«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

کدام بزهی از آن ها سر زده که سزاوار دار و درفش شده اند؟

کدام بزهی از آن ها سر زده که سزاوار دار و درفش شده اند؟!* آیا دزدی کرده یا مال کسی را خورده اند؟ انگار که چنین باشد که می دانم نیست؛ آیا آنچه به جیب زده یا بالا کشیده اند از یک میلیونیم رشوه خواری آقازاده ی آن «اُمل الفساد والمفسدین» گوربگور شده یا دیگر کلان دزدان رژیم دزدسالار که همچنان آزادانه نابکاری های گوناگون شان را پی می گیرند، بالاتر می رود که سزاوار چنین پادافرهی شده اند؟ خودِ شما زالوهای ریز و درشتِ بجانِ مردم ایران افتاده یا دزدید یا کارچاق کن و همراه آن هایید. تک تک تان سزاوار تیرباران یا بدار آویخته شدن هستید؛ نه این جوانان که یک یک شان را پرپر می کنید تا زیست زالووارتان را همچنان پی بگیرید.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

* فرمانِ بدار آویخته شدنِ شش زندانی سیاسی از باشندگانِ (باشنده به آرش «اهل») خوزستان پذیرفته (تایید) شده است.:

علی مجدم، فرزند صالح، زاده ی سال ۱۳۶۲ خورشیدی از باشندگان كوت سید صالح اهواز (در زندان شیبان)

معین خنفری، فرزند اسرائیل، زاده ی سال ۱۳۷۲ خورشیدی از باشندگان كوت سید صالح اهواز (در زندان ش یبان)

محمدرضا مقدم، فرزند محمدعلی، زاده ی سال ۱۳۷۱ خورشیدی از باشندگان شهر فلاحیه (در زندان شیبان)

سالم آلبوشوكه، زاده ی سال ۱۳۶۳ خورشیدی از باشندگان شهر فلاحیه (در زندان سپیدار)

عدنان غبیشاوى(موسوی)، فرزند  یونس، زاده ی سال ۱۳۵۷ خورشیدی از باشندگان شهر فلاحیه (در زندان سپیدار)

حبیب دریس، فرزند عبدالامیر، زاده ی سال ۱۳۶۲ خورشیدی  از باشندگان قلعه چنعان اهواز (در زندان شیبان)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!