«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مرداد ۲۱, چهارشنبه

اینجا تنها برای نفتگران خوب است ...

«ننه ی زمین»۱ خندان است:
بفرمایید! آب می خواستید؟! این هم آب! خوشبختانه، الله یه یاری مان شتافت و کمی سیراب مان کرد؛ ولی چکار می توان کرد؟ الله نیز گاهی شتاب می ورزد تا واماندگی ها را جبران کند. شاید هم به خاطر نق نق زدن های شما درباره ی بی آبی بود! خودش بهتر از ما بندگانش می داند ...

رییس سازمان پوشالی «حفاظت محیط زیست»، پس از گذشت یک هفته از براه افتادن سیل که خبرهای آن نیز بخوبی در رسانه ها بازتاب نیافت و زیان های اجتماعی ـ اقتصادی آن بدرستی روشن نشد، در بازدید از منطقه های سیلزده، گویا از خودرو خویش حتا پا بر زمین ننهاده است:
«ابتکار درحالیکه پس از یک هفته به منطقه های سیلزده سوادکوه سفر کرده بود، حتا از خودرویش بیرون نیامد و تنها از خیابان‌های آنجا گذشت. این جستار، ناخشنودی مسوولان شهر را در پی داشت و شهردار شهر زیرآب و همچنین رئیس شورای این شهر سیلزده، چنین رفتاری را بی‌اعتنایی و ناسپاسی «ابتکار» به مردم این شهر دانسته و گلایه کردند.»۲ (با ویرایش، پاکیزه و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

«ننه ی زمین» در سال ۱۳۹۲ نیز در پاسخ به انتقادات مردم درباره ی مورد افزایش آلودگی در شهر تهران، چنین پیشنهادی در میان نهاده بود:
«آن‌هایی که کودک و مریض دارند از تهران بروند که این راه سریع‌ترین راه برای گریز از آلودگی هواست.»۳

اینگونه که پیش می رود، روزی نیز پیشنهادی اینچنین و این بار رو به همه ی مردم ایران، در میان خواهد نهاد:
بهترین راه برای گریز از آلودگی، بیرون رفتن از این کشور است؛ اینجا تنها برای نفتگران خوب است۴ ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

پی نوشت:

۱ ـ «ننه ی زمین» که نمی دانم کدام «شیتیلی بگیر» بی پدر مادری در «یونسکو» یا هر ویرانکده ی دیگر وابسته به آن سازمان پوشالی جهانی ـ و بیگمان در برابر بهایی نه چندان اندک ـ به این یکی «شبکور مادینه ی نظام»، فرنام «مادر زمین» بخشیده بود ... من اگر بودم به وی، فرنام «مادر خشکسالی» می دادم که سزاوارتر است!

برگرفته از پی نوشتِ نوشتار «پایش بیفتد، کاسه کوزه ی همه چیز را به گردن خدای بیچاره در آسمان خواهند شکاند!»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۰ تیر ماه ۱۳۹۴

۲ ـ «وقتی خانم رئیس برای بازدید از مناطق‌ سیل‌زده از ماشینش هم پیاده نمی‌شود»، ۲۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

۳ ـ همانجا

۴ ـ روشن هستید که منظور از «نفتگران»، کارگران این رشته نیست؛ گرچه آن ها که نباشند، کار انحصارهای غول پیکر نفتی، بهره کشان بزرگ و مزدوران اسلام پیشه شان پیش نمی رود! شوربختانه، هنوز آدمواره ها در همه ی رشته ها جایگزین آدم ها نشده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!