«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

کدام نهاد جهانی و به چه حقی امنیت منطقه ی «کنداب پارس» را به نیروهای «یانکی» سپرده است؟

به یاوه گویی های بیشرمانه و نیرنگبازانه ی سخنگوی وزارت جنگ «یانکی ها» پاسخی کوبنده دهیم!

به بهانه ی پیشگفتار

برخلاف پنداربافی های مشتی خودفروخته و مزدور سازمان های امپریالیستی یا برخی گیج و گول های سیاسی که گونه ای خوش خیالی درباره ی برگزیده شدن دوباره ی «اوباما» یا بهتر است بگویم «او با آنها» به ریاست جمهوری ایالات متحد پراکنده و می پراکنند، خط کلی این سیاست همچنان همان خواهد بود که پیش تر نیز بوده است و آنگاه که ضرورت یابد و دست شان برسد، همان بلا یا شاید صدها برابر بزرگ تر از آنچه در لیبی، عراق، افغانستان، یوگسلاوی و ... به سر مردم تیره روز این کشورها آوردند، بر سر مردم ایران نیز خواهند آورد. خونخواهی امپریالیست ها و بویژه امپریالیست های یانکی در مورد میهن مان ایران، بویژه به دلیل انقلاب شکوهمند بهمن ١٣۵۷ بیش از آنچه در جاهای دیگر نشان داده اند، سمت و سوی ضدمردمی و ضد توده ای خواهد گرفت و شوربختانه با رژیمی در کشورمان روبروییم که در کردار مرزهای خیانت و تبهکاری را ازهر باره پشت سر نهاده است؛ رژیمی که همه ی نیروهای ملی ـ میهنی کشورمان باید دست به دست هم داده و تا دیر نشده برای سرنگونی هرچه پرشتاب تر آن بکوشند. رژیمی که در صورت پدیداری جنگی امپریالیستی در منطقه که  بی هیچ گفتگو، همه ی نوکران آن ها و از آن میان حاکمیت مافیایی ـ اسلامی ترکیه نیز در آن دست خواهند داشت، یارای کم ترین پایداری و رویارویی با چنگ اندازان بر میهن مان را نخواهد داشت. اینجانب، بویژه بر این نکته پای می فشارم و توجه همه ی نیروهای میهن پرست ایرانی را به آن جلب می کنم. نباید کار به آنجا کشیده شود که توده های مردم بخت برگشته ی میهن مان به آنچنان بدبختی و تیره روزی دچار شوند که مانند پایان کار «رضا شاه نابکار» به چنگ اندازی بیگانه تن در دهند. براستی هم اکنون نیز کارد به استخوان توده های مردم رسیده و بیم جنگ برادرکشی و تکه تکه شدن بازمانده ی میهن باستانی و جایگاه خلق های سرفراز آن هر روز بیش تر و سهمگین تر می رود.

یادداشت زیر را با شتاب نوشته ام. بیم جنگ افروزی امپریالیستی، جدی و واقعی است و چنانچه درگیرد، سهم توده های مردم ایران، به دوش کشیدن همه ی بلاهای جنگ خواهد بود. کوچک ترین تردیدی ندارم که بخش عمده ای از حاکمیت فرومایه و ایران بربادده جمهوری به اصطلاح اسلامی در چنان شرایطی، فرار را بر قرار ترجیح داده و بخش کوچک تری از آن به نمایندگی از سوی مردم ایران به بدتر از آنچه تاکنون در برابر امپریالیست ها تن داده اند، گردن نهاده و یکبار دیگر در تاریخ، مردم میهن مان را سرافکنده و خوار خواهند نمود.

باید برای جلوگیری از جنگی امپریالیستی و همزمان فشار پیوسته بر گرده ی حاکمیت ضد خلقی برای برکناری یا سرنگونی آن دست به دست هم داد و از جان و دل مایه گذاشت. شوربختانه، راهی ساده تر و آسان تر برجای نمانده است.




