکیر و منکر ـ به هیئت هولناک بر بالین میت (مرده) بیایند، صدای ایشان مثل رعد غرّنده، و چشمهایش مثل برق خیره کننده باشد. آنها از میّت سؤال می کنند که پروردگارت کیست؟ و پیغمبرت کیست؟ و دینت چیست؟ و نیز سؤال کنند از ولی و امام او؛ پس در آن حال چون جواب دادن برای میّت سخت است و نیاز به کمک دارد، لاجرم برای مرده دو جا تلقین ذکر کرده اند: یکی وقتی او را در قبر می گذارند و دیگری وقتی که او را دفن کردند. و وارد شده است که چون این تلقین را می کنند منکر به نکیر می گوید: بیا برویم که تلقینش کردند؛ پس احتیاج به پرسیدن نیست. پس بازمی گردند و دیگر از او سؤال نمی کنند» (شیخ عبّاس قُمى، منازل الآخرة، صفحات ۲۹ و ۳۰)
تاک = قَلَمه ی انگور
دار = خانه، در اینجا به معنای «خانه ی جهان» یا جهان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر