«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

یک میلیون و پانصد هزار کارگر در معرض بیکاری

هر یک میلیارد دلار واردات برابر از میان رفتن صد هزار بخت کارورزی


معاون دبیر کل «خانه کارگر» هشدار داد:
در صورتی که منابع ایجاد اشتغال درست مدیریت نشود طی دو سال آینده با بحران بیکاری یک میلیون و پانصد هزار کارگر مواجه خواهیم شد.

حسن صادقی با اشاره به تخصیص ۵۵۰۰ میلیارد تومان منابع برای ایجاد اشتغال در کشور تصریح کرد: در صورت مدیریت صحیح منابع، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید جشن اشتغال یک میلیون و ۲۰۰ هزار کارگر را طی دو سال آینده بگیرد. وی با انتقاد از واردات بی‌رویه کالا یاد آور شد:
هر یک میلیارد دلار واردات موجب از بین رفتن صد هزار فرصت شغلی در کشور می‌شود.

معاون دبیر کل خانه کارگر با تاکید بر لزوم افزایش میزان بهره‌وری در واحدهای تولیدی اظهارداشت:
در حال حاضر افزایش نرخ بهره‌وری، ایجاد اشتغال را به همراه دارد؛ از این رو در صورتی که اشتغال با بهره‌وری اندک انجام شود، اشتغال ایجاد شده سطحی و گذرا خواهد بود.

صادقی از تحقق نیافتن سیاست‌های اشتغال زایی دولت در سال‌های گذشته خبر داد و گفت:
در صورتی که وعده دولت در زمینه ایجاد یک میلیون و دویست هزار فرصت شغلی عملیاتی می‌شد، کلیه افراد یک خانوار شاغل می‌شدند.

معاون امور استان های دبیرکل «خانه کارگر»، وضعیت اشتغال کشور را بحرانی عنوان کرد و گفت:
با ورود متولدین سال ۶۰ به بازارکار در ابتدای سال ۸۰، بحران بیکاری در کشور تشدید شد.


این گزارش در بسیاری جاها از سوی اینجانب ویرایش شده است. عنوان، زیرعنوان و برجسته نمایی نیز از آنِ من است.      ب. الف. بزرگمهر

۵ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
به هاتف الغیب بگوئید:
داداش، اولا طرح برنامه برای نظردهی است و نه برای ابلاغ و پذیرش فوری و دربست.
ثانیا نه اعضا و هواداران مشتی گوساله اند و نه حزب طبقه کارگر طویله و اسطبل

ب. الف. بزرگمهر گفت...

به نظرم عوضی گرفتی؛ جون:
ـ این یک نوشتار مربوط به وضعیت کارگران است؛ نه آنچه احتمالا مورد نظر شماست. به گمانم، منظورتان «طرح برنامه» حزب توده ایران بوده است. برای آن بهتر است در زیر همان نوشتار نظر خود را وارد کنید
ـ صرف نظر از ناروشنی های نظرت که نمی دانم رو به چه کسی است و چه می خواهید بگویید، از صمیم جان امیدوارم شما یکی از آن اعضاء یا هوادارن آن حزب نباشید؛ چون در ان صورت باید فاتحه ی آن حزب را خواند.

شمشیرتان را هم لطفا غلاف کنید و اگر سخنی درخور دارید، بجای آن قلم بردارید و درست و شمرده بنویسید تا ببینم حرف حسابتان چیست!

khosro گفت...