کدام نهاد جهانی، امنیت منطقه ی «کنداب پارس» را به نیروهای «یانکی» سپرده است؟


به گزارش زیر که در تارنگاشتی وابسته به حاکمیت «یانکی ها» درج شده کمی باریک شوید. یک درگیری ساده و کوچک به دیده می آید؛ ولی هر کدام از اینگونه درگیری ها می تواند پیش درآمد درگیری گسترده تری به پهنایی فراتر از ایران و کنداب پارس فراروید؛ روندی که ماجراجویان از هر دو سو و بویژه «یانکی ها» بسیار خواهان آنند. جنگ برای «یانکی ها» دم و بازدمی بیش تر و کمک به چرخ لنگ گردش سرمایه است که مانند خر در گل گیر کرده است؛ برای حاکمیتی گرانبارشده بر گرده ی توده های میلیونی مردم ایران، جنگ روزنه ای است برای فرار از پاسخگویی به دشواری های روزافزون اقتصادی ـ اجتماعی و زمینه ای برای دم و بازدمی بیش تر، دزدی هایی روزافزون تر و ساخت و پاخت هایی با «شیطان بزرگ» و عمله اکره ی آن در چارسوی ایران که شاید «امام زمان» را نیز در آن به بازی گیرند!

بنا بر گزارش یادشده، «سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که این هواپیما پرواز عادی شناسایی داشته و ایالات متحده به ایران گفته است که قصد ندارد این پروازها را متوقف کند.» وی همچنین افزوده است که «نیروهای آمریکایی همچنان به پروازهای شناسایی بر روی آب‌های بین‌المللی خلیج فارس ادامه خواهند داد که به گفته او ”مطابق با روال دیرینه و تعهد ایالات متحده به امنیت منطقه است.“» و همزمان هشدار می دهد که:
«ما گزینه‌های زیادی داریم؛ از اقدام دیپلماتیک تا نظامی، تا از ادوات نظامی و نیروهایمان در منطقه محافظت کنیم و این کار را هر وقت ضرورت باشد انجام خواهیم داد.»

پرسش هایی که در این میان برمی خیزد، این هاست:
الف. آیا پروازهای این هواپیماها که به پیشرفته ترین ابزارهای دورسنجی و شناسایی سازو برگ یافته اند، پروازهایی عادی مانند به عنوان نمونه، ترابری جهانگردان و کالاها از جایی به جای دیگر است؟!
ب. کدام نهاد به رسمیت شناخته شده ای از سوی کشورهای منطقه و جهان، حفظ امنیت منطقه کنداب پارس را بر دوش نیروهای تا دندان ساز و برگ یافته ی «یانکی» نهاده است؟
پ. کدام نهاد به رسمیت شناخته شده ای از سوی کشورهای منطقه و جهان، اجازه ی زورگویی و تهدید به کاربرد نیرو و ابزارهای نظامی را به «یانکی ها» داده است؟! آیا نباید چنین گردنکشی ها و ستیزه جویی های ناهنجار از سوی نیروهای تبهکاری که براستی جایی در این منطقه نداشته و امنیت و صلح آن را از میان برده اند، از سوی نهادهای به رسمیت شناخته شده ای از سوی کشورهای منطقه و جهان، محکوم شود؟
ت. آیا ایران یا هر کشور دیگری، چنانچه به هر شکلی با عملیاتی شناسایی و جاسوسی از سوی کشوری دیگر روبرو شود، آیا حق دفاع از آب و خاک و حق حاکمیت ملی خود را ندارد؟
ث. آیا بر زبان رانده شدن سخنانی از سوی وزارت دفاع آمریکا (بخوان: وزارت جنگ «یانکی ها») که گویا «... این کشور آماده دفاع از نیروهای خود در منطقه است.»، آن هم پس از عرّ و تیزهای پیش تر برزبان رانده شده از سوی «جوجو کوچولویِ» سخنگوی آن وزارتخانه جز نیرنگبازی آشکار و بی شرمی، چیز دیگری است؟
ج. آیا نباید به چنین یاوه سرایی ها و تهدیدهایی به نیرومندترین شکل آن از سوی همه ی نیروهای میهن پرست ایرانی پاسخ کوبنده داده شود؟ آیا نباید به آنها، یکبار هم شده، گفت:
ایرانیان نیز چون شما گزینه های بسیاری دارند و از کیان و سرزمین باستانی خود با جان و دل و همه ی هستی خود پشتیبانی و چنانچه لازم آید، جانفشانی خواهند نمود؟

