«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ بهمن ۸, جمعه

سال ها بریش توده های مردم خندیدند ... ـ بازپخشش

«اُم الفساد والمُفسدین» و یکی از چموش ترین شاگردانش! به چه می خندند، نمی دانم؛ ولی روشن است که سال ها بریش مردمی که برای بهبود اوضاع زندگی شان انقلاب کردند و برای آن خون دادند، خندیدند و کار را به اینجا رساندند؛ مادربخطاهایی بیشرم و آبرو:
دیدی چه ساده بود؟! سرِ چپ های یکی از دیگری نادان تر شیره مالیدیم؛ شعارهای شان را گذرا هم شده از چنگ شان ربودیم و کاری کردیم تا حتا برای مان «خط امام» بتراشند و در پی مان راه بیفتند. پس از آن، دیگر کار ساده و آسان بود؛ روی دوش مردم سوار شدیم. خوب! همه ی این ها البته بدون پشتیبانی و یاری انگلیسی ها و آمریکایی ها و رسانه های خوب شان که تنها در چند ماه، امام را به عرش رساندند، شدنی نبود ...

از زبان آن «اُم الفساد» رو به شاگردش: ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/01/blog-post_12.html




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!