«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ خرداد ۱۹, جمعه

نه جانِ برادر! آماج سومی نیز در کار است

نه جانِ برادر! بگمانم آماج سومی برجسته تر از آن دو که نام برده ای نیز در کار است:
کم کردن فشار و به درنگ واداشتنِ یورش
آماجمند رزمندگان روسی بسوی باختر که همزمان با بالا گرفتن فشار از سوی کشورهای امپریالیستی برای کشاندن روسیه به گفتگوهای بیهوده و بی پشتوانه درباره ی همزیستی آشتی آمیز (صلح ) که برای آن کشور کم ترین دستاوردی نداشته و بسود تبهکاران آنچه «جامعه جهانی» نام گرفته، کوک و همسو شده است؛ گونه ای خریدنِ باز هم بیش تر زمان برای سر پا نگاه داشتن رژیم پوشالی و تا مغز استخوان وابسته ی آنچه از کشور ساختگی اوکراین بر جای مانده و آمادگی بایسته برای چنگ اندازی سرراست تر و ساخت تخته پرشی نیکو برای آماج های تبهکارانه ی «یانکی» ها، انگلیس و روبهکان و شغال های ریز و درشتِ زنجیر شده ی اروپایی در سرزمینی که از آنِ شان نیست.

از دید من، روسیه نباید کم ترین درنگی برای پیشروی هرچه سامان یافته تر و آماجمندانه تر بسوی «کی یف» تا مرزهای آن بویزه با لهستان و رومانی (+ مولداوی) بر خود روا دارد؛ بگونه ای که کوچک ترین جای پایی برای کشورهای امپریالیستی نمانَد. شوربختانه، چاره ی دیگری در کار نیست و جایی برای درنگِ بیش تر نیز نیست.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۲

* «واسیلی نبنزیا»، نماینده ی «فدراسیون روسیه در سازمان ملت ها»، روز سه شنبه ی [گذشته] به آگاهی رساند که روسیه همه ی پاسخگویی بلای پدید آمده پیرامون ویرانگری «نیروگاه آبی کاخوفسکایا» را بر دوشِ «کی یف» و خداوندان باخترزمین آن که پیوسته جنگ ابزار درمی چکانند (تزریق می کنند)، می داند. بگفته ی وی ویرانگریِ «کی یف» در پی دو آماج بوده است:

کشش بیشترین درنگرش (توجه) برای سازماندهی دوباره ی زیرهَنگَرد (زیرمجموعه) های نیروهای به جنگ ابزار آراسته ی اوکراین و نیز بیشترین زیان پدید آوردن به انبوه مردم (جمعیت) سرزمین های پیرامون این نیروگاه.

گزیده ای برگرفته از گزارشی رویهمرفته شلخته در «چوب دو سر گُه»   ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!