«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ اسفند ۱۳, پنجشنبه

برگماری هایی دستچین شده و خوارشمارنده ی مردم ایران زیر نامی ریشخندآمیز

تازه ترین آمار وزارت کشور رژیم اسلام پیشگان، آرای مردم ایران در نمایش ریشخندآمیز برگماری مشتی بوزینه زیر برنام «انتخابات» را ۶۲ درصد اعلام نموده است. به باور من و بر بنیاد کاری نیمچه آماری که هنوز نیازمند داده های بیش تری است، درصد رای دهندگان نمی تواند دستِ بالا از ۴۰ درصد کل دارندگان حق رای بیش تر باشد؛ نمودها و نشانه های بسیاری گواه دستکاری های بیشمار در همه ی روندهای این نمایش خوار شمارنده ی مردم ایران از آغاز تا پایان آن و از آن میان، دستکاری در رای گیری و نادرست بودن همه ی آمارهای رسمی است. در اینجا تنها به چندتای آن اشاره می کنم:
الف.  همین چندی پیش، یکی از نمایندگان مجلس فرمایشی گفته بود که «...۱۰میلیون فقیر غیرشناسنامه‌دار هستند که مستمری و بازنشستگی دریافت نمی‌کنند.»۱ آیا این شمارگان بزرگ که نمودار یک هشتم مردم سرزمین ایران است و بخشی از آن از حق رای دادن برخوردارند، در آمارهای رسمی بر زبان آمده از سوی وزارت کشور گنجانده شده است؟ آیا این گروه از تنگدستانِ زیر «خط تهیدستی» و زیستی میان مرگ و زندگی، انگیزه ای برای رای دادن داشته و رای داده اند؟ بگمان بسیار نیرومند، نه آن ها در این آمارها بدیده گرفته شده اند و نه خودشان پای صندوق رای آمده اند؛ مگر آنکه مغز خر خورده یا با پول خریداری شده باشند؛ با این همه، این پرسش که چگونه بدون شناسنامه رای داده اند نیز بی پاسخ می ماند؛
ب. در گزارشی از سوی «نیویورک تایمز» از آن میان آمده بود:
در دبستان یا دبیرستانی در نزدیکی میدان شوش «تنها انگشت‌شماری رأی دهنده، برگه‌های رأی را برای دو انتخابات پر کردند.» ۲ در همان گزارش از زبان روزنامه نگاری ایرانی، گفته شده بود:
«مردم فقیر در جنوب تهران، همه ی امیدشان را برای تغییر از دست داده‌اند [و می گویند]:
اینجا مردم رأی نمی‌دهند؛ زیرا احساس می‌کنند به کناری گذاشته شده‌اند.»۳ از دید من، آنچه در گزارش آن روزنامه آمده و در هیچکدام از رسانه های امپریالیستی پارسی زبان و رسانه های وابسته به این یا آن بالِ رژیم اسلام پیشگان، «بورژوا لیبرال» ها، "اصلاح طلبان"، "اصولگرایان" و جانوران شب تابِ دیگری در این مایه بازتاب نیافت، مشتی نمونه ی خروار در زمینه ی چگونگی برخورد زحمتکشان و مردم تهیدست در کمابیش همه جای ایران است. فیلم ها و گزارش های رسانه ای، چه آن ها که در رسانه های امپریالیستی درج شده اند و چه رسانه های درون ایران که کمابیش همگی، لایه های میانگین به بالای شهری را دربرمی گیرند، خود گواه روشنی بر این سخن است؛
پ. راهیابی تبهکارترین آخوند همه ی تاریخ ایران: اکبر نوقی بهرمانی یا همانا «اُم الفساد والمفسدین» به آن مجلسِ خواب آلوده با بیش ترین رای، چنانچه حتا نشانه ای از دستکاری در آرا نباشد، نمودار خوبی از چند و چون نمایش و ماهیت و دامنه ی بسته ی لایه های اجتماعی شرکت کننده در آن، نه تنها در "گزینش" مجلس «خُمرگان خَمّار» که در انتخابات مجلس شورای اسلام گَزیده است؛ جایگاه نخست وی بخوبی نشان می دهد که نه تنها کارگران و سایر زحمتکشان در حوزه ای که وی از آنجا خود را نامزد نموده در این نمایش، چندان دستی نداشته اند که رای دهندگان به وی، دامنه ی بازهم بسته تری از رای دهندگان لایه های میانگین به بالای اجتماعی را دربرداشته و این خود، نموداری گویا از کل رای دهندگان نیز بشمار می آید؛