دوستی ناشناس مطلبی را زیر عنوان
"به هاتف الغیب بگوئید" عنوان کرده که کمی تند به نظرم می آید اما این تندی به فریادی خشماگین می ماند که دوست دارد منتقدان حزب توده ایران آن را جدی بگیرند. به نظر می اید که او می خواست در زیر نقد و پیشنهاد" شما بزرگمهر گرامی در خصوص برنامه نوین حزب بنویسد که آن را اشتباهی در زیر مطلب دیگر نوشت همان طور که خودتان نیز متوجه شدید. من کمی به آن دوستم حق می دهم که اینگونه نظر دهد چون واقعیت این است که هیچ سازمان یا حزب دیگر برنامه و هدف مشخصی در قبال مسایل ایران ندارد. حال که حزب از چنین توانایی برخوردار است، آن گونه که باید دیگران به ان توجه ژرف ندارند. امید که فاجعه بزرگ در میان ایرانیان و اپوزیسیون سیاسی یعنی تفرقه جای خود را به همدلی و اتحاد هر چه زودتر بدهد. سپاس، خسرو

ب. الف. بزرگمهر گفت...

خسرو گرامی!

درباره ی آماجی که در میان گذاشته اید، نه تنها با شما همدل و همزبان هستم که برای آن کوشش بسیار نیز نموده ام. برخی نتایج آن را به چشم می بینم و نیازی به رخ کشیدن آنها ندیده و نمی بینم. اینکه نوشته اید:
«... هیچ سازمان یا حزب دیگر برنامه و هدف مشخصی در قبال مسایل ایران ندارد. حال که حزب از چنین توانایی برخوردار است ...» درست است و به نوبه ی خود توانمندی حزبی ریشه دار در جامعه ایران را نشان می دهد؛ با این همه، درونمایه ی آن نیز می تواند و باید هرچه بیش تر سمتگیری انقلابی و توده ای یابد و تا آنجا که ممکن است رد پای نولیبرالیسم و سیاست یک بام و دو هوا از آن زدوده شود.» شاید نباید این را بگویم. ولی برای آن نقدی که نوشته ام نزدیک به سه هفته روزی دستکم 9 ـ 10 ساعت وقت گذاشته ام. این صرف وقت برای چه و نشانه ی چیست؟ یکی مانند آن نادان که شمشیر را از رو بسته، آنگونه برخورد می کند و دیگری زحمت کشیده شده را می بیند. امیدوارم از شمار چنان هواداران و اعضای پرمدعا و نادانی که وجودشان برای هر حزب و سازمانی جز زیان چیزی دربرنخواهد داشت، هرچه بیش تر کاسته شود. ضمن آنکه آنچه نوشته ام برپایه ی درخواست همگانی حزب توده ایران بوده است؛ وگرنه چنین زحمتی به خود نمی دادم. چه کسی بیش تر مسوولیت احساس کرده است؟

به اتحاد نیروهای چپ به نظرم باید واقع بینانه نگریست. نمی توان با ضدتوده ای های حرفه ای یا به عنوان نمونه «کله مکعبی» های کینه توز و ناجوانمرد رانده شده از حزب یا اوستاگوزک های فلان سازمان چپ رو اتحاد برقرار نمود. در این باره، در همان نقد راه هایی را پیشنهاد نموده ام که روی آنها نیز ساعت ها و روزها کار نموده ام. امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. ضمن آنکه هسته ی کم و بیش نیرومندی از رفقای صادق و پوینده در میان چپ روها شکل گرفته است که تحلیل هایی بسیار نزدیک به میم ـ لام دارند. این ها جای امیدواری بسیاری است؛ ولی همزمان با آن خانه تکانی نیز مهم و شاید مهم تر است و هنوز بسیار چیزها که باید گام به گام و با شکیبایی ولی با برنامه انجام شود و همه ی اینها مدیریت نیرومند می خواهد و ...

ناشناس گفت...

آفرین بر هوش خارق العاده خسرو که حتی صدای خروس همسایه همجوارش را نمی شنود و فقط می خواهد از آبی که خود گل آلود می کند، ماهی بگیرد.
یعنی خودفریبی خود را تعمیم دهد و به عوامفریبی بپردازد.
ناشناس بدبخت قصد دفاع از بهزاد در این مورد داشته.
به جای تخیل، بهتر است که باندیشید

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!