«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

خروس لاری «یانکی»ها اوضاع ایران را خوب درمی یابد ...

... ولی کُرّه خرهای سوسیال دمکرات، دانسته خود را به خواب می زنند!

در زیر گزیده ای از گفته های «جان بولتون»، این خروس لاری «یانکی» ها را آورده ام. سخنان وی، رویهمرفته، پرتو باریک تری به سمت و سوی سیاست خارجی امپریالیست های «یانکی» در رویارویی های آینده با رژیم تبهکار و ورشکسته ی دزدان اسلام پیشه در ایران می افکند؛ رویهمرفته بویژه از این سویه که با «شانتاژ» و تهدیدهای بیش تر خواهند کوشید تا رژیم هم اکنون نیز سرسپرده ی اسلام پیشگان تبهکار در ایران را به نوکری و مزدوری بیش از پیش واداشته، زمینه ی هستی نظامی خویش در میهن مان را با برپایی پایگاه های نظامی، برقراری پیمان «کاپیتولاسیون» و بستن قراردادهای ننگین دیگری از هر باره فراهم نمایند. پیشاپیش روشن است که در چنان شرایطی، کار بدون بند و بست های آشکار و پنهانی تازه۱ با رژیم مافیایی روسیه، پیش نرفته و به سامان دلخواه شان نخواهد رسید. چنان چشم اندازی که به آن در اینجا بیش تر نمی پردازم، شرایطی کمابیش چون دوران ستیزهای آشکار و پنهان، میان روسیه تزاری و امپریالیست های انگلیسی در کشورمان را رقم خواهد زد و با روندِ پیش رو به دوپارگی و این بار بگمان نیرومندتر، چندپارگی و گسست پیوندهای تاریخی میان خلق های ایران زمین خواهد انجامید.۲ 

افزون بر آنچه در بالا آمد، گفته های خروس لاری «یانکی» ها درباره ی بایستگی سرنگونی رژیم۳ با خواست توده های میلیونی مردم ایران و حتا بسیاری از نوچگان۴ و به جامه ی "اسلام" درآمدگان درون و پیرامون رژیم، همسوست. بروشنی پیداست که امپریالیست ها به سرکردگی «یانکی»ها، چون نمونه ی لیبی، خواهان خزیدن به زیر پوست جنبش توده های مردم له شده در زیر چکمه ی خونین تبهکارترین رژیم تاریخ ایران و بهره برداری ابزاری از روشنفکران ناخشنود و برانگیخته هستند.

آیا چنین اوضاعی نشانه ای است بر آنکه از رژیم تبهکار اسلام پیشگان باید پشتیبانی نمود یا به این امید که شاید روزی بهبود یابد با آن کژدار و مریز رفتار نمود؟ بیگمان، نه! چنین نگرش، رویه و رویکردی، آنگاه که بحران اجتماعی ـ اقتصادی از این هم فراتر روید و بحران سیاسی دامنه دارتری پدید آورد، تنها و تنها بسود امپریالیست های «یانکی»، همدستان و ریزه خواران شان از آن میان، رژیم مافیایی ترکیه است و کشورمان را تکه پاره خواهد نمود. آنچه، هر روز با برجستگی بیش تری رخ می نمایاند، بایستگی گرد آمدن بهنگام و نه با دیرکردِ نیروهای میهن دوست، پیشرفتخواه و خواهان دادگری اجتماعی با کمینه برنامه ای سیاسی و سمتگیری روشن اجتماعی ـ اقتصادی بسود نیروهای کار و زحمت در یک پیشانی است که کانون رهبری آن بویژه دربرگیرنده ی نیروهای خوب سازمان یافته ی چپ راستین باشد. این پیشانی تا آنجا که من می بینم، نمی تواند نیروهای «سوسیال دمکرات» را در کانون خود دربرگیرد. هر روز که می گذرد، بیش از پیش آشکار می شود که چنین نیروهایی در پوشش و آرایه های گوناگون «چپ»، در کردار آب به آسیاب کشورهای امپریالیستی می ریزند و در رکاب همان ها گام برمی دارند. با همه ی دشواری های بویژه «ذهنی» جُستار در پدیداری و آفرینش یک پیشانی سزاوار و بدیده گرفتن این واقعیت ناگوار که بخش کمابیش بزرگی از نیروهای با گرایش چپ ایرانی بیرون از کشور به ویروس «سوسیال دمکراسی» آلوده اند و به همین شَوَند با بالا گرفتن هرچه بیش تر بحران اجتماعی و سیاسی، بازهم بیش تر از پیش به روش های میانجیگرانه و کنار آمدن با راست ترین نیروهای اجتماعی روی می آورند، می پندارم افزایش کمابیش چشمگیر نمودها و نشانه هایی نیکو از همبستگی های گوناگون درون و برون رشته ای میان نیروهای کار و زحمت درون کشور، چشم انداز امیدبخشی برای آینده فراهم می کند؛ چشم اندازی که بدون رهبری حزب راستین کمونیست و کارگری از افقی چندان بلند برای پیشرفت پایدار و پیروزی بر نیروهای سرمایه داری برخوردار نیست؛ نکته ای شایان درنگ و بهتر است بگویم: چشمِ اسفندیار جنبش اجتماعی ایران! اینکه نیروهای آگاه و رزمنده ی کارگری در کالبد انجمن های رستایی (صنفی) ـ سیاسی تا چه اندازه خواهند توانست این کمبود بزرگ را پر نمایند، نمی دانم؛ گرچه این نیاز و آن کمبود، همچنان تا آن هنگام که چنان حزبی راستین سر برآورد، برجای خواهد ماند.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ بسان آنچه درباره ی سوریه رخ داد و همچنان از دید مردم جهان و حتا نزدیک ترین همپیمانان امپریالیست های «یانکی» در اروپای باختری پوشیده مانده است.

۲ ـ در اینجا سخن بر سر چشم انداز کلی در شرایطی است که روند کنونی همچنان پیش برده شود؛ روندی که رژیم تبهکار و سزاوار سرنگونی هرچه زودتر اسلام پیشگان در آن نقش برجسته ای دارد. درباره ی ریز و شپش چنان روندی، چیزهایی در سر دارم که هنوز در برخی جاها نیازمند آگاهی های درخور و بایسته ی دیگری است که پیش بینی شان در پیشانیِ (جبهه) بسیار گسترده و بهم پیوسته ای که از روسیه و اوکرایین و اروپای خاوری و باختری گرفته تا آسیای باختری و میانی و خاوری و نیز بخش بزرگی از آفریقای شمالی کشیده شده، کار بسیار دشواری است.

۳ ـ به باور من، مردم ایران خواهان یک رژیم تازه هستند. دولت ایالات متحد باید از گروه‌های مخالف که برای سرنگونی حکومت ایران می رزمند، پشتیبانی کند.

برگرفته از گزارش «تنها راه‌حل درازمدت برای ایران ”تغییر رژیم“ است»، ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۵،  تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب. برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ از دوره ی روی کار آمدنِ «کفتر پر قیچی نظام» (خاتمی) در جایگاه کارپردازی «خیمه و خرگاه ولایت» و بویژه از دوره ی دولت حرامزاده ی «زهدان اجاره ای»، نوچگان یادشده، تنها دربرگیرنده ی اسلام پناهان و اسلام پیشگان نیست که بخشی از «چپ شرمگین» پیشین و به نان و نوا رسیده ی بیشرم کنونی را نیز دربرمی گیرد.  

***

«به گزارش گاهنامه ی ”پولیتیکو“، آقای بولتون در گفتگو با تارنگاشتِ دست‌ِ راستی ”برایت‌ بارت“ که با ”دونالد ترامپ“ هماوندی های نزدیکی دارد، گفت:
حکومت آیت‌الله‌ها خطر اصلی برای صلح جهانی و امنیت خاورمیانه است. سرنگون کردن این حکومت، بیگمان آرامش و خوشنودی را به منطقه بازخواهد گرداند و همزمان، مهم‌ترین خطر در منطقه را از میان خواهد برد.

او گفت:
”به باور من، مردم ایران خواهان یک رژیم تازه هستند“ و افزود، دولت ایالات متحد باید از گروه‌های مخالف که برای سرنگونی حکومت ایران می رزمند، پشتیبانی کند.

آقای بولتون گفت:
”به باور من، این حکومت محبوب نیست؛ ولی نیرو و جنگ ابزار در دست آن است. به باور من، راه‌هایی هست که بدون درگیر کردن نیروهای نظامی ایالات متحد و با پشتیبانی از گروه‌های مخالف می‌توان حکومت دیگری را در ایران فرمانروا نمود.“»

برگرفته از گزارش «تنها راه‌حل درازمدت برای ایران ”تغییر رژیم“ است»، ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۵،  تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب. برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!