ت. چگونگی بالا پایین شدن آرای «کیف بر علیامخدره ی رژیم گوربگور شده پادشاهی» و زیر پوستین اسلام خزیده ی کنونی که از جایگاه هفتم به جایگاه سی و یکم سرنگون شده و از بازگشت به مجلس خیمه و خرگاه بازمانده از دید من بسیار شگفت آور و گمان برانگیز است؛ گرچه، نه با آن منطقی که یکی از نمایندگان کاسه لیس مجلس فرمایشی را به شگفتی انداخته و می پندارد، جایگاه وی همان «رتبه سوم یا هفتم»۴ است؛ باژگون آن و آزمون های گذشته نیز گواه آن است؛ ولی آن نکته ی شگفت انگیز  که وی در همان نخستین شمارش های رای گیری، در جایگاه هفتم قرار گرفته بود با بدیده گرفتن جایگاه سی و یکم اعلام شده ی کنونی وی، تنها و تنها در شرایطی بسیار جداگانه (استثنایی) شدنی است:
اینکه همه ی رای دهندگان به وی، تنها در یک یا دست بالا دو سه حوزه ی نزدیک به یکدیگر رای داده و بیرون از آن، کم تر کسی تک و توک به وی رای داده باشند.۵ سنجش آن دو گزینه (هفتم و سی و یکم) از دیدگاه آماری، آروین و توضیحی منطقی جز آن نمی تواند داشته باشد؛ روشن است که چنین آروینی بویژه با آزمون های گذشته ی رژیم تبهکار در دستکاری آمارها، جابجایی صندوق های رای، ناپدید شدن آرای مردم و از همه بدتر ساخت و پاخت رای سازی به سود نزدیک ترین بوزینگان دست آموز به هرم رهبری، این گمان را برمی انگیزد که حتا همان شمار آرای نخستین وی نیز ساختگی باشد؛ چنین گمانه ای با بدیده گرفتن جایگاه «کیف بر علیامخدره» نزد رهبر، بازهم نیرومندتر می شود؛ زیرا رای به وی، تا اندازه ای هم شده، رای به رهبر الدنگ نیز هست و رای نیاوردن وی، یادآور شکست ناطق نوری در برابر «کفترِ پرِ قیجیِ نظام» که این یک نیز جز چلغوز فرآورده ای درخور برای توده های مردم ایران نداشت، کشیده ای سخت به گوش «آقا بیشعور نظام» نیز بشمار می آید؛ و
ج. قرار بود در ۹ کلانشهر ایران، "گزینش" به شیوه ی الکترونیکی برگزار شود و برای آن نیز هزینه ای گزاف از جیب درآمدها و دارایی های مردم ایران پرداخته بودند؛ برایم روشن نیست که آیا در آن ۹ کلانشهر، چنین شیوه ای بکارگرفته شد یا نه؛ ولی اگر چنین باشد، در شرایطی که کمابیش هیچگونه مهار و بازرسی بر روی نرم ابزارهای سامانه ی رای گیری نبوده، امکان دستکاری در آرای مردم آن ۹ کلانشهر از دید من نزدیک به ۱۰۰ درصد است.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۳ اسپند ماه ۱۳۹۴

پی نوشت:

۱ ـ «مجتبی رحماندوست در نشست خبری خبرگزاری فارس»،  ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۴
http://www.farsnews.com/13941127001103

۲ ـ برگرفته از چندین خاستگاه خبری در «گوگل پلاس» و خاستگاه های دیگر؛ در هیچکدام از خاستگاه ها، پیوند متن انگلیسی آن روزنامه یاد نشده بود (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:   ب. الف. بزرگمهر).

۳ ـ همانجا

۴ ـ کوثری در واکنش به شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس اعلام کرده بود:
«این موضوع که آقای حداد عادل از رتبه سوم یا هفتم به یکباره به رتبه ۳۱ نزول می کند جای تعجب و پیگیری دارد. بر همین اساس در حال تنظیم نامه ای برای ارسال به ستاد انتخابات هستیم و در این نامه به این موضوع اشاره خواهیم کرد که اگر تخلفی صورت گرفته است باید پیگیری و به صورت مستند پاسخ داده شود.» برگرفته از گزارش «تندروها ساز تقلب در انتخابات را کوک کردند»، ۱۱ اسپند ماه ۱۳۹۴

۵ ـ بخشی از آنچه به زبان آمار، «کژدیسگی از استاندارد» («standard deviation») نامیده می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!