«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مرداد ۱۳, چهارشنبه

خدا اگر هست، بگو زندگی آدمیان را روشنایی بخشد ...

زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می ‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی، بدان که خدا می‏ خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.

از «گوگل پلاس»

می خواهم صد سال سیاه خدا یا هر کُرّه الاغ دیگری، تصویر از من نسازد؛ چه زشت، چه زیبا! خدا اگر هست، بگو زندگی آدمیان را روشنایی بخشد و سر و سامانی هم به زندگی خودش بدهد! این هم شد کار که آدم ـ ببخشید: منظور خداست! ـ از ازل تا ابد روی یک تخت، انگاریم در عرش هم باشد، بنشیند یا دراز بکشد و با تخم هایش ور برود و شماری فرشته با بال های مگسی دور و برش وزوز کنند؟! راستی! عکاسخانه ی خدا کجاست؟ خدا این تصویرهای "زیبا" را می خواهد کجایش آویزان کند؟ مگر خدا خانه و اتاق دارد که تصویر زشت و زیبای این همه کور و کچل از یک کره ی خاکی را به در و دیوار بیاویزد؟!

ب. الف. بزرگمهر ۱۳ امرداد ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!