ب. الف. بزرگمهر  ١٩ آبان ماه ١٣٩١

  • از دوستان و رفقای گرامی که به زبان انگلیسی، بویژه نوشتارهای رسمی، چیرگی دارند، خواهشمندم این متن یا متن ویرایش شده ای برپایه ی آن را به آن زبان برگردانده، برای سازمان ملل و «گماشته ی کل» (بجای «دبیرکل») آن بفرستند. کم ترین سودمندی چنین کاری که من آن را بخشی از وظیفه ی ملی ـ میهنی هر ایرانی میهن پرستی می دانم، آن خواهد بود که دستِ اینگونه گماشتگان و نهادهای زیرنظر آن ها هرچه بیش تر رو می شود و دستان «دمکراسی خواهان» و «سنگ ایران به سینه زنان» دروغین نیز در منگنه مانده، رسوا می شوند!    ب. الف. بزرگمهر

  • به پیشنهاد یکی از رفقا، عبارت «به چه حقی» در میان عنوان نوشتار افزوده شد.
***

پنتاگون: جنگنده‌های ایرانی به یک پهپاد آمریکایی شلیک کرد‌‌ه‌اند

وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، اعلام کرد جنگنده‌های ایرانی به یک پهپاد آمریکایی شلیک کرده‌اند.

 به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت دفاع آمریکا، روز پنجشنبه، ۱۸ آبان اعلام کرد که دو جنگنده ایرانی هفته گذشته در خلیج فارس به یک پهپاد غیرمسلح آمریکایی شلیک کرده اند.

وزارت دفاع آمریکا هشدار داده است که این کشور آماده دفاع از نیروهای خود در منطقه است.

این رویداد در روز یکم نوامبر و یک هفته پیش از انتخابات آمریکا روی داده است.

جورج لیتل سخنگوی پنتاگون روز پنجشنبه گفت:
«این دو جنگنده ایرانی پهپاد آمریکایی را رهگیری کرده و چندین بار به سوی آن شلیک کردند.»

سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفته است که این پهپاد آمریکایی «به هیچ عنوان در حریم هوایی ایران» نبوده و  دو جنگنده سوخوی ۲۵ به سوی آن شلیک کرده‌اند.

سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که این هواپیما پرواز عادی شناسایی داشته و ایالات متحده به ایران گفته است که قصد ندارد این پروازها را متوقف کند.

جورج لیتل در این باره گفت که ایالات متحده با ایرانی‌ها تماس برقرار کرد و  اعلام کرد که نیروهای آمریکایی همچنان به پروازهای شناسایی بر روی آب‌های بین‌المللی خلیج فارس ادامه خواهند داد که به گفته او «مطابق با روال دیرینه و تعهد ایالات متحده به امنیت منطقه است.»

 سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در سخنانی‌ هشدارآمیز گفت:
«ما گزینه‌های زیادی داریم؛ از اقدام دیپلماتیک تا نظامی، تا از ادوات نظامی و نیروهایمان در منطقه محافظت کنیم و این کار را هر وقت ضرورت باشد انجام خواهیم داد.»

به گفته سخنگوی پنتاگون این پهپاد آمریکایی به سلامت به یکی از پایگاه‌های نظامی در منطقه بازگشت و به آن آسیبی نرسید.

نوع این پهپاد ام کی-۱ ذکر شده که به گفته سخنگوی پنتاگون سرعت آن بسیار کمتر از دو سوخوی ایرانی بود.

جورج لیتل افزود که جنگنده‌های ایرانی این هواپیما را بیشتر تعقیب کردند اما دیگر به سوی آن آتش نگشودند.


این گزارش از سوی اینجانب اندکی ویرایش شده است. برجسته نمایی ها نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!