«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ فروردین ۴, چهارشنبه

از هر سو کشته شود به سود خداوندان بزرگ سرمایه است!

به گزارش نیرنگبازانه ی زیر اندکی باریک شوید! می پندارم تنها اشاره هایی گذرا به نکته های آن بس باشد:
الف. همانگونه که مسوولان بیمارسان «پزشکان بدون مرز»، برای چندمین بار  یادآور شده اند (گزارش زیر)، در آن یورش ناجوانمردانه، هیچگونه «اشتباه انسانی» در کار نبوده و بسیار دانسته و آگاهانه انجام شده است؛
ب. تارنگاشت حرامزاده ی «بی بی سی»، یورش ناجوانمردانه ی هوایی به پرخاش توده های مردم در قندوز و بمباران آنجا را «بمباران مواضع طالبان» (گزارش زیر) جا می زند؛ بدرستی روشن نیست که «طالبان» در آنجا چه اندازه نقش داشته است. از دید من، این نقش به اندازه ی خزیدن زیر پوست پرخاش توده های مردم بیش نبوده و بیگمان با هماهنگی «یانکی» ها انجام پذیرفته است؛
پ. آنچه در گزارش آبزیرکاهانه ی «بی بی سی» درباره ی «بزرگترین موفقیت نظامی» طالبان در چنگ اندازی چند روزه به شهر قندوز آمده، بزرگنمایی نقش این جریان مزدور امپریالیست های «یانکی» در منطقه برای کژدیسه نمودن خِرَد و اندیشه ی خواننده بیش نیست؛ و
ت. تارنگاشت حرامزاده، دانسته و آگاهانه، همکاری شانه به شانه ی مزدوران افغانی که در گزارش از آن ها با نام «نیروهای امنیتی افغانستان» یاد شده با نیروهای چنگ انداز «یانکی» به کشوری که مردمانش پاره تن ما ایرانیان هستند را نادیده گرفته و سرکوب مردم پرخاشگر را با این نیروها هماوند نموده است!

این چشمه ای از هنرنمایی بیمانند تارنگاشتی امپریالیستی در ساخت و پرداخت خبر است و به هر رو، پوزش آن «یانکی»، بیش از هر چیز دیگر، نشان از گند و گه بالا آمده روی آب دارد؛ وگرنه، بی وجدان هایی چون وی، چنانچه مردم جهان به رویارویی با آن ها برنخیزند، همینگونه فروتنانه بازهم دستور بمباران توده های مردم غیرنظامی را خواهند داد. می انگارم که می دانید، چنین کاری بر بنیاد قانون های جنگ، دستینه شده از سوی همه ی کشورهای امپریالیستی باخترزمین، تبهکاری جنگی بشمار می آید.

نکته ی واپسین آنکه، سرنوشت کشورمان، چنانچه پابرجایی رژیم پلید اسلام پیشگان بدرازا بکشد و جایگزینی درخور از نیروهای ملی و پیشرو کشور برای سرنگونی آن یافت نشود، همین خواهد بود. آن هنگام که نشیب تند اقتصادی ـ اجتماعی به فروپاشی کشور بینجامد، همین نیروهای تبهکار درون هرم رژیم و بگونه ای روشن تر: دو بال آن: بورژوا لببرال ها در نقش گردانندگان دولتی پوشالی چون دولت های پس از سرنگونی «طالبان» در افغانستان و دلواپسان و خوش چُسان اصولگرا و دنباله های شان در نقش «طالبان ایرانی» با نام هایی دیگر و هر دو به کارگردانی «یانکی» ها در دو سوی میدان کارزار در همه جا روبروی هم خواهند ایستاد و چون افغانستان، شمار بسیاری از توده های مردم بیگناه را به کام مرگ خواهند کشاند؛ و برای چنین بیشرم هایی، چه باک! از هر سو کشته شود به سود خداوندان بزرگ سرمایه ی جهانی است.

ب. الف. بزرگمهر     چهارم فروردین ماه ۱۳۹۵        

***

فرمانده ناتو در افغانستان: فروتنانه به خاطر حمله قندوز پوزش می‌خواهم

ژنرال جان نیکولسون، فرمانده جدید نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان در سفری به قندوز از حمله هواپیماهای آمریکایی به یک شفاخانه در این شهر در سال گذشته، عذرخواهی کرده است.

در ماه اکتبر سال گذشته یک هواپیمای AC-۱۳۰ آمریکایی در جریان بمباران مواضع طالبان، به سوی شفاخانه مربوط به پزشکان بدون مرز در شهر قندوز شلیک کرد که در آن ۴۲ غیرنظامی کشته شدند.

ژنرال نیکولسون امروز در قندوز با اعضای خانواده‌های قربانیان این حادثه دیدار کرد و گفت:
«به عنوان فرمانده، می‌خواستم شخصاً به قندوز بیایم و از خانواده‌های قربانیان و مردم قندوز عذرخواهی کنم. من خود را در غم شما شریک می‌دانم و فروتنانه درخواست بخشش دارم.»

نظامیان آمریکا بعد از انجام تحقیقات در خصوص حمله به این شفاخانه گفتند حمله نیروهای آمریکایی به شفاخانه در قندوز 'خطای انسانی' بوده است و ۱۲ نظامی را در ارتباط به این حمله تنبیه کردند.

مسئولان شفاخانه پزشکان بدون مرز در مورد اینکه این حمله "اشتباه انسانی" بوده، ابراز تردید کرده‌اند.

طالبان سال گذشته برای چند روز شهر قندوز را به تصرف در آوردند که بزرگترین موفقیت نظامی برای آنها از زمان سقوط رژیم‌شان در ۲۰۰۱ خوانده شد.

نیروهای امنیتی افغانستان بعد از چند روز نبرد شدید قندوز را از تصرف طالبان خارج کردند.

بی بی سی    سوم فروردین ماه ۱۳۹۵


بختی برای ویرایش این گزارش تا اندازه ای شلخته نداشتم.   ